"سرخپوست" فیلمی که زنانگی را در سینمای ایران احیا کرد
به گزارش باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، پریسا راد
ساختارهای مدرن با همه قدرت ما را فراگرفتهاند و انقلاب اسلامی با داعیه به پا داشتن حکومت صالحان در عصر غیبت امام خویش از دل این ساختار سربرافراشته و بنای ایجاد تغییرات اساسی در جهانبینی و سبک زندگی مردم این دوران را دارد.
تقابل سهمگین تفکراسلامی با تمدن غربی در همه حوزهها اما مهمترین چالش این تغییر و انقلاب است. در این میان نقش و جایگاه زنان صرفنظر از مدل غربی برجسته سازی آن، اهمیت ویژه در سبک زندگی مردم دارد. زن به عنوان زاینده و پرورش دهند نسلها میتواند منشأ تحولات اساسی در شیوه زندگی جاری مردم باشد.
تصویر زن مسلمان در سینما
بنابراین لازم است ارائه تصویر جامع از یک زن مسلمان یا حداقل ارائه تصویری که نشانگر اهمیت و اصالت جنبههای انسانساز شخصیت زنان در نگاه ارزشگرای ایرانی اسلامی باشد، وجهه همت رسانههای پرمخاطبی چون سینما و تلویزیون قرارگیرند.
"زن شگفت انگیز"[1] در فیلمی با همین نام را شاید بتوان آخرین الگویی که غرب به زنان ارائه کرده است، تلقی کرد؛ الگویی غیرمعقول و نامتناسب با تکوین زنانه و تشریع آسمانی برای زنان. این تصویر که بیشتر با الگوهای رادیکال فمینیستی در مورد زنان سازگاری دارد در ترکیبی با ایده اومانیستی نیمه خدایی و منجی بودن انسان _ که پیش از این تنها نمودهای رسانهای مردانه داشت _ به قالبی زنانه ریخته شد و در وضعیت بحران تئوریک غرب در حوزه زنان رونمایی شد.
به بن بست رسیدن زن غربی به دلیل تبعیت از الگوهای غیراستاندارد ارائه شده به او و تلاش برای القاء برابری به جای مساوات ، زن را در تعارضی دردآور و آزاردهنده با گرایشهای تکوینی اش، با چالش جدی مواجه کرده و تئوریسنهای فرهنگی و اجتماعی را به ارائه الگویی متفاوت وادار کرده است. تصویر منجی و موجودی خدایی و قدرتمند که به سیاق مردانه نه با قدرت نرم زنانه نجات زمین را برعهده میگیرد، شاید زن غربی را بازهم به ادامه مسیر در این تمدن تاریک و تباه اندکی امیدوار کند.
فیلم سرخپوست نگاهی به الگوی تکوینی زن
در این میان رسانه های داخلی در یک نگاه کلی کمتر توانستند بازنمایی درست و مطلوبی از زن مسلمان در عصر مدرن بدست دهند و به اشکال مختلف در دام الگوهای غربی گرفتار شدند. گاهی دریک ترکیب نامتوازن از زن ایرانی با پوشش اسلامی و رفتاری مردواره تصویری ناهنجار و غیرمتناسب با مؤلفه های اسلامی ارائه کردند یا زن را در قامت موجودی ضعیف و منفعل به نمایش درآوردند و در نهایت او را در حد و اندازه ابژه جنسی تنزل دادند.
فیلم سینمایی "سرخ پوست" به کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی، از منظر نگاه به زن تا حد قابل توجهی به الگوی تکوینی زن در سینما نردیک شده است.
داستان این فیلم در سال 1346 و در زندانی در جنوب کشور روایت می شود که در حال تخلیه برای توسعه باند فرودگاه است. همزمان رئیس زندان هم در وضعیت ارتقاء درجه و ترفیع پست به ریاست شهربانی است. در این میان یکی از زندانی ها که به خاطر حفظ زمین خود در روستا با ارباب درگیر شده و با دسیسه او متهم به قتل و زندانی شده است، به اعدام محکوم می شود ولی در حین تخلیه زندان ناپدید می شود و رییس زندان برای حفظ جایگاه خود و جلوگیری از تنزل مقام در تلاش برای یافتن اوست. مددکار زندانی، زنی به نام سوسن کریمی است که برای اثبات بی گناهی و نجات جان او تلاش می کند.
حیات زن، حیات عاطفی است
از منظر دینی حیات زن یک حیات عاطفی و احساسی است و نقش اصلی او در روابط انسانی پراکندن روح حیات و تلطیف فضای ارتباطی میان زن و مرد است. این نقش از آرامشگری در روابط همسری تا ترقیق و تعدیل دنیای عینی در روابط اجتماعی گسترده است. در واقع کارکرد عاطفی وجود زن تنها به محیط خانواده محدود نمی شود بلکه می تواند کارکرد اجتماعی و تمدنی داشته باشد.
به نظر می رسد برای استخراج الگوی جامع شخصیت زن مسلمان باید حیات عاطفی او را مرکز قرار داد و شخصیت او را در خانواده و جامعه با محوریت این ویژگی تبیین کرد. قطعاً بازگشت به مأثورات و غور در معارف اهل بیت(ع) از ابعاد چنین شخصیتی پرده برداری می کند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرمایند: «چه خوبند فرزندان دختر؛ اهل ملاطفت (عواطف)، کمککننده و یاریدهنده، انس گیرنده، با خیر و بابرکت و اهل پاکیزگی اند»؛ این روایت شریف ملاک تربیتی دخترانه را براساس ویژگی های تکوینی زنانه بدست می دهد تا براساس آن هم دختران را بر فطرت خویش پرورش دهیم و هم توقع دریافت چنین رفتارهایی را از آنان داشته باشیم . این مدل تربیتی دقیقاً در مقابل مدل غربی "زن مردواره" قرار می گیرد، که از زنان موفق رفتارهای مردانه طلب می کند.
نقش بازیگر زن در سرخپوست
"سوسن کریمی" زنی است که با وجود لطیف خود، در کمال وقار و متانت، بدون خارج شدن از چارچوب های کاری در بدو ورود به زندان، در پی رهایی مددجوی خود است، که به اعتقاد او مستحق اعدام نیست. گویی وجود پر از عطوفت او، زندان مرده و تاریک داستان را زنده می کند . کاراکتر او طوری طراحی شده که براساس مأموریت تکوینی اش در راستای کمک و یاری به انسان ها به وظیفه اجتماعی خود عمل کند.
گرچه داستان در سال های حکومت طاغوت جریان دارد و زن قصه ما از حجاب اسلامی برخوردار نیست ولی رفتارش از جاذبه های جنسی برای جلب رئیس زندان حتی برای رسیدن به هدف انسانی اش خالی است؛ این یعنی او "ابژه" تعریف نمی شود و برای خود ارزش و کرامت انسانی قائل است. او سعی دارد با آنچه خداوند در درونش به ودیعه نهاده، شدت و حدت وجودی رئیس را برای یافتن زندانی و تحویلش، تلطیف کند.
کش و قوس اثر در یک نبرد میان زن و مرد
علاقه رئیس زندان به او نیز نمی تواند نقطه تاریکی برای این شخصیت باشد؛ چراکه طبیعت سرگردان و خشن مرد ناخواسته مجذوب طبیعت آرامشگر و لطیف زن می شود و آن چه میان این دو رد و بدل می شود چیزی بیش از یک خواستگای کنایه آمیز از جناب یک مرد و یک قبول در لفافه از سوی یک زن نیست. در ادامه اما رئیس به راحتی علاقه را برای وظیفه و منافع کاری به حال تعلیق در می آورد. کش و قوس های داستان اما در نهایت پیروزی عواطف زنانه در دفاع از حق و عدل در مقابل عقل گرایی غیرعادلانه مرد، پایان داستان را رقم می زند و البته نگاهی که نوید عشقی ماندگار میان آندو را می دهد.
برخلاف آنچه جریان های فمینیستی داخل و خارج به عنوان حقوق زنان در سایه برابری، ترویج می کنند، نقش های اجتماعی زنان باید در راستای طبیعت الهی آنان و حول محور حیات عاطفیشان تعریف شود و بازنمایی های رسانه ای هم باید از این الگو تبعیت کند. در واقع تئوری "عدالت لزوماً به معنای برابری نیست"، به عنوان تئوری انقلاب اسلامی در حوزه زنان باید به شکل عینی در قالب نقش های کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه دینی که در میانهای از سنت و مدرنیسم به حیات خویش ادامه می دهد، معرفی شود.
فمینیستها در جهت خلاف آرامش زن
تمرکز بر نقش هایی چون مددکاری، پرستاری، آموزش و تعلیم و تربیت و خدمات عام المنفعه و هر آنچه با دمیدن روح زندگی در جامعه سازگار است ، به جای تأکید بر مشاغل سخت و طاقت فرسا می تواند هم سلامت جامعه و هم سلامت خود زنان را تأمین کند وصرف نظر از زنان نخبه و نیازمندیهای جامعه به این گروه از زنان برای رفع حوایج جامعه اسلامی، برای هدایت توده زنان جامعه، هدفی مطلوب و مشروع است.
اشتغالات سنگین و سختی که فمینیست ها برای رسیدن به آن در تلاشند، هم آرامش خود زنان را بر هم می زند و هم نیروی آرامشگری آنان را که باید صرف تلطیف فضای اجتماعی شود، خرج تنظیم اموراتی می کند که وظیفه او نیست و قانونمندی و تعقل و شدت مردانه را طلب می طلبد.
عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود و قرار دادن زن در مسیر طبیعی اش بزرگترین خدمت به او و جامعه بشری است؛ چراکه او را از چالش هویت انسانی به عنوان یک زن رها کرده و ملاک برتری و موفقیت او را در مردانه زیستن تعریف نمی کند. او زنانه زیست می کند و به قول سعدی " قدر بیند و بر صدر نشیند". لازم نیست برای احساس موفقیت ردای مردانه بر تن کند و خودش نباشد. زن فیلم سرخپوست چنین تصویری را از زن به نمایش می گذارد. شاید اگر داستان پس از انقلاب روایت می شد و پوشش این زن متفاوت بود ، مقصود ما از بازنمایی رسانه ای زن مسلمان تا حد زیادی تأمین می شد. /882/ی701/س
[1] .wander wome-n
که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل ، حسد ، غرور ، شهوت ، تکبر ، وخود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است...
کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز می شود؟ پدرلبخندی زد و گفت ،
گرگی که تو به آن غذا می دهی ....