انسان بوسیله عرفان از تفرقه دل به جمعیت دل سیر می کند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه در سلسله نوشتارهای به تبیین مباحث اخلاق علمی می پردازد.
وی در نوشتار نخست تاکید کرده بود که سلوک درونی حقیقتِ «عرفان عملی» و شهود باطنی حقیقتِ «عرفان نظری» است.
کسی که سیروسلوک کند و منازل را پشتِ سر و قیود و تعلّقات را کنار بگذارد و اتّصال به مبدأ اعلی پیدا کند، درواقع، با انجامِ «عرفان عملی» به شناختی از خداوند و اسماء و صفات او دست مییابد که بسیار عمیقتر از شناختی است که در «کلام» و «فلسفه» نسبت به خداوند پیدا کرده بود.
درواقع، انسان بهوسیلۀ «عرفان» از کثرت به وحدت و از تفرقۀ دل به جمعیّت دل سیر میکند؛ یعنی اگر سالک این معرفت را در درون خودش یافت، میتواند کثرت را به وحدت و تفرقه را به جمعیّت تبدیل کند، در غیر این صورت، از «عرفان» فقط اصطلاحاتی را فرا گرفته است.
از نمونه تعاریفی که فقط به عرفان عملی نظر دارد میتوان به تعریف عبدالرزاق کاشانی اشاره کرد که تصوّف را تخلّق به اخلاق الهی میداند. با توجّه به این تعریف، لزوم بیان تفاوت میان «عرفان عملی» و «اخلاق» ایجاد میشود.
توضیح مختصر اینکه: در کتاب جستاری در عرفان نظری بیان کردهایم که عرفا در یک تقسیم بندی، ما سویالله را به «تعیّنات (صُقع) ربوبی (یا ربّی)» و «تعیّنات خَلقی» تقسیم كرده اند. «تعیّنات ربوبی» همان «تعیّن اوّل» و «تعیّن ثانی» است؛ «تعیّنات خلقی» هم شامل عوالمِ «ارواح»، «مثال» و «مادّه» میشود.
درواقع، عارف مانند فیلسوف، قائل به عوالم ارواح، مثال و مادّه است و آنها را تعیّنات خلقیِ «هویّت غیبیّه» میداند امّا برخلاف فیلسوف، معتقد است که میانِ «هویّت غیبیّه» و «تعیّنات خلقی»، «صقع ربوبی» وجود دارد که مشتمل بر «تعیّن اوّل» و «تعیّن ثانی» است.
ارتباط این عوالم با یکدیگر، ارتباط مُظهر و مَظهر است؛ یعنی عوالم پایین، مظاهر عوالم بالا هستند.
از این ارتباط، به ظاهر و باطن نیز تعبیر میشود؛ یعنی عوالم بالا، بواطن عوالم پایین هستند.
به عبارت دیگر، صقعِ ربوبی باطنِ عالم ارواح است؛ عالم ارواح نیز باطن عالم مثال و عالم مثال هم باطن عالم مادّه است.
ادامه دارد...