خرده فرهنگهای مزاحم و مراحم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، کارهای روزمره ای که تک تک ما انجام می دهیم از دو حالت خارج نیست. یا کاری است فردی و به مربوط شخص خودمان و یا کاری است اجتماعی. در کار اجتماعی علاوه بر منفعت شخصی، منفعت اجتماعی هم مدنظر است و حتی گاهی غلبه انتفاع اجتماعی پررنگ است.
کارهایی نظیر صندوق قرض الحسنه یا مشاوره و یا کمک به سیل زدگان و زلزله زدگان و مانند آن ها اگر چه در ظاهر کاری است بر عهده دولتها ولی خیلی از این کارها قبلا در فرهنگها سنت بوده و همچنان هست.
البته این بدین معنا نیست که دولتها به وظایف ذاتی خود که همانا کار به نفع مردم و انجام کارهای عام المنفعه و پشتیبانی از مردم است به دور باشد ولی این کارها مبنایی فرهنگی دارد که امروزه علاوه بر فرهنگ بومی، جزئی از وظیفه دولت ها نیز هست.
ریش سفیدی، نقشی که باید زنده شود
ریش سفیدی یکی از سنتهایی است که علاوه بر سنت حسنه دینی، فرهنگ ملی ما نیز هست. خداوند در قرآن کریم می فرماید: و اگر از دشمنى و جدایى میان آن دو بیم دارید، داورى از خانواده شوهر و داورى از خانواده زن تعیین کنید. اگر آنها خود بخواهند به نوعى میانشان آشتى برقرار شود، خداوند میان آن دو به وسیله داوران سازگارى ایجاد خواهد کرد، چرا که خدا به حال آنان دانا و به کارشان آگاه است.
سنت ریش سفیدی یکی از کارهایی بود که در قدیم الایام به شکل رسمی تر و امروزه در برخی مناطق کشور پررنگ و در برخی جاها خصوصا شهرهای بزرگ به صورت کمرنگ همچنان پابرجاست. خصوصیت خاص این سنت، هدف خیر و آشتی دادن و از همه مهمتر حفظ کانون خانواده و ارتباطات اجتماعی است. کار ریش سفیدی در گذشته هم وظیفه شورای حل اختلاف امروزی را انجام می داد و هم کار مراکز مشاوره.
در حال حاضر مراکز مشاوره عهده دار حل و فصل اختلالات شخصیتی، مشاوره خانواده، تحصیلی و شغلی هستند. قطعا با پیشرفت علم و پیچیده تر شدن زندگی امروزی، نیازمند تخصصی تر شدن ریش سفیدی هستیم و دایر شدن این مراکز به معنای از بین رفتن سنت حسنه نیستند؛ اما اصل کار فرهنگ ریش سفیدی، ریشه در باورهای دینی و ملی دارد و این نباید تحت الشعاع فرهنگ ورودی غربی که در اینگونه سیستم ها وجود دارد قرار بگیرد.
قرض الحسنه واقعی، بانک نیست
در قدیم سنت حسنه قرض دادن بین مردم مرسوم بود و این فرهنگ هنوز هم ادامه دار است و اتفاقا طرفداران زیادی هم دارد. با وجود بانک های متعدد و موسسات مالی و اعتباری فراوان _ که البته باید در نوشتاری دیگر درباره آن به تفصیل سخن گفت _ مردم هنوز به سنت قرض در قالب صندوق های قرض الحسنه خانگی روی می آورند. دلیل مهم اعتماد به این سیستم، اولا پاک بودن آن از هرگونه شبهه و ربا است و دوم سبک و سیاق آن که تفاوت فاحشی با سیستم بانکداری غربی دارد که عمدتا با سختی گرفتن قرض و سود حاصل از آن همراه است.
این سنت به این گونه است که یک خانواده و یا یک محله برای مبلغی مشخص پول هایشان را به صورت ماهیانه بدون سود در اختیار اعضا می گذارند و هر ماه به قید قرعه یک نفر این پول را برمی دارد.
اینگونه سنت ها حتی در بین برخی فرهنگ های دیگر نیز سرایت کرده و حتی این سیستم تا قبل از آمدن بانک در ایران، توسط آیت الله شاه آبادی شرکتی با نام مخمّس راه اندازی شد. ایشان برای محصلین و والدینشان جلسات مخفی در منزلش ترتیب داد و در کنار این جلسات برای مبارزه با رباخواری، شرکت مخمس و قرض الحسنه را به صورت سهام افراد ایجاد کرد.
اگر خواهان مبارزه با فساد هستیم باید سیستمی جایگزین بانک شود تا بتواند هم سنت قرض را به صورت صحیح آن وارد زندگی مردم کند و هم از خطرات ربوی شدن مال جلوگیری کند.
یاری اجتماعی، مقابله با فردگرایی غربی
این کار افزون بر فرهنگ دینی بودن و سنت بومی ما، یک کار کاملا انسانی و فطری است که هر انسانی برای آن ارزش قائل است؛ اما دو چیز در این فرهنگ دستخوش تغییر شده است که اگر جلوی انحراف آن گرفته نشود، این خرده فرهنگ غلط روی فرهنگ اصیل خدشه وارد کرده و آینده آن را با خطر مواجه می کند.
کمک به یکدیگر در تمام ابعاد شخصی و اجتماعی سفارش شده است، مثل کمک به همسایه نیازمند یا کمک به تحصیل یک دانش آموز و یا ساختن یک مدرسه و حتی کمک به یک شهر سیل زده.
فرهنگهای قومی، قبیلهای، ناحیهای، گروههای زبانی یا اقلیت های مذهبی و نیز فرهنگهای ویژه و فرعی گروههای شغلی، طبقات و قشرهای موجود در یک کشور را خرده فرهنگ گویند که البته هر کدام در عین داشتن ویژگیهای خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند.
می توان خرده فرهنگ ها را به مثبت و منفی تقسیم کرد که اگر جهت گیری، محتوا و سازنده بودن خرده فرهنگی را لحاظ کنیم می تواند مثبت بوده و به فرهنگ یک ملت کمک شایانی کند؛ ولی خرده فرهنگ های منفی نه تنها پیشرفتی را حاصل نمی کنند بلکه خطر کمرنگ کردن فرهنگ اصیل و یا از بین بردن آن را رقم بزنند.
اما چیزی که اینجا خرده فرهنگ منفی تلقی می شود این است که کمک به همنوع، جایگاه نمی شناسد و همه انسان ها فارغ از جایگاه شان می توانند کمک کنند؛ ولی پدیده عجیب سلبریتیها به عنوان خرده فرهنگی مخرب، در نوعدوستی خلل وارد کرده است.
نمونه آن را در زلزله کرمانشاه مشاهده کردیم که چه اتفاقی افتاد؛ اما در حادثه سیل خوشبختانه اصلاح و درمان شد. حضور سلبریتیها و استفاده از برند و نشانه مشهوریت و مقبولیت آنان برای کمک به همنوع، دستخوش سوءاستفاده های عمدی و یا سهوی شد، به طوری که هنوز برخی از پول هایی که در حساب سلبریتیها برای زلزله زدگان جمع آوری شد به دست مردم نیازمند نرسیده است.
خرده فرهنگ مخرب بعدی این است که در کمک به همنوع، باید تمامی کمک های اجتماعی در یک راستا باشند نه اینکه برخی را قبول و برخی را رد کرد. مثلا اگر قرار است به بیماری کمک شود نباید جنسیت یا ملیت آن مدنظر قرار گیرد بلکه باید کمک کرد. این خرده فرهنگ مخرب، گزینشی عمل کردن در کمک کردن است. مثلا شخصی به دلیل اینکه مورد پسند ما نیست سلب کمک کنیم کار صحیحی نیست.
در روایات پیرامون کمک به دیگران و حتی غیرمسلمانان و نحوه رفتار انسانی تأکید شده است. در جامعه اسلامی نیز کمک به یکدیگر باید محور فعالیتهای اجتماعی قرار گیرد. در جریان سیل اخیر نیز این قضیه مشهود بود؛ اما متاسفانه تحت الشعاع قراردادن این سنت حسنه با هجوگویی برخی و زیرسؤال بردن و یا سیاسی و جناحی کردن آن، زیبا نیست.
نمونه کارهای سنتی که وجودشان در جامعه بیش از گذشته مورد احتیاج است بسیار زیاد است و باید احیا شود چون زندگی ما هر روز ماشینی تر، سردتر و سبک زندگی هامان صنعتیتر میشود و باز این اسلام است که نجات بخش است./829/ی702/س
محمدمهدی مرادی
منابع:
قرآن کریم سوره مبارکه نساء آیه شریفه 35
مجله حضور، پاییز ۱۳۸۴، شماره ۵۴، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه