نفس تحریمها به شماره افتاده
به گزارش خبرگزاری رسا، «منصور حقیقت پور» نوشت:
در همه سیاستهای واشنگتن علیه جمهوری اسلامی، نوعی از تشتت عمیق، سردرگمی و بیهدفی مستمر کاملاً مشهود است و این رویه در سه ماه گذشته نیز تشدید شده است. آمریکاییها همه شیوههای تهاجمی سخت و نرم را در برابر ابرقدرت غرب آسیا آزمودهاند، استراتژی فشار را طی چهار دهه گذشته همواره دنبال کرده و حالا جز مشتی راهکار نخنما شده و بلااستفاده، اهرم دیگری در برابر ایران اسلامی ندارند.
آخرین نمونه استراگیجی یانکیها، تحریم بانک مرکزی است که طبق بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا، این نهاد مالی تحت دستورالعمل شماره ۱۳۲۲۴ به فهرست حامیان مالی تروریسم اضافهشده است. بانک مرکزی کشورمان سال گذشته نیز تحریم شده بود و در لیست SDN اوفک (دفتر کنترل سرمایههای خارجی یکی از ارگانهای زیرمجموعه وزارت خزانهداری آمریکا) قرار داشت اما تفاوت آن با تحریم پیشین در این است که نام بانک مرکزی را به فهرست بهاصطلاح تأمین مالی تروریسم (SDGT) افزودهاند تا بهزعم خود، رفع تحریم از این نهاد مالی دشوار شود.
این اولین بار نیست که لیست تحریمی SDN آمریکا ذیل قانون کاتسا بهروزرسانی میشود و از آبان 96 تاکنون افراد، نهادهای دولتی و خصوصی و شرکتهایی برچسب تأمین مالی تروریسم (SDGT) خوردهاند. ساز و کاری که کاخ سفید در این خصوص بکار گرفته به این معنی است که هر نهاد و موسسه مالی که با بانک مرکزی همکاری کند، به لیست اس. دی. ان افزوده شده و از چرخه دلار حذف میشود.
همانگونه که پیشتر ذکر شد، این برچسب جدید، تنها برای دشوار کردن رفع تحریمهای بانک مرکزی کارایی دارد و نه برای جلوگیری از فعالیت این سازمان، چراکه جمهوری اسلامی راههای متفاوت و اثرگذاری برای خنثی کردن تحریمها یافته و به مدد توجه بیشتر به توانمندیها و ظرفیتهای داخلی، مقاومت و تابآوری مضاعفی حاصل کرده است. به بیان دیگر، کشورمان اکنون در مرحلهای قرار دارد که تحریمها را برای تجارت با طرفهای خارجی، بیاثر کرده و فصل جدیدی از اقتصاد مقاوم را به نمایش گذاشته است.
کارشناسان آمریکایی و کسانی که دستی بر آتش مناسبات خارجی این کشور داشتند، مدتهاست که نسبت به کند شدن حربه تحریمهای ضد ایرانی در صورت استفاده افراطی و بکار گیری بیهدف و چندباره آنها هشدار میدهند. به اعتقاد آنها، تحریمها تاریخمصرف دارند، از این رو، ادامه آنها مثل بمباران یک بیابان، بیاثر و بدون فایده است و طراحان آن را در معرض انتقاد قرار میدهد. بهعنوان نمونه، «ریچارد نفیو» که به معمار تحریمهای ایران معروف است و از منتقدین سیاستهای کاخ سفید به شمار میآید، در توئیتی با حالت تمسخر نوشت: «به لحاظ عملی، دارم تلاش میکنم ببینم این تحریمها چه فشاری به فشارهای موجود فعلی اضافه میکنند»!
هرچند تحریمها در کوتاهمدت، مشکلاتی برای کشور ایجاد کردند که البته باعث فعال شدن بیشتر پتانسیلهای داخلی نیز شدند اما همانگونه که سلف ترامپ (اوباما) به آن اذعان کرد، ادامه تحریمها در دراز مدت، ممکن نیست و باعث بیرمق شدن آنها بهعنوان ابزار چانهزنی میشود. نکته مهم اینکه دریوزگی ترامپ برای مذاکره با مقامات کشورمان طی ماههای گذشته به این اعتبار است که ناکارآمدی تحریمها هویدا و علامتهای به شماره افتادن نفس آنها آشکارشده است. لذا به دنبال مذاکره برای کسب امتیاز و جبران ناکارآمدی فشارهای اقتصادی است تا به این وسیله، کشورمان را به خیال خود در تنگنای توافقات جدید و تحمیل بار حقوقی بر آنها قرار دهد.
این در حالی است که پس از حمله تاریخی یمنیها به تأسیسات نفتی آرامکو که موجب کاهش صادرات نیمی از نفت عربستان شد، ترامپ در چرخشی 180 درجهای از موضع قبلی خود، دستور داد تا تحریمهای جدیدی علیه کشورمان وضع شوند. وی هفته گذشته، متعاقب انفجارها در تأسیسات نفتی «خریص» و «بقیق»، توئیت کرده بود «دلایلی هست که از طریق آن ما میدانیم چه کسی پشت آن حمله بوده.
ما بسته به تأیید موضوع آماده اقدام نظامی هستیم، اما منتظریم از خود پادشاهی سعودی بشنویم که به اعتقاد آنها چه کسی عامل این حمله بوده و ما تحت چه شرایطی اقدام خواهیم کرد.» حالا پس از رجزخوانیهایی که نظیر آن را حدود سه ماه پیش در جریان ساقط شدن پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» از ترامپ و تیمش شنیدیم، نه پنتاگون و نیروهای مسلح آمریکا بلکه ارتش شکستخورده وزارت خزانهداری آمریکا جلو افتاده تا یکبار دیگر، رسوایی کاخ سفید در تقابل با جمهوری اسلامی را تکرار کند.
آمریکا اگر توان و عرضه دفاع از منافع متحد خود را داشت، بهجای صدور اطلاعیهها و انتشار توئیتهای بیمحتوا برای دمیدن در آتش رو به خاموشی جنگ روانی، از آل سعود در برابر حملات پیدرپی و فلجکننده انصار الله و ارتش یمن حراست میکرد.
این فرافکنی ازاینجهت است که یمنیها ترافیک ورودی و خروجی سه فرودگاه مهم عربستان را مختل کرده، اکنون شاهرگ اقتصادی آنها را زدهاند ولی آمریکا در ازای دوشیدن میلیاردها دلار از پدرجد تروریستها، هیچ عکسالعملی برای مقابله با تهدیدات ضد سعودی به عمل نیاورده است. پس از نمایش قطعات موشکهای اصابت کرده به آرامکو توسط «ترکی المالکی»، سخنگوی ائتلاف سعودی، رسانهها در اقصی نقاط جهان با حیرت این سؤال را مطرح کردند که پس خاصیت سامانههای پدافندی آمریکا چیست و اگر واقعاً پنتاگون و مستشارانش که در عربستان کنگر خورده و لنگر انداختهاند، میتوانند از پس پاسخگویی برآیند، چرا به سراغ یمنیها نمیروند؟!
البته آمریکاییها مدعیاند که برای پاسخ نظامی به ایران نیز در حال تدارک هستند اما با توجه به انتخابات پیش روی ریاست جمهوری 2020، امکان وقوع این ماجراجویی تقریباً نزدیک به صفر است، چراکه ورود به هر درگیری نظامی در غرب آسیا، به محو شدن ترامپ از عرصه سیاسی این کشور منجر خواهد شد. از طرفی، کمر آمریکا زیر بدهی 22 تریلیون دلاری به کشورها و سرمایهگذاران داخلی و خارجی خمشده و سنگاندازی به مرزهای ایران، باعث به آتش کشیده شدن پایگاهها و منافع این کشور در منطقه میشود.
این در حالی است که یانکیها از دوران «اجماع سازی» به «تحریمهای تکراری» رسیدهاند و کار بهجایی رسیده که حتی متحدانش نیز حاضر نیستند در شوی ائتلاف دریایی آمریکا شرکت کنند، چه رسد به حمایت از حمله به جمهوری اسلامی ایران! بنابراین، نمایشی که ترامپ در کاخ سفید به راه انداخته، چیزی جز جنگ روانی و هیاهوی بیهوده نیست و راهبرد «فشار حداکثری» را به «فشار توئیتری» و صدور چند بیانیه بیخاصیت، تنازل داده است./1360//101/خ