دوای درد دوگانگیهای جامعه امروز ایران
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، علی ابراهیم پور
حکمت عملی، مبناییترین دانش تمدن اسلامی بوده است، اما امروزه در عین نیاز بسیار شدیدی که به آن داریم، نه در مقام نظر و نه در مقام عمل، اصلا دغدغهی ما نیست. در مقام نظریهپردازی، پایاننامهنویسی و تحقیق، عموما پژوهشگران دغدغهای نسبت به این موضوع ندارند. در عرصه عمل نیز هیچ مدیر یا برنامهریزی واقعا حس نمیکند که فعالیتش نیازمند حکمت عملی است. این غربت حکمت عملی تا آنجایی است که حتی عنوانش هم برای بسیاری ناآشناست و مفهوم واضحی از آن ندارند.
البته بیتوجهی ما به حکمت عملی، به این معنا نیست که ما از محتوای حکمت عملی بیبهرهایم. علوم انسانی، حکمت عملی دوران مدرن است. ما عطش خود به حکمت عملی را به علوم انسانی مدرن برطرف میکنیم. این باعث شد جامعه ما با آسیبهایی دچار شود.
حکمت عملی در مقایسه با علوم انسانی، دو ویژگی دارد. اولا حکمت عملی، بهعنوان مجموعهای از دانشها، با یکدیگر مرتبط هستند و بر یکدیگر توقف علمی دارند و بینشان تقدم و تاخر رتبی برقرار است. اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن، سیری طولی دارند. علاوهبر این حکمت عملی، مبتنی بر حکمت نظری بود و با یکدیگر ارتباط ارگانیک داشتند؛ هر کدام دیگری را هدایت میکرد و به دیگری جهت میداد.
اما علوم انسانی مدرن، این همراهی را با یکدیگر ندارند. تشتت و چندپارگی اساسا از شاخصههای مدرنیته و انسان مدرن است. علوم انسانی مدرن، نه تقدم و تاخری نسبت به یکدیگر دارند و نه حتی یکدیگر را به رسمیت میشناسند. علاوهبراین در خود دانش نیز، تکثرهای شدیدی برقرار است. به همین دلیل است که انسان رشدیافته در علوم انسانی مدرن، در صحنهی اجتماع در برابر صحنهی آزار به حیوان، تابلوی «من سگ هستم» بلند میکند، ولی در عین حال در برابر کشتار انسانها و کودکان بیگناه کشورها، اصلا واکنشی نشان نمیدهد.
آرامش و سعادت انسان، در گروی اتکا به حکمتی منسجم است؛ حکمت زمانی کارکرد خود را انجام میدهد که دو ویژگی فوق را داشته باشد. جامعه ما در نبود حکمت منسجم، با دوگانههای مختلفی درگیر است و با آنها دست و پنجه نرم میکند:
دوگانه نظر و عمل
ابتدا باید به نظر بپردازیم یا عمل؟ کدام مهمتر است؟ اولویت این است که روی نظریهپردازی تمرکز کنیم یا آنکه به حل مشکلات بپردازیم؟ این دوگانهای حل نشده در اذهان مردم ماست. عدهای به این سمت تمایل پیدا میکنند و عدهای به آن سمت.
دوگانه دنیا و آخرت
در برنامهریزی زندگی، به کدام برسیم و کدام را آباد کنیم؟ مردم بسیاری میان این دوگانه ماندهاند. نهایتا زندگی را به دو بخش تقسیم میکنند: دنیا بدون آخرت و آخرت بدون دنیا. از همین رو، در هیئت امام حسینی میشود و در بازار، بازاری رفتار میکند.
دوگانه قانون و شریعت
ارتباط این دو در اذهان حل نشده است. ازاینرو، مردم آنجایی که ساحت شریعت است، به قانون فرار میکنند و دربرابر قانون، شعار شریعت میدهند. برای نمونه در مسئله خمس و زکات، میگویند اینها قانونی نیست و چون مالیات میدهد، تکلیفی برای خمس حس نمیکند. از طرف دیگر در برابر مالیاتدادن، از هر راهی برای فرار بهره میجوید، چون مالیات را شرعی نمیداند و فرار از آن را گناه تلقی نمیکند.
حل این مشکلات از عهدهی هیچکدام از علوم رایج نظیر فقه، حقوق، کلام و فلسفه برنمیآید، چراکه هرکدام موضوعی جزئی و خاص را هدف گرفتهاند. ایجاد یکپارچگی و حل این مشکلات، در گرو حاکمیت «حکمت عملی» منسجم است.
این ساحت حکمت عملی است که با مشخص کردن مقصد واحد برای کنشهای انسانی این مشکل را حل میکند. موضوع حکمت عملی، «کنش» به معنای عام است. بهعبارتی، اگر فلسفه از وجود بما هو موجود بحث میکند و قواعد عام و سلسله مراتب آن را میکاود (مجموعه آثار شهیدمطهری، ج6، ص59)، به همین قیاس، مباحث حکمت عملی را میتوان اینگونه معرفی کرد:
1.بحث از کنش بماهو کنش (نه از آن حیث که کنش اقتصادی یا سیاسی خاص است)
2.قواعد عام کنش انسانی
3.سلسله مراتب کنشهای انسانی
علوم انسانی، همگی از کنشهای خاص انسان بحث میکنند. بنابراین روشنشدن این بحث که موضوع عام تمام علوم انسانی است، علوم انسانی را منسجم و یکپارچه میکند.
تمدنسازی و جامعهسازی، نیازمند حکمت عملی است، همانطور که ساختمانسازی نیازمند دانش عمران و معماری است. بازخوانی، بازتولید و ارتقای سنت و تراث حکمت عملی، باید به یکی از اولویتهای جامعه علمی حوزوی و دانشگاهی تبدیل شود؛ این متون باید مثل کتب شیخ انصاری و ملاصدرا و کانت و وبر و فروید، تدریس شوند، بازنویسی شوند، بر اساس آنها مقاله و پایاننامه نوشته شود تا چرخهی تولید و احیای آنها فعال گردد.
البته این مسیری نیست که یکشبه طی شود، با اینحال ضرورت آن انکارناپذیر است. هرچه دیرتر حکمت عملی مطلوبمان را تولید و منقح کنیم، اهداف دیرتر و سختتر به دست میآیند./918/ی702/س