نگاهی به دستاورد پنهان عملیات انتقامی ایران در پایگاه عینالاسد
حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عینالاسد در انتقام از شهادت سپهبد حاجقاسم سلیمانی را میتوان آغاز یک انقلاب جدید در حوزه نظامی دانست؛ انقلابی که موشکهای بالستیک را از یک ابزار جنگی که صرفاً برای پرتاب سلاحهای راهبردی و اتمی قرار میگرفت به سلاحی دقیق برای هدف قرار دادن اهداف تاکتیکی تبدیل کرده است.
به گزارش خبرگزاري رسا، یکی از مهمترین نکاتی که در مورد حمله انتقامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه هوایی عینالاسد مورد توجه رسانههای خبری دنیا قرار گرفته، دقت موشکهای ایرانی در حمله به این پایگاه بوده است. بر اساس سخنان رسمی مقامات ایرانی حمله به این دو پایگاه به وسیله دو موشک فاتح و قیام صورت گرفته است. نگاهی به نقشههای ماهوارهای موجود در خصوص این حمله نشان میدهد که این اهداف به دقت انتخاب شده و به منظور تخریب حداکثری تجهیزات و دوری از تلفات غیرنظامی، اغلب محل استقرار هواپیماها و جنگندههای بدون سرنشین انتخاب شده است.
دقت هدفگیری به گونهای بوده است که برخی معتقد هستند ایران با اشراف کامل اطلاعاتی اهداف این پایگاه را هدف قرار داده و شناساییهای دقیقی نیز از قبل انجام شده است، به عنوان مثال دیوید شملر از موسسه جیمز مارتین در این باره میگوید: من نقشهای از این پایگاه هوایی ندارم، چون در دسترس عموم نیست، به دلایلی که کاملاً مشخص است، چون هدفی برای حمله دشمن نباشد، اما به نظر میآید که آنها نقشهای داشتند و خیلی دقیق به دنبال هدف گرفتن و وارد کردن خسارت به تجهیزات و وسایل ترابری هوایی بودند تا اینکه بخواهند ساختمانهایی را هدف بگیرند که احتمالاً افراد در آن بودند. نگاهی به نقشههای ماهوارهای شلیک شده نیز نشان میدهد که به برخی از اهداف دو بار یا حتی بیشتر از یک هدف اصابت کرده و همین مسئله موجب تخریب بیشتر را در پایگاه هوایی عینالاسد فراهم کرده است.
شواهد حمله چه میگوید
در یکی از تصاویری که توسط ماهوارههای موسسه پلنت منتشر شده محل انهدام آشیانه هواپیما به خوبی روشن است. محل این آشیانه جایگاه نگهداری بالگردهای بلک هاوک و همچنین پهپادهای MQ- ۹ است. بر اساس محاسبات منابع غربی آشیانه هدف قرار گرفته در تصویری که منتشر شده دارای ابعاد ۴۷ در ۲۱متر بوده است و هدف بسیار کوچکتری هم در گوشه سمت چپ همین آشیانه با موفقیت نشانه گرفته شده است.
قبلاً منابع غربی برای خانواده فاتح دقت ۱۰۰متر را اعلام میکردند که با cep۱۰۰ متر امکان زدن چنین اهدافی تنها ۲/ ۵ درصد (تقریباً ناممکن) بوده است. احتمال زدن چنین اهدافی با cep ۱۰ متر هم حدود ۸۸درصد است. لازم به ذکر است که cep مقیاسی است که نشان میدهد موشکهای شلیک شده در چه شعاعی امکان برخورد به هدف را دارند.
همین تصاویر به خوبی نشان میدهد که آمار منتشر شده در خصوص دقت موشکهای ایرانی تا چه اندازه با تخمین رسانههای غربی متفاوت است. در حالی که دستگاههای اطلاعاتی غربی این شبهه را مطرح میکردند که دامنه خطای موشکهای ایرانی در حد ۵۰ متر است، اما عملیات انتقامی نشان داد که برد موشکهای ایرانی بسیار جدیتر از موارد قبلی است.
ایران چرا سراغ دقت موشکهایش رفت
تا قبل از سال ۹۰ صنعت موشکی ایران به پیشرفتهای خیرهکنندهای در حوزه برد و نوع موشکها دست یافته بود. ایران توانست موشک ماهوارهبر سفیر را با موفقیت آزمایش کند و به سمت ساخت موشک ماهوارهبر دیگری با نام سیمرغ حرکت کرد؛ موشکی که قرار بود ماهوارههای سنگین ایرانی را در مدار قرار دهد، این روند با توسعه موشکهای ماهوارهبر سپهر و ققنوس میتوانست به حدی از توسعه برسد تا دستیابی ایران به مدار ژئو سنکرون که بالاترین مدار برای ماهوارههای ارتباطی است را تثبیت کند. در کنار این، ایران توانسته بود به موشکهای سوخت جامد دست پیدا کند؛ موشکهایی که ساخت آنها از دهه ۷۰ میلادی با ساخت راکت زلزال آغاز شد و به ساخت موشک دومرحلهای سجیل۲ با برد ۲ هزار کیلومتر رسید. موشک سوخت جامد سجیل ۲ میتوانست در کمترین زمان ممکن برای شلیک آمادهسازی شود و با سرعت ۱۴ ماخ در مرحله نهایی وارد حریم هوایی دشمن شود؛ نکتهای که حتی پیشرفتهترین سپر دفاعی رژیمصهیونیستی، یعنی پیکان ۲ را نیز به زحمت میانداخت. این موشک ضدبالستیک به این منظور توسعه یافته بود تا بتواند موشکهای سوخت مایع ایران تا سرعت ۱۳ ماخ را شکار کند، اما با وجود موشکی به نام سجیل ۲ حتی این موشک هم میتوانست در شکار موشکهای بالستیک ایرانی ناکام باقی بماند. به نظر میرسید زمینه برای ساخت موشکهای چندمرحلهای سوخت جامد، برای رسیدن ایران به موشکهای قارهپیما برای بردهای بالای ۵ هزار کیلومتر فراهم است، اما ابلاغیه رهبری مسیر پیشرفت موشکهای ایران در این حوزه را متوقف و به سمت دیگری هدایت کرد. حوادث و اتفاقات بعدی درستی این راهبرد را نشان داد.
ایران سراغ نقطهزنی رفت
دقت موشک نکتهای بود که صنعت موشکی ایران باید به آن میرسید. نقطهزنی نقطه نهایی این آمال بود. اتفاقاً بسیاری از کشورهای مطرح دنیا در صنایع نظامی به دنبال آن رفته بودند.
امریکاییها با موشکهای کروز ادعای دقیقترین موشک دنیا را داشتند و روسها با موشک اسکندر به جنگ موشکهای پاتریوت امریکایی رفته بودند. در این میان ایران نیز به دنبال دستیابی به همین توانمندی بود. افزایش دقت موشکهای ایرانی میتوانست دشمنان اصلی ایران را که در برد ۲ هزارکیلومتری قرار داشتند با خطر جدیتری روبهرو کند؛ دشمنانی که پایگاههای اصلی آنان در ۲ هزارکیلومتری مرزهای ایران قرار دارد.
در این لیست پایگاههای امریکا و همچنین شهرهای اصلی رژیمصهیونیستی قرار دارند. داشتن یک بازوی قدرتمند برای ضربه به این پایگاههای دشمنان ایران و همچنین میزبانان اصلی را که اغلب کشورهای عربی هستند، از هر گونه حمله به مرزهای ایران و حتی همپیمانان آن نیز باز میدارد. این نکته بعدها در موشکهای نقطهزن، فاتح و همچنین عماد که در برد ۲ هزارکیلومتری خطایی نزدیک به ۵ متر دارد، به خوبی نشان داده شد.
ناظران خارجی چه میگویند
این نکته از چشم ناظران خارجی نیز پنهان نمانده است. زلمای خلیلزاد دیپلمات پیشین امریکایی در همینباره میگوید: توافق هستهای، محدودیتهایی برای برنامه هستهای ایران به وجود آورده، اما برنامه موشکی این کشور همچنان ادامه داشته است. تعداد موشکهای ایران و برد آنها به صورت چشمگیری افزایش یافته، اما این موشکها، عمدتاً به عنوان تسلیحاتی برای ایجاد رعب و وحشت و بازدارندگی و هدف قراردادن اهداف بزرگ، ارزشمند هستند زیرا این موشکها برای هدف قراردادن اهداف کوچک و محدود نظامی دقیق و سودمند نیستند که از آنها محافظت شود، اما به نظر میرسد این روند در ایران به تدریج در حال تغییر است.
خلیلزاد در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: ایران در تلاش است موشکهایی با دقت بیشتر بسازد. ساخت چنین موشکهایی موجب میشود ایران امکان عمل بیشتری در مقایسه با موشکهای فعلیاش داشته باشد. این امر، پاسخها به توان موشکی ایران را پیچیدهتر میکند و سبب میشود طرفهای مقابل برای دفاع از خودشان در مقابل این موشکهای ایرانی، بیشتر تلاش کنند. تلاشهای زیادی در سطح منطقه به دست ما انجام شده و به هر حال باید این توان پدافند موشکی با شرایط جدید منطبق شود.
امریکاییها در حوزه موشکی چه میگویند
افزایش دقت موشکهای ایران تهدیدی جدی علیه هر گونه منافع نظامی امریکا در منطقه است. در حالی که پیش از این موشکهای بالستیک عمدتاً برای هدف قرار دادن اهداف راهبردی و با تسلیحات غیرمتعارف استفاده میشده است هم اکنون ایران ثابت کرده توانمندی جدی برای استفاده از این سلاح علیه اهداف تاکتیکی را دارد؛ اهدافی که به سرعت میتوانند توسط نیروهای نظامی ایران در کوتاهترین زمان ممکن مورد هدف قرار بگیرند و جای خالی نیروی هوایی قدرتمند را نیز پر کنند.
در این میان نکته جالب این است که امریکاییها درصدد هستند تا خود نیز از موشکهای بالستیک برای نیروهای نظامی خود استفاده کنند. زمینه این اتفاق نیز با خروج امریکا از پیمان محدود کردن موشکهای بالستیک فراهم شده که بر اساس آن ساخت سلاحهای میانبرد بالستیک با برد میان ۵۰۰ تا ۵ هزارکیلومتر را ممنوع میکند، به عنوان مثال ارتش امریکا یک موشک بالستیک با برد ۵۰۰ کیلومتر آزمایش کرده است. موشکی که توسط امریکا آزمایش شد مشخصاً نشان از یک تغییر فکری بسیار بزرگ در ذهن فرماندهان امریکایی دارد و آنها را مجدداً به سمت استفاده از موشکهای بالستیک کوتاهبرد و میانبرد سوق داده است، البته این بار تفاوت در این است که خیلی خبری از کلاهکهای اتمی نبوده و موشکهای مورد نظر با ترکیبی از دقت و سرجنگی عادی به سمت اهداف حرکت خواهند کرد.
به نوعی میتوان گفت بخشی از دکترین فعلی موشکی امریکا یک کپی از برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران است که تا برد ۲ هزارکیلومتر برای درگیری با اهداف مختلف انواع راکتها و موشکهای بالستیک و کروز را توسعه داده و به دنبال ترکیب دقت بالا و قدرت اصابت با سرهای جنگی شدیدالانفجار رفته است، از همین رو میتوان با قاطعیت گفت که این حرکت نظام جمهوری اسلامی میتواند یک انقلاب جدید در حوزه نظامی باشد./1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات