یادداشت؛
اسلام هستیساز است نه هستیسوز!
اسلام جهان محسوس را، یک جهان واقعی و جدی میداند. اگرچه در مقام مقایسه، آخرت را که پایدار و جاودانه است، بر زندگی محدود دنیوی ترجیح میدهد.
به گزارش خبرگزاری رسا، مکتبهای غیرعقلانی، جهان بهویژه جهان محسوس و در دسترس ما را، یک جهان وهمی و پنداری میدانند. در دیدگاه ادیان و مکاتب هند، همه موجودات جهان، وهم و خیالی بیش نیستند؛ بنابراین حقیقت ازلی و ابدی را، باید در آن سوی پدیدارهای ناپایدار جهان محسوس جستوجو کرد، زیرا جهان متغیر با تمامی پدیدههایش «مایا» هستند. مایا یک نمود وهمی و خیالی است. تنها «برهمن» حقیقت ناپیدای جهان است و همهچیز جلوه و نمود آن هستند و سراب موهومی بیش نیستند.
در یونان باستان نیز در همه مکتبهای متأثر از فیثاغورث (قرن ششم پیش از میلاد) جهان محسوس را دروغین و فریبنده میدانند؛ افق تیرهای که در آن پرتو انوار الهی درشکسته و ابهام و تاریکی همهجا را فراگرفته است.
در تعالیم افلاطون نیز جهان محسوس یک جهان غیراصیل بوده و سایهای از جهان مثل است. تمثیل غار در اینباره معروف و شناختهشده است، اما در مکتبهای عقلانی و واقعگرا، جهان محسوس یک واقعیت است و اساس و زیربنای معلومات و زندگی مادی و معنوی انسان نیز همین جهان محسوس است.
اسلام برخلاف مکاتب هندی و مثلث ارفهای - فیثاغورثی- افلاطونی یونان، جهان محسوس را، یک جهان واقعی و جدی میداند. اگرچه در مقام مقایسه، آخرت را که پایدار و جاودانه است، بر زندگی محدود دنیوی ترجیح میدهد و نیز اگرچه زندگی دنیا را فریبنده میداند، اما هرگز به غیرواقعی و سایهبودن آن حکم نمیکند.
علاوه بر آن، از دو جهت نیز دنیا را پایه تعالی و سعادت انسان میداند: - یکی از جهت کسب معلومات و کمالات علمی. چنانکه گذشت از نظر اسلام، انسان با هیچگونه معلوماتی از مادر متولد نمیشود و به هر پایه از دانش برسد، آن را با حواس و عقل خود به دست آورده است و عقل انسان هم با حواس او تغذیه شده و
فعال میشود. حواس انسان هم، با چیزی جز همین دنیای محسوس ارتباط ندارد.
فعال میشود. حواس انسان هم، با چیزی جز همین دنیای محسوس ارتباط ندارد.
ـ دیگر از نظر سعادت اخروی. سعادت اخروی و جاودانه انسان، با تلاش وی در زندگی دنیا به دست میآید و دنیا مزرعه آخرت است؛ بنابراین از نظر اسلام، جهان مادی و محسوس، یک جهان واقعی و جدی است، پس نباید از تفکر و تدبر در آن و نیز از نعمتها و خوشیهای آن چشم پوشید بلکه باید از خداوند خواست که حسنات دنیا را هم مانند حسنات آخرت به ما عطا فرماید.
همه تلاش اسلام برای آن است که دنیا حجاب آخرت نشده و سرگرمشدن به دنیا ما را به فساد و تباهی نکشانده و آخرت ما را بر باد ندهد وگرنه دنیا یک واقعیت است و زندگی دنیا هم، یک زندگی مطلوب است. همه مکتبهای غیرعقلانی زندگی دنیوی را تحقیر میکنند، اما اسلام مانند همه مکاتب عقلانی، زندگی دنیوی و ارتباط انسان را با این دنیا تحقیر نمیکند. برای اینکه:
الف- اگرچه دنیا ناپایدار است، اما از دو جهت مهم است:
یکی از این جهت که بخشی از زندگی انسان است و انسان خود محصول همین دنیاست. دیگر از این جهت که همین زندگی ناپایدار، سرنوشت زندگی جاوید و پایدار ما را رقم میزند بهگونهای که افراد بدفرجام، بازگشت به این زندگی را آرزو خواهند کرد تا بتوانند زمینه خوشبختی اخروی خود را فراهم آورند.
ب- اسلام مانند همه مکتبهای عقلانی، هستیساز است، نه هستیسوز؛ و لذا برخلاف مکتبهای غیرعقلانی، برنامه ریاضت ندارد، زیرا هدف ریاضت، فانیکردن شخص است، در حالی که اسلام به بقای شخص و بهرهمندی او از لذایذ و سعادت دنیوی و اخروی نظر دارد. پیامبر اسلام اعلام کرد که در دین من رهبانیت و ریاضت مشروع نیست.
ج ـ چنانکه گذشت، دین اسلام ارتباط با دنیا را اساس معرفت و دانایی بشر میداند و لذا در نخستین فرصت به تنظیم زندگی اجتماعی مردم پرداخته و بر آن میکوشد تا در سایه یک نظام عادلانه، امکان کسب معرفت درست و رفتار نیک را که زمینه سعادت دنیوی و اخروی انسانها هستند، برای آنها فراهم آورد. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: خبرگزاری ایکنا
ارسال نظرات