۲۰ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۳
کد خبر: ۶۰۲۳۸۸
یادداشت؛

غنیمت مجاهدان

غنیمت مجاهدان
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، غربی‌ها، فناوری هسته‌ای برای دولت سعودی درست می‌کنند، اما جای نگرانی نیست، چون زودی به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.
به گزارش خبرگزاری رسا، جاه‌طلبی و بلندپروازی عربستان سعودی برای دستیابی به انرژی هسته‌ای، ماجرایی است که کلید خوردن آن به بیش از یک دهه گذشته بازمی‌گردد.
 
در دهه ۱۹۸۰، ژنرال «ضی ۰ اءالحق» رئیس‌جمهور وقت پاکستان طی سفری به عربستان، فرش قرمز از نوع هسته‌ای برای سعودی‌ها پهن کرد و به ملک عبدالله، پادشاه وقت این کشور گفت که «دستاورد‌های ما متعلق به شماست»! ۱۵ سال بعد، با روی کار آمدن «بی‌نظیر بوتو»، نخست‌وزیر وقت این کشور رشد روابط ریاض- اسلام‌آباد شدت بیشتری یافت و سه سال بعد، «نواز شریف»، پیش از آزمایش‌های هسته‌ای، سعودی‌ها را در جریان امر قرار داد.
 
در سال ۲۰۰۳ با انتشار اخباری در وب‌سایت «گلوبال سیکیوریتی» مبنی بر اینکه عربستان نفت ارزان‌قیمت را در ازای خرید کلاهک هسته‌ای به پاکستان می‌فروشد، آمریکا و غرب، روی این موضوع حساس شدند و همین امر موجب شد که ریاض و اسلام‌آباد، چنین گزارش‌هایی را از اساس تکذیب کنند.

آمریکا به دنبال پیدا کردن «اسامه بن‌لادن»، تروریست دست‌پرورده خود در پاکستان به جرم طراحی حملات ۱۱ سپتامبر بود و لذا عربستان نمی‌توانست روابط خود با واشنگتن را به‌واسطه همکاری با همسایه شرقی ایران که حالا اتهام پناه دادن به مغز متفکر حمله به برج‌های تجارت جهانی را هم به دوش می‌کشید، به خطر اندازد.
 
پاکستان هم با توپ‌وتشر و تهدیدات آمریکا از ادامه همکاری با عربستان عقب کشید و ترجیح داد که موضوع داد و ستد هسته‌ای با ریاض را مسکوت بگذارد. آمریکا مخالف فعالیت هسته‌ای عربستان در آن برهه بود، چون نمی‌خواست که دیگران، مشتری ثروتمندی مثل سعودی‌ها را به بازار هسته‌ای خود بکشند و سر کاخ سفید از دلار‌های نفتی ریاض بی‌کلاه بماند.
 
به همین دلیل، وقتی سه هفته پیش فاش شد که دولت ترامپ، هفت مجوز را برای انتقال فناوری حساس هسته‌ای به عربستان تصویب کرده، در توجیه این اقدام گفت که اگر آمریکا برای این معامله پرسود، پا پیش نگذارد، کشور‌های دیگری هستند که جای آمریکا را با فناوری‌هایی که از استاندارد‌های پایین‌تری برخوردارند و امنیت هسته‌ای جهان را به خطر می‌اندازند، پر کنند!

هرچند که به گزارش گاردین، توانایی هسته‌ای عربستان منحصر به یک راکتور تحقیقاتی است که حداکثر تا پایان سال، آن را رونمایی می‌کند، اما به تعبیر شبکه آمریکایی «سی بی اس»، جاه‌طلبی‌های شاهزاده بی‌تجربه سعودی، نگرانی‌های جدی و مهمی را در خصوص انحراف این فعالیت‌ها به سمت اهداف نظامی ایجاد کرده است. حتی «یوکیا آمانو»، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفتگو با این شبکه صراحتاً اعلام کرد که عربستان، پروتکل الحاقی را نپذیرفته و زیر بار پادمان‌های حفاظتی بیشتر آژانس نرفته است.

با توجه به سیاست‌های تهاجمی ریاض پس از روی کار آمدن هیئت حاکمه فعلی، این نگرانی طبیعی به نظر می‌رسد که راهبرد عربستان برای استفاده از این فناوری پیشرفته در آینده چیست و شرایط امنیتی منطقه در این صورت، به چه شکل خواهد بود.
 
پاسخ این سؤال مهم را رهبر حکیم انقلاب در اولین روز سال جاری به بهترین وجهی که رافع همه دغدغه‌های کشور‌های اسلامی و به‌ویژه جبهه مقاومت باشد، به این صورت ارائه فرمودند: «غربی‌ها، مراکز تولید موشک و نیروگاه هسته‌ای در دولت سعودی درست می‌کنند، چون وابسته به آن‌هاست، البته بنده ناراحت نمی‌شوم، چون می‌دانم در دوران نه‌چندان دوری به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.»، اما سؤال اینجاست که ساقط شدن عربستان با این حجم از حمایت‌ها از جانب غرب، رژیم صهیونیستی و حکومت‌های اقماری منطقه چگونه محقق می‌شود تا به شق دوم ماجرا، یعنی قرار گرفتن توانایی هسته‌ای این کشور به دست مجاهدان برسیم.
 
برای پاسخ به این سؤال، باید به شاخص‌های ضعف عربستان، اندیکاتور‌های زوال این کشور و نمونه‌های منطقه‌ای این رویه توجه کنیم. در این رابطه، بررسی و تأمل در موارد ذیل، ضروری به نظر می‌رسد.

۱. عربستان با استفاده از موقعیت منطقه‌ای خود درصدد بوده و هست تا حضورش در غرب آسیا را به‌عنوان یک نظام با ثبات سیاسی به رخ بکشد و مشروعیت خود را با ابزار دیپلماسی تهاجمی به کشور‌های منطقه القا کند تا، چون وچرایی در پدرخواندگی‌اش بر کشور‌های عربی – اسلامی نباشد. این در حالی است که سیاست‌های هیئت حاکمه سعودی نتایج کاملاً معکوسی به همراه داشته و شکست‌های پی‌درپی در سوریه، لبنان، عراق و یمن افزون بر اختلافش با قطر و متحدان این کشور موجب شد تا اعتبار تبلیغاتی ریاض در میان افکار عمومی از بین برود.

۲. افول جایگاه عربستان در میان هم‌پیمانان منطقه‌ای هم قابل‌توجه است. سعودی‌ها در حال حاضر، جایگاه پیشین خود در اتحادیه عرب را ازدست‌داده‌اند که نمونه اخیر آن در اجلاس تونس رخ داد و نمایشی از ناتوانی، انزوا و ضعف عربستان را برای قرار گرفتن در رأس هرم این اتحادیه به نمایش گذاشت. قطری‌ها آن نشست را ترک کردند و بسیاری از اعضا نیز غایب بودند. این برخورد تحقیرآمیز مخالفان عربستان، از این واقعیت حکایت دارد که سعودی‌ها دستاویزی برای حفظ قدرت خود در رأس کشور‌های عربی ندارند.

۳. مردم عربستان نیز از بن سلمان و سیاست‌هایش قطع امید کرده‌اند. اصلاحات غربی ولیعهد سعودی نظیر ترویج حجاب اختیاری، موسیقی و نادیده گرفتن شعائر مذهبی، موجب شده که قشر متدین عربستان که پیش‌ازاین از آل سعود حمایت می‌کردند، ناامید شوند و کسانی که مشکلات این کشور را به بهانه خدمت این خاندان فاسد به زوار بیت‌الله الحرام تحمل می‌کردند، دیگر مستمسکی برای هواخواهی آن‌ها نداشته باشند. از طرفی، جنگ چهارساله یمن، موجب نارضایتی قاطبه نیرو‌های مسلح این کشور شده و بسیاری از نظامیان سعودی به‌اجبار در جنگ یمن شرکت می‌کنند. سست شدن این دو پایه، (حمایت قشر مذهبی و انزجار نظامیان از هجمه به یمن) در کنار افزایش قدرت یمنی‌ها و جبهه مقاومت موجب شده که سقوط سعودی‌ها بیش‌ازپیش محتمل باشد.

۴. آشکار شدن روابط سعودی‌ها با رژیم صهیونیستی هم بر اوج نفرت مردم عربستان و منطقه از این رژیم قرون‌وسطایی افزود، به‌ویژه اینکه آل سعود یکی از پایه‌های اصلی طرح صهیونیستی – آمریکایی «معامله قرن» برای به حاشیه راندن آرمان قدس است.

۵. الگو‌های منطقه‌ای هم ما را به واقعیت نابودی حکومت عربستان می‌رساند. پیش از انقلاب اسلامی ایران هیچ‌گاه تصور بر این نبود که آنچه آمریکایی‌ها در ایران به‌صورت سلاح در زرادخانه‌های رژیم شاهنشاهی ذخیره کرده‌اند، درنهایت، در اختیار نظام اسلامی قرار گیرد، اما چنین اتفاقی افتاد.
 
تمام تسلیحات نظامی اعم از سنگین و غیر سنگین، هوایی و زمینی در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفت؛ درحالی‌که تحلیل آمریکایی این بود که هرگز چنین تحولی رخ نخواهد داد. مثال دیگر، عراق است. زرادخانه‌های این کشور را دنیای غرب و شرق پر کردند، ولی اکنون، پادگان‌ها، پایگاه‌ها و همه لوازم و تسلیحات نظامی در اختیار مردم مسلمان و مجاهدان اسلامی در عراق قرارگرفته است؛ و بالاخره اینکه، تحکیم و گسترش روابط ریاض با غرب به‌هیچ‌وجه، تضمین‌کننده حیات سیاسی گاوشیرده منطقه نیست.
 
«حسنی مبارک»، «بن علی» و «معمر قذافی» بیشترین همکاری را با یانکی‌ها داشتند، اما خیزش مسلمانان در جریان «بهار عربی»، محاسبات آمریکایی‌ها را به‌طور کامل به هم‌ریخت و طی چند ماه، دست‌نشانده‌های آن‌ها یکی پس از دیگری ساقط شدند؛ اتفاقی که «در آینده نه‌چندان دور» برای پدرجد تروریست‌ها رخ می‌دهد و همه امکانات و تجهیزات آن‌ها که با استثمار و خونریزی به دست آورده‌اند، به دست رزمندگان جبهه مقاومت خواهد افتاد. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: حمایت
ارسال نظرات