علوم انسانی مبتلا به دیرکارکردی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بازار سوفیستهای آتن رونق گرفته بود و با حربههای گوناگون حقیقت را تحریف میکردند. شاید ثروت فراوانی هم از این رهگذر نصیبشان میشد. طبق محاسبات، حرفشان غلط نبود، اما آدم وقتی فطرتش را قاضی میکرد، حس میکرد که یک پای کار میلنگد. افلاطون و سقراط روی رفتار سوفیستها و آنچه داشت اتفاق میافتاد حساس شدند. حرفهاشان را دقیق تحلیل کردند و خردهشیشهها را یافتند. منطق مغالطات اینجا متولد شد.
آن روز، منطق مغالطات علمی توصیفی و ابزاری بود برای فهم حیلههای سوفیستها در جدلهایشان با مردم بیخبر. اما به تدریج، به علمی تجویزی تبدیل شد که روش پیروز شدن در بحثها را روشن میکرد. بعدتر، دیگر حتی این کاربرد را هم از دست داد و به بحثهای صرفاً ذهنی تنزل پیدا کرد. این یعنی دیگر منطق، خودش ارزش ذاتی پیدا کرده بود و نه برای هدفی که روزی برایش متولد شد. تراژدی ماجرا آنجایی است که میفهمیم این سرنوشت مختص منطق نیست، بلکه گریبان همه علوم بشری را کم و بیش گرفته است.
اینک علوم انسانی اسلامی در مقام «علم محض» ماندهاند و هنوز آنطور که باید، کاربردی نشدهاند. امتدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها هنوز طرحریزی نشده و بیشتر به کلّیگویی بسنده شده است. به همین خاطر است که امروزه علوم انسانی اسلامی در برنامهریزی جامعه و خطمشیهای اساسی آن بینقش است.
البته اینطور هم نیست که هیچگاه علوم انسانی اسلامی کاربردی نشده باشند. برای مثال، حکمت عملی امتداد اجتماعی علم فلسفه است. فقه، امتداد اجتماعی علم کلام است. عرفان عملی هم امتداد عرفان نظری است.
عقیده ما این است که هدف اصلی انسان، رسیدن به سعادت است. علم هم وسیلهای است که ما را به این هدف میرساند. اگر چیزی به اسم سعادت وجود نداشت، بسیاری از این علوم هرگز تولید نمیشدند. به همین سبب، باید علوم هویت ابزاری خودشان را در مسیر دستیابی به سعادت حفظ کنند و برای این منظور بهینهسازی شوند.
با این مقدمات، تقریبا روشن شد که نقطه ضعف جوامع علمی ما به خصوص حوزههای علمیه، این است که فقط به بحثهای محض، نظری و کلّی سرگرم شده و از جنبههای کاربردی علوم غافل است. البته بحثهای نظری قطعاً ضروری است و نباید تضعیف شود اما از آن سو هم نباید از نیازهای عملی مردم، نهادها و حاکمیت غافل شد.
البته این که علوم کاربردی شوند، به دقیقتر شدن، عمیقتر شدن و یافتن نقطه ضعفهای آن علوم نیز کمک زیادی میکند؛ چون علم در میدان عمل محک میخورد؛ چنانکه برای مثال، علم اصول فقه در بحثهای عملی فقهی وارد میشود و ارزش مباحثش سنجیده میشود./918/ی704/س
مهدی خدائی – مجید زنجیران