رژیم صهیونیستی آغازی بر ناامنی منطقه
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حضور رژیم صهیونیستی در منطقه، غرب آسیا را درگیر تحولات گوناگونی کرد که همین اتفاقات سرآغازی بر گسترش ناامنی در کشورهای منطقه بود. با نفوذ لابیهای صهیونیستی در لایههای قدرت آمریکا و وابستگی تجاری-سیاسی این کشور به یهودیان نمیتوان نقش صهیونیسم را در عرصه و اتفاقات مختلف نادیده گرفت. جنگ نظامی اولین نشانههایش در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل نمودار است.
در این میدان توانسته بود کشورها را تسلیم کند، هر چند اعراب از همکاری با اسرائیل اکراه داشتند ولی این ایران بود که در دوران پهلوی خدمات زیادی ارائه داد. اما بعد از انقلاب اسلامی رژیم صهیونیستی نتوانست خود را با شرایط وفق دهد و شکست نظامیشان آغاز شد. اراضی اشغالی لبنان را بازگرداندند، در مصر و سوریه نیز آنقدر اتفاقات افتاد که تا الان تلاش میکند تا بلندیهای جولان را از دست ندهد.
رژیم صهیونیستی به دو دلیل میدانداری جنگ اقتصادی علیه ایران را در دست دارد: اولا شرکتها و کمپانیهای گسترده صهیونیستی همچون مجموعه شرکتهای وابسته به راکفلرها که امروز صدها شرکت و کمپانی از دل همین کمپانی بیرون آمده است به سود تجاری خود میرسند. دوم اینکه در مقابله فرهنگی با ایران میتواند اهداف سیاسی خود را پیگیر باشد و قطعا ایران کشوری است که در گذشته به عنوان ژاندارم منطقه نقش مهمی در استراتژی پیرامونی اسرائیل بازی میکرد و امروز که در مقابل آن قرار گرفته است، برای رژیم صهیونیستی سنگین آمده است و توانایی هضم این نکته برایش کمی سنگین است.
زمین بازی همان است، بازیگر نقش عوض شده است
آنچه دیروز با کمک حکومت پهلوی برای رژیم صهیونیستی فراهم میشد، امروز با دستان عربستان رسما صورت میگیرد، به همین دلیل است که عربستان به خاطر حفاظت از میدان نفتی آمریکا مورد اهمیت بود و در نتیجه وزارت دفاع آمریکا موافقت کرد تا برای تاسیس ارتشی مدرن با عربستان همکاری کند. این طرح در توافقنامه همکاری دفاعی متقابل در 18 ژوئن 1951 رسمیت یافت و امکان تحویل تسلیحات و ماشین آلات نظامی و استقرار هیات آموزش نظامی ایالات متحده را در عربستان سعودی فراهم کرد.[1]
این اقدام نفوذ سیاسی آمریکا را به همراه دارد که در کنارش بیشک رژیم صهیونیستی نیز حضور خواهد داشت و نفوذ سیاسی در ادامه وابستگی فرهنگی و تغییر ذائقه جامعه عرب را به همراه خواهد داشت و سرانجام به نفوذ اقتصادی میانجامد و در ادامه علاوه بر عربستان، بحرین، کویت، امارات متحده عربی، مصر و دیگر کشورها منهای عراق بستری برای گسترش فعالیت شرکتهای تجاری صهیونیستی میشوند.
رژیم صهیونیستی به دنبال قدرتگیری در منطقه
تا قبل از جنگ سرد رژیم صهیونیستی نتوانسته بود به موفقیتهای قابل توجهی در منطقه دست یابد. پس از تحولات جنگ سرد و به ویژه پس از جنگ خلیج فارس، قدرت نفوذ اسرائیل در منطقه به میزان چشمگیری افزایش یافت. علاوه بر این سیاستمداران اسرائیلی با در پیش گرفتن عملگرایی مصلحت اندیشانه در چارچوب نظریاتی همچون تز خاورمیانه جدید توسط شیمون پرز از اولویت گسست خویش را نفوذ اقتصادی در منطقه میداند.[2]
از جمله فعالیتهایی هم که در این مسیر صورت گرفت : طرح هاروارد، بانک عمران خاورمیانه، تشکیل بازار مشترک خاورمیانه و نظام اقتصادی جدید منطقهای و تشکیل اجلاس اقتصادی خارمیانه (کازابلانکا) و ... میتوان نام برد.
وزیر خارجه اسرائیل در اجلاس کازابلانکا اعلام کرد که هدف ما ساختن یک خاورمیانه جدید است که ملتهای آن از اوضاع معیشتی خوب و به دور از خشونت برخوردار باشند. تکنولوژی مرزها را به رسمیت نمیشناسد و اطلاعات نیازی به روادید ندارید. اسرائیل در احداث شبکه روابط خارجی چه صادرات و چه واردات پیشرفت ملموس داشته است، امری که منجر به ایجاد روابط سیاسی گردیده و این مسئله والاترین هدف سیاسی اسرائیل به شمار میآید تا دشمنان خود را از طریق برقراری تجاری و اقتصادی به دولت و همراه خود در منطقه تبدیل نماید.
بر کسی پوشیده نیست که اکنون منطقه خلیج فارس یک منطقه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی است و در تحولات آتی نیز، نقش محوری خود را به عنوان کانون توجهات استراتژیک و هارتلند مناطق استراتژیک جهان حفظ خواهد کرد.[3]
تضعیف جمهوری اسلامی برای رسیدن به قدرت اول منطقه
بعد از انقلاب اسلامی به دلیل رویکرد ظلمستیزانه این انقلاب و اختلاف ایدئولوژیک با تفکر صهیونیسم منطقه وارد فاز جدیدی از آرایش سیاسی کشورها شد. در واقع اخلاق سیاسی و اقتصادی آمریکا به عنوان پشتوانه سیاسی و اقتصادی این رژیم با کشورها عوض شد.
اعراب که تا دیروز در یک جنگ شش روزه با رژیم صهیونیستی درگیر بودند، به مرور زمان امتیازاتی را دریافت کردند که به ناگاه آنها را به عنوان دوست یا کشور بی طرف در مقابل سیاستهای رژیم صهیونیستی تبدیل کرد تا در اختلافات عدیدهای که حضور رژیم صهیونیستی در منطقه ایجاد کرده بود، سکوت کنند.
جوزف نای معتقد است: یک دیپلماسی عمومی اثر بخش مانند یک خیابان دو طرفه است که علاوه بر سخن گفتن گوش دادن را هم در بر میگیرد، قدرت نرم متکی بر ارزشهای مشترک است، به همین دلیل است که معاملات اغلب اثر بخش تر از تبلیغات رسانهای صرف هستند. بر این اساس قدرت نرم عبارت است از وارد کردن دیگران به خواستن آنچه مطلوب ماست.[4]
جنگ ارزی برای نفوذ بیشتر اسرائیل در منطقه
مهمترین محصولی که جنگ ارزی با کشورها به خصوص ایران خواهد داشت، نفوذ اقتصادی رژیم صهیونیستی در کشورهای دیگر ایجاد میشود. طی جنگ سرد رویهای که ایالات متحده در خاورمیانه پیش گرفت، این بود که ثبات را در این ناحیه افزایش دهد تا از گسترش نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری شود، افزایش ثبات در خاورمیانه به معنای تضمین عرضه نفت به بازارهای جهانی و ایجاد امنیت برای اسرائیل نیز بود.[5]
هم باثبات سازی دوران جنگ سرد و هم بی ثبات سازی در این دوران برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی است، چرا که رقم کمکهای خارجی آمریکا به رژیم صهیونیستی سه میلیارد دلار ذکر میشود که از این مقدار 8/1 میلیارد دلار به کمک نظامی و ½ میلیارد دلار به کمک مالی و اقتصادی اختصاص دارد.[6]
در واقع به مرور زمان یک منطق استراتژیک را در منطقه ایجاد کردهاند که رژیم صهیوینستی به عنوان یک کشور اجازه هر رفتار سیاسی و اقتصادی را میتواند داشته باشد و هر کسی که خلاف جریان حرکت کند، دچار مشکلاتی خواهد شد که اولین آن مستبد بودن کشور مخالف خواهد بود، یعنی اگر کشوری دموکراتیک و مبتنی بر آرای مردم باشد، در صورت مخالفت با این رژیم برچسب مستبد بر پیشانیاش میزنند و اگر نظام پادشاهی مانند عربستان باشد ولی با رژیم صهیونیستی همنوا گردد، این کشور در سکوت خبری تبدیل به الگوی برای منطقه میشود.
سه عامل مهم بی ثبات سازی منطقه
سه عامل بی ثبات سازی و سه نوع عدم تعادل وجود دارد: 1- تقسیم غیرعادلانه ثروت در جهان غرب است، کینه و نگاه تلخ تودههای محروم به زندگی اشرافی و عیاشی برخی از اعراب و ثروتهای افسانهای آنان روز به روز بیشتر میگردد، این شکاف هر چه بیشتر شود، بر بی ثباتی در منطقه نیز خواهد افزود.
دومین عامل عدم تعادل یا اختلاف بین کشورهای رادیکال و محافظه کار است، علت این عدم تعادل منطقه ای وجود کشورهای مقتدر نظامی در کنار کشورهای ضعیف از یک سو و اختلاف فاحش در درآمد سرانه این کشورها از سوی دیگر است.
عامل سوم عدم وجود چیزی (نظیر همکاریهای اقتصادی، روابط دیپلماتیک و ...) که هم اکنون میان اسرائیل از یک سو و جهان عرب و اسلام از سوی دیگر وجود دارد.[7] باید اذعان داشت که ظهور صهیونیسم برای همدل و همراه کردن یهودیان جهان و همبستگی با قدرتهای بزرگ بوده است، حال با هر وسیله و ابزاری که شده از رسانههای گروهی، سینما و ... گرفته تا استفاده از فشارهای مالی و سیاسی[8]
توسعه روابط سیاسی صهیونیستها
رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا با حضور در کشورهایی پر جمعیت همچون چین، هند و اندونزی یا در مناطق بحرانی همچون میان دو کره شمالی و جنوبی که محل درگیریها و منازعات نظامی نیز هست، چچن، بوسنی، قبرس، کشمیر و ... یا در مناطق استراتژیک همچون تنگه هرمز و باب المندب عرصه را برای نفوذ خود گسترده کند.
هنگامی که رژیم صهیونیستی با کمکهای آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی با توان بالای اقتصادی وارد مراوده با دیگر کشورها شود، نتیجهاش ارتباط سیاسی گسترده و به مشروعیت در آوردن حضور خود در غرب آسیا به عنوان یک کشور منجر میشود.
از طرفی حضور در مراکز پولی و مالی جهان[9] نیز نقش مهمی برایش دارد و این نکته در پروتکلهای صهیون به خوبی بیان شده است. اکنون اسرائیل به طور متوسط سالیانه سه میلیارد کمک مستقیم خارجی دریافت میکند که این مبلغ تقریبا یک ششم بودجه کمک مستقیم خارجی آمریکا و برابر دو درصد GDP اسرائیل است. 75 درصد کمکهای آمریکا به صورت نظامی و ما بقی از طریق راههای مختلف کمک اقتصادی بوده است.[10]/882/ی702/س
نویسنده: مهدی کمالی
[1] نفت و خون، مایکل تی کلر، ص 62
[2] نفوذ اسرائیل در منطقه، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ص 14
[3] انقلاب اسلامی و استعمار فرانو، مجید صفاتاج، ص 122
[4] جوزف نای، قدرت نرم ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ص 199
[5] قدرت نرم، ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، جوزف نای ص 210
[6] عملیات روانی و رژیم صهیونیستی، حجت الله مرادی ص 263
[7] اسرائیل پس از 2000، افرایم سنیه ص 14-15
[8] عملیات روانی و رژیم صهیونیستی، حجت الله مرادی، ص 332
[9] مىخواهیم به انحصار ثروتهاى عظیم، منابع و كالاهایى كه جوامع غیریهودى درآینده به مقیاس وسیعى به آنها متكى خواهند شد، دست بزنیم تا اینكه این جوامع را پس از شكست سیاسى با شكست اقتصادى نیز مواجه سازیم. پیش از آنكه غیریهودیان به فهم حقایق نایل شوند و مشكلات را دریابند، ما به موقع عمل مىكنیم. فىالمثل زیرپوشش هواخواهى از طبقه كارگر و به یارى اصول اقتصاد سیاسى كه تئورىهاى ما بر آنها مبتنى است، تبلیغات دامنه دارى به راه مىاندازیم و آنگاه از نیروى كارگر به سود خویش بهره بردارى مىكنیم. (پروتکل ششم صهیون)
[10] گروه فشار اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا، جان جی می یرشایمر، ص 31