با استادانم در دانشکده اقتصاد
به گزارش خبرگزاری رسا، هفته گذشته، شورای عالی اقتصادی سران سه قوه تصمیم گرفت برای تأمین کسر بودجه سال جاری، 38هزار میلیارد تومان استقراض شود؛ بدون هیچ تلاش خاصی برای اصلاح ساختار ویران بودجهنویسی کشور!
هفته پیشتر، همین شورا که معلوم نیست براساس چه پشتوانه کارشناسی اینطور بیمحابا تصمیم میگیرد، تصمیم اشتباه سال گذشته خود را تمدید کرد و با زیرپاگذاشتن اصول علم اقتصاد، قیمتگذاری و نظارت بر بازارهای رقابتی را به ستاد تنظیم بازار سپرد و با قطع اختیارات قانونی شورای رقابت، اختیارات فراقانونی نظارت بر بازار را به ستاد بدسابقه تنظیم بازار اعطا کرد.
این اشتباه شورای عالی سران در تابستان۱۳۹۷ باعث دخالت اشتباه ستاد تنظیم بازار در بازار شفاف بورس کالا و ایجاد رانت هنگفتی در عرضه محصولات پتروشیمی و فولاد شده بود.
ستاد تنظیم بازار وابسته به وزارت صنعت تابستان۱۳۹۷ با تعیین سقف قیمت در بورس کالا، به شرکتهای پتروشیمی و فولاد تکلیف کرد محصول خود را به قیمتهای سرکوبشده و فقط به اشخاصی بفروشند که وزارت صنعت نامشان را در سایت بهینیاب قرار میدهد.
این مصوبه فاجعهبار تولید را سرکوب و رانتخواری را گسترش داد وکارآفرینان صنایع پاییندست پتروشیمی را تشویق کرد تولید را کنار بگذارند و به دلالی و صادرات مواد اولیه رانتی مشغول شوند. تیم اقتصادی دولت که تابستان گذشته بانی آن اشتباه فاحش بود، بهار۱۳۹۷ اشتباه تاریخی دلار 4200تومانی و قبلتر از آن، حراج ذخایر طلای بانک مرکزی را در کارنامه تاریک خود دارد.
در این شرایط که سیاستگذاران اقتصادی کشور اینطور پیدرپی تصمیمهای اشتباه میگیرند و بر تصمیمهای اشتباه خود پافشاری میکنند (دلار 4200تومانی)، دانشکدههای اقتصاد کجا هستند؟ سال گذشته کجا بودهاند؟ چرا از استادان اقتصاد صدایی درنمیآید؟
اگر دانشکده اقتصاد سال ۱۳۹۶ در ماجرای پیشفروش هفتمیلیون قطعه سکه طلا از خود حرکتی نشان میداد، آیا دولت جرأت میکرد تصمیم دلار 4200تومانی را بگیرد و اگر در بهار۱۳۹۷ دربرابر دلار 4200تومانی دانشکدههای اقتصاد سکوت نمیکردند، آیا دولت بازهم جرأت میکرد، امسال هم این اشتباه را تکرار کند؟
اگر دانشکدههای اقتصاد بهکنارگذاشتن شورای رقابت و سپردن قیمتگذاری در بازارهای رقابتی به ستاد تنظیم بازار اعتراض میکردند و هزینه اشتباه را افزایش میدادند، آیا سران قوا میتوانستند اینطور راحت و بیدغدغه تصمیمهای اشتباه خود را تکرار و اقتصاد ایران و سفرههای مردم را کوچکتر کنند؟
استادان عزیزم در دانشکده اقتصاد! دستتان را میبوسم. دربرابر اشتباهات مسوولان سکوت نکنید. اظهارنظر درباره سیاستهای اقتصادی برخلاف تصور رایج در دانشکده، غباری به علم شما نمینشاند.
دانشکدهای که زاینده نباشد و در سیاستگذاری اقتصادی تأثیر نگذارد و در اشتباهات تاریخی و خانهبرانداز مسوولان، سکوت و بیطرفی پیشه کند، واقعا بود و نبودش چه فرقی دارد؟
استادان بزرگوار اقتصاد! حسب تکلیف ملی و دینی به میدان سیاستگذاری و تصمیمسازی بیایید و اجازه ندهید ندانمکارها با اشتباهاتشان، کام مردم را تلخ و جیبشان را خالی کنند. امروز بیش از هر زمانی، ایران به شما نیاز دارد.
مقاله ای بسیار خواندنی و پند آموز از نيويورک تایمز
به قلم توماس فریدمن
گاه و بیگاه از من میپرسند:
«به جز كشور خودت به كدام كشور ديگر علاقه داری؟»
هميشه يک جواب داشتهام:
«تايوان !»
و مردم میپرسند «تايوان؟ چرا تايوان؟»
جواب خيلی ساده است. چون تايوان صخرهای لم يزرع در دريایی پر از امواج توفانی و بدون منابع طبيعی برای زندگی كردن است. حتی برای ساخت و ساز بايد از چين ، شن و ريگ وارد كند .
با وجود همه اين ها چهارمين ذخاير كلان مالی دنيا را در اختيار دارد. زيرا به جای كندن زمين و استخراج هر آنچه كه بالا میآيد، تايوان ذهن و افكار 23 ميليون تايوانی را میكاود، استعدادشان را، انرژیشان را و هوش و ذكاوت شان را، چه زن و چه مرد.
هميشه به دوستانم در تايوان ميگويم:
شما خوشبختترين مردم دنيا هستيد، چطور اين قدر خوشبخت شدهايد؟
نه نفت داريد، نه سنگآهن، نه جنگل، نه الماس، نه طلا، فقط مقدار كمی ذخاير ذغال سنگ و گاز طبيعی .
به خاطر همين هم است كه فرهنگ تقويت مهارتهايتان را توسعه دادهايد
کاری كه امروزه ثابت شده با ارزش ترين و تنها منبع تجديدپذير واقعی در جهان است