انتخابات؛ فرصت یا تهدید؟
به گزارش خبرگزاری رسا؛ علی دارابی نوشت: بیشک انتخابات آزاد، قانونی، امن، رقابتی، سالم در هر جامعهای گویای مشارکت واقعی مردم و نشان از فضای آزاد آن است. در ایرانِ پس از انقلاب، «انتخابات و صندوق رأی» از نمادهای واقعی مشارکت مردم در اداره امور بوده است.
انتخاب رهبر، رییسجمهوری، نمایندگان مجلس، نمایندگان خبرگان رهبری و شورای اسلامی شهروروستا همه باواسطه یا بیواسطه در ایران متکی به آرای عمومی است و این از افتخارات جمهوری اسلامی محسوب میشود. بااینحال، چرا هر وقت در ایران انتخاباتی قرار است برگزار شود، «باید نگران» هم بود؟ مگر انتخابات، رأی مردم و تعیین حق سرنوشت باید توأم با نگرانی باشد؟
واقعیت آن است که بهبهانه انتخابات و اینکه مشارکت گسترده مردم موجب بازدارندگی دشمنان میشود و وحدت ملی را افزایش میدهد، افراد، جناحها و احزاب سیاسی حرفها، مواضع و سیاستهایی مطرح میکنند که بهجای آنکه برای همه دلسوزان و علاقهمندان نظام و انقلاب موجب خوشحالی و غرور شود، از آن فضای تشنج، درگیری و در برخی مواضع اعلامی اشخاص و احزاب، نشانی و آدرس دشمنان قسمخورده انقلاب را میتوان مشاهده کرد و این جای بسی حیرت است.
در اینکه باید انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند۱۳۹۸ رقابتی آزاد، امن، پرشور و با مشارکت حداکثری باشد، تردیدی وجود ندارد. ازاینرو، همه نهادها و دستگاههای نظارتی، امنیتی، اجرایی و تبلیغاتی باید همه تلاش خود را معطوف به تحقق انتخاباتی با اهداف پیشگفته کنند. با این همه، پس چرا باید از اینکه انتخابات بهجای «فرصت به تهدید تبدیل شود»، ابراز نگرانی کرد؟
نگرانی اول از ناحیه دولت و جریان سیاسی حاکم بر مجلس و شوراها و شهرداریها است: این جریان که بهنام «اعتدال و توسعه» با همراهی «اصلاحات و کارگزاران» است، بر این باورند که بهدلیل شرایط سخت تشدید تحریمها، باید «همه» در انتخابات شرکت کنند.
اگر چنین انتخابات پرشوری برگزار شود، دشمنان به عقب رانده میشوند و نظام بهواسطه مشارکت گسترده مردم بیمه میشود. ازنظر این گروه، «احراز صلاحیتها» باید به حداقل برسد و «رییس دولت با همه توان و امکانات» در مقام لیدر حزبی برای احراز صلاحیتها وارد چانهزنی با نهادهای مسوول شود.
این جریان بر این باور است که گره فروبسته از مشکلات کشور «مشارکت حداکثری در انتخابات» است و به مشکلات عدیده کنونی در اداره کشور عمدا اشاره نمیکند که مگر وضعیت کنونی محصول همین ائتلاف سیاسی و همین چانهزنیها در انتخابات نبوده است.
حالا باز مردم را دعوت به انتخابات کنیم و به شماها دوباره رأی دهند؟ چه تغییری در وضعیت موجود اداره کشور بهوجود میآید؟ آیا اصولا میتوان برای آنکه انتخابات پرشور باشد، «احراز صلاحیتها» را کنار گذاشت؟
نگرانی دوم از ناحیه عموم مردم است: شرایط اقتصادی برای زندگی مردم دشوار است و تعطیلی یکی پس از دیگری کارخانهها و رکود یکی پس از دیگری واحدهای تولیدی را شاهد هستیم. تشدید تحریمها شرایط زندگی را برای مردم سخت و دشوار کرده است و بیم آن وجود دارد که مشارکتنکردن مردم در انتخابات اسفند۱۳۹۸ را شاهد باشیم.
این کاهش مشارکت، یعنی «نه به وضع موجود»، اما آیا این مشارکتنکردن مطلوب کشور، نظام و حتی جریانات سیاسی مختلف خواهد بود؟ بی شک «کاهش مشارکت» خود نگرانی بیشتری بر نگرانیهای موجود اضافه خواهد کرد؛ پس، قهر از صندوقهای رأی راه برونرفت از مشکلات نیست.
نگرانی سوم از ناحیه نهادهای نظارتی، اطلاعاتی و امنیتی است: این نگرانی از این حیث است که مواضع و عملکرد اکثر نمایندگان کنونی مجلس رضایتبخش نیست. طبق تجربه در هر انتخاباتی، بیش از 80درصد نمایندگان دوره قبل انتخاب نمیشوند و مردم به انتخابهای جدید دست میزنند.
حال اگر این نهادها که مسوولیت تأیید و احراز صلاحیت ها را دارند بخواهند «نگاه انقباضی» داشته باشند، بیشک مجلس از نیروهای کارآمد، باکفایت و باتجربه خالی میشود و نتیجه آن حضور عدهای خواهد بود که فاقد تجربه و کارآمدی هستند. مجلسی که فاقد منظومه فکری روشن و ترکیب نامشخص است، نقشی در تحولات کشور نمیتواند داشته باشد.
چهارمین نگرانی «موج جوانگرایی» است که در برخی موارد به غلط تفسیر شده است: جوانگرایی اگر بهمعنای شایستهسالاری، تعهد، تخصص، کارآمدی، دوری از رانت باشد، بیتردید با اقبال همگان روبهرو خواهد شد.
مجلس که حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) از آن به «عصاره فضایل ملت» نام میبردند، باید مملو از زنان و مردان تحصیلکرده، باتجربه، آزموده، باصلاحیت، مؤمن و انقلابی و کارآمد باشد تا این تجارب در خدمت قانونگذاری کشور قرار گیرد.
انتقال تجربه از نسل اول و دوم و یادگیری و آموزش از نسل سوم و چهارم گامی مهم برای دورانگذار است. جوانگرایی صرف بدون رعایت ملاکهای شایستهسالاری، یعنی اداره کشور برپایه آزمون و خطا که امری نادرست است.
نگرانی پنجم از ناحیه «جریان اصولگرایی» است: جریان اصولگرایی مبادا گمان کنند بهمدد رد صلاحیتها و کاهش مشارکت بتواند اکثریت مجلس را ازآنِ خود کنند؟ جریان غالب در اصولگرایی باید از این «پیله» خود را رها کند؛ برنامه کاری و چشمانداز روشن خود را از وضعیت موجود و راهکارهای برونرفت از آن را به عیان تبیین کند؛ نیروهای شایسته، لایق، متخصص، باتجربه، کارآمد و انقلابی را در فهرست انتخاباتی خود جای دهند؛ و با «برنامه عمل» بهجای «نفی وضع موجود» به میدان بیایند.
از اینرو، دستگاههای تبلیغی و رسانهای کشور مخاطب هستند که باید «توصیف میدانی روشن از وضع موجود» و همراه با فرصتها و تهدیدات را مدنظر بگیرند و با برنامهریزی درست به افکار عمومی برای انتخابات سالم، سازنده، رقابتی و گزینش نمایندگان انقلابی، کارآمد و مؤمن کمک کنند.
اینها نگرانیهایی است که انتخابات را بهجای آنکه «فرصت» تلقی کنند، به «تهدید» مبدل میسازند و نتیجه آن کاهش مشارکت و شکلگیری مجلس ضعیف و ناکارآمد است. امید که چنین نباشد!