شیوه برخورد با موضوع پوشش در عرصه فرهنگی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، قرآن کریم مهمترین و راهگشاترین نسخه شفابخش جوامع انسانی است. از این رو بهترین راه برای به دست آوردن یک روش تربیتی در مورد مسالهای خاص مثل پوشش، رجوع به آیات و سیاق قرآن کریم است.
با توجه به چینش آیات قرآن در مورد مساله حجاب میتوان دریافت که مهمترین اصل تربیتی از نظر قرآن، اصل تدریجی بودن تربیت است. از این رو برای دعوت همسران و فرزندانمان به مقوله حجاب باید پنج بینش را نسبت به انسان پیدا کرده و به تناسب آنها دست به عمل بزنیم. لازم به ذکر است که صبر و مدارا باید در تمام این پنج مرحله همراه ما باشد.
اول: انسان موجودی ارزش طلب است.
انسان در ذات خود میل به دیده شدن دارند. این میل به طور خدادادی در تمام انسانها وجود داشته و در وجود زنان و دختران رنگ و بوی شدیدتری دارد. از این رو اولین قدم برای دعوت زنان و دختران به مساله حجاب این است که ارزش و احترام آنان را مضاعف کنیم، این امر در دو حوزه فردی و اجتماعی قابل بحث است.
الف) در حوزه فردی: مرد باید تا حد توان این حس را به همسر و دختر خود القا کند که وجود آنان در خانه امری حیاتی بوده و هر کدام از آنها ارزش بسیار بالایی برای او دارند. برای این منظور راهکارهای عملی زیادی وجود دارد که وقت گذاشتن و خوشرویی با همسر و فرزند بخشی از آنهاست.
ب) در حوزه اجتماعی: در جامعه زنان نباید هیچگاه احساس حقارت کرده یا امکاناتی کمتر از دیگران داشته باشند. از این رو مرد باید روی مساله تحصیل همسر و دختر خود بسیار تاکید داشته و آنها را تشویق نماید.
دوم: انسان موجودی تجزیه طلب است.
انسان همواره به دنبال این است که بخشهای مختلف زندگی خود را از یکدیگر تفکیک کند و برای هر کدام از آنها برنامهریزیهای متفاوتی کند. در مسائل مربوط به سبک زندگی این مساله قابل ردیابی است که انسان علیرغم تصور خود هیچگاه موفق به این کار نخواهد شد یعنی هیچگاه نمیتواند به طور کلی حوزه های مختلف زندگیاش را از دیگران جدا کند.
برای مثال انسان هیچگاه نمیتواند از تاثیر نوع شغل خود بر نحوه معاشرتش با دیگران جلوگیری کند. اینها نشانگر این است که انسان موجودی واحد با ساحتهای مختلف است که تغییر در یکی از این ساحتها به تغییر در تمام ساحتها خواهد انجامید.
مهمترین راهکارهایی که میتوان در ترویج این مهم داشت:
الف) رواج عباداتی مثل نماز در خانواده.
ب) کنترل موسیقی و رسانههای مصرفی اهالی خانواده.
ج) کنترل رفتو آمدها با خانوادههای بی حجاب یا با حجاب دیگر.
د) کنترل گفتگوها و روابط شخصی و زناشویی خانوادگی.
ه) کنترل خوراک و پوشاک فرزندان از کودکی.
و) رواج ورزش در بین اهالی خانواده.
ز) به وجود آوردن فضایی شاد در دل خانواده و مبارزه با افسردگی.
سوم: انسان موجودی معرفت طلب است.
انسان فطرتا شیفته بیشتر دانستن است. از همین رو مدام به دل طبیعت زده و راز و رمزهای آنها را کشف میکند. از طرف دیگر تا زمانی که نسبت به مسالهای بینش و اطلاعات درستی نداشته باشد، دست به اقدامی نمیزند.
سومین قدم در دعوت زنان و دختران به مقوله حجاب، اعطای بینش درباره فلسفه و هدف حجاب به آنهاست. هر چه این اهداف و فواید، به نفع زندگی آنان تصویر شود طبیعتا راحتتر نسبت به مساله حجاب دست به عمل میزنند. مرد باید بتواند بیحجابی را منافی با آنچه که زنان به آن علاقه دارند، معرفی کند.
چهارم: انسان موجودی اختیار طلب است.
اختیار و اراده یکی از موهبتهای الهی به انسان است که دست او را در موارد مختلفی باز می گذارد. اهمیت اختیار بر هیچ انسانی پوشیده نیست و این اهمیت در تنگناها و جبرها بیشتر درک میشود. طبق اعتراف روانشناسان زنان بیشتر از مردان نسبت به این مساله اختیار و آزادی خود حساس بوده و دوست ندارند این ساحت از وجودشان خدشه دار شود.
در مساله دعوت به حجاب، مرد نمیتواند با جبر و زور، همسر و دخترش را با حجاب کند، چرا که این کار تبعات منفی بیشتری دارد. اما اگر همین مرد به عنصر اختیار همسرش احترام گذاشته و او را در بین انتخاب یا عدم انتخاب حجاب مورد نظر او مختار بگذارد، بیشتر از آن چیزی که انتظار دارد، نصیبش خواهد شد.
پنجم: انسان موجودی اقتدار طلب است.
انسان همواره دوست دارد که خود را قدرتمند جلوه داده و به اصطلاح بر دیگران حکمرانی کند. این میل در مردان بیشتر از زنان دیده می شود و این هم از موهبتهای الهی است. بعد از اینکه مساله حجاب برای زن امری پذیرفته شده، تلقی شد و تشویقهای مرد کارساز افتاد؛ در مرحله آخر، مرد باید مردانگی خود را انجام داده و زین پس حجاب را به عنوان قانونی قطعی در خانه مصوب کند./882/ 702/
سید محمد مهدی شرف الدین، کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی