عوامل اجتماعی شکلگیری تکبر
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گرایش به تکبر از عواملی است که یک فرد و جامعه را به تباهی میکشد و از اهداف متعالیش باز میدارد. از این رو تلاش برای زدودن این صفت ناپسند اخلاقی ضروری است. از راههای برطرف کردن این خصلت، توجه به زمینههای شکل گیری خودبرتربینی و خنثی کردن آنان است. از جمله این زمینهها، اجتماع است.
عوامل اجتماعی شکل گیری تکبر
تکبر، مهمترین رذیله اخلاقی و مادر و ریشه رذائل اخلاقی، معرفی شده است. زنگ خطر ابتلا به این رذیله اخلاقی در جامعه ما به گوش میرسد و در سبک زندگی برخی افراد دیده میشود.
یکی از زمینهسازانی که به صورت غیر مستقیم در شکلگیری تکبر و خودشیفتگی در فرد و جامعه اثرگذار است، اجتماع است. عوامل اجتماعى به هیچ وجه، علت تامه ایجاد این رذیله اخلاقی نیست؛ ولی از تأثیر عمیق آن نیز نباید غافل بود.این عوامل سه دستهاند:
۱. خانواده
نقش خانواده به عنوان یک محیط شکل دهنده شخصیت، در پدید آمدن تکبر، بسیار جدی است. گاهی شخص به جهت حَسَب و نَسَبی که دارد یا به دلیل اینکه در خانواده دارای ثروت و مقام بزرگ شده، بر دیگران که فاقد چنین اموری هستند فخر فروشی کرده، آنان را تحقیر میکند. در روابط درونخانوادگی نیز تعامل همراه با عشق، اطاعت و خدمترسانی در زندگی خانوادگی، میتواند زمینهساز و تمرینی برای شکلگیری تواضع بین زوجین و اعضای آن باشد.
۲. دوستان و همنشینان
از افرادی که در شکلگیری روحیه تکبر در انسان نقش دارند، دوستان و همنشینهای اویند. انتخاب همنشین مناسب که این حالت را در انسان پدید نیاورد در این زمینه بسیار مهم است. در روایات، دستور به نشستن با کسی آمده که انسان را از تکبر به تواضع بکشاند، نَه کسی که او را از تواضع به خود برتربینی دعوت کند. در نقلی که به رسول خدا (ص) نسبت داده شده، آمده است: «لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ دَاعٍ مُدَّعٍ یَدْعُوکُمْ ... مِنَ التَّوَاضُعِ إِلَى الْکِبْرِ ... وَ تَقَرَّبُوا إِلَى عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ إِلَى التَّوَاضُعِ مِنَ الْکِبْر: با هر کسى که شما را از فروتنى و خضوع به سوى خودبینى و تکبر دعوت میکند مجالست نکنید ... و به دانشمندی که شما را از تکبر به تواضع، دعوت میکند نزدیک شوید». از این رو گفته شده: هر کس با سلاطین نشست و برخاست داشته باشد روحیه خودبرتربینی در او شکل میگیرد.
۳. جامعه و فرهنگ
این امکان وجود دارد که فرهنگ یک جامعه، فرهنگی تکبرآلود شود و خودبرتربینی، نماد رایج آن جامعه گردد. در چنین جامعهای به عنوان محیط زندگی مردم، روحیه استکباری به افرادش، تزریق خواهد شد. قرآن کریم، وقتی تیپ شخصیتی قوم عاد را توصیف میکند خصلت استکبار را به آنان، نسبت میدهد: «فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّة: و، امّا عادیان، به ناحقّ، در زمین سر برافراشتند و گفتند: ”از ما نیرومندتر کیست؟ “» (فصلت: ۱۵).
آنها جمعیتى بودند که در سرزمین احقاف در ناحیه حضرموت در جنوب جزیره عربستان زندگى داشتند، و از نظر قدرت جسمانى، و تمکن مالى، و تمدن مادى کم نظیر بودند، قصرهاى زیبا و قلعههاى محکم مىساختند، مخصوصاً بر مکانهاى مرتفع بناهایى که نشانه قدرت و وسیله خودنمایى بود بر پا میکردند، مردمانى خشن و جنگجو بودند، و این قدرت ظاهرى آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنان که خود را جمعیتى شکست ناپذیر و برتر از همه میپنداشتند، و به همین دلیل در برابر خدا و پیامبرشان هود، به طغیان و سرکشى و تکذیب و انکار برخاستند (تفسیر نمونه، ج۲۰، ص ۲۳۶-۲۳۷، دار الکتب الإسلامیة).
از عوامل محیطیِ تکبر ساز، فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری مستضعفان است. تهی کردن مستضعفان از اتکای به نفس و خودباوری توسط مستکبران، از عوامل پیدایش استکبار است؛ زیرا گاهی افزون بر مستکبران، خود مستضعفان نیز در ایجاد استکبار نقش دارند و به تبلیغات و دسیسهها و تهاجم فرهنگی مستکبران پاسخ مثبت داده، از آنها پیروی میکنند. در قیامت این افراد به مستکبران چنین میگویند: «وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمیعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً: و همگى در برابر خدا ظاهر مىشوند. پس ناتوانان به گردنکشان مىگویند: ”ما پیروان شما بودیم. آیا چیزى از عذاب خدا را از ما دور مىکنید؟ “» (ابراهیم: ۲۱). همچنین آیات ۳۱-۳۳ سوره سبأ، حاکی از دسیسههای شبانه روزی مستکبران برای القای اندیشههای خود به مستضعفان و تشویق آنان به پیروی از خود و همچنین بیان کننده پیروی مستضعفان از مستکبران به سبب استضعاف فرهنگی است که در اغلب موارد با ضعف اقتصادی و نظامی نیز توأم است./918/ی702/س
مجتبی صداقت