گزارشی از سومین نشست "بررسی کارنامه چهلساله سینمای ایران"
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به همت مدرسه اسلامی هنر، سومین نشست «بررسی کارنامه چهلساله سینمای ایران» هفته گذشته در قم برگزار شد که گزارش این نشست تقدیم مخاطبان رسا می شود.
در این جلسه سید حسن حسینی مدرس و پژوهشگر سینما و محمد گذرآبادی مولف و مترجم سرشناس کتابهای سینمایی در موضوع «تولید ادبیات سینمایی» به بیان نظرات خود پرداختند.
در ابتدای جلسه سیدحسن حسینی از داوران بخش کتاب خانه سینما گفت: اگر بخواهم گزارشی در مورد تولید کتاب و ادبیات سینمایی ارائه دهم به دلیل گستردگی بحث و زمینههای مختلف در دو زمینه بیشتر تعمق میکنم. بحث اول ترجمه تئوریک و نظریههای سینمایی و مبحث دوم هم تاریخنگاری و پژوهش سینمایی است که من به آسیب شناسی فعالیت سینماگران در این دو زمینه میپردازم.
بنده دو سالی هست که افتخار دارم در زمره داوران بخش کتاب خانه سینما فعال هستم که این باعث شده است روند تولید ادبیات سینمایی را رصد کنم. برای اولین بار این آمار را ارائه میدهم که در سال گذشته ۳۱۶ عنوان کتاب سینمایی تولید شده است که به نوعی یک رکورد و رقم در خور توجه محسوب میشود. از این رقم ۹۶ عنوان کتاب در موضوعات تحلیلی و تئوریک بودند که این میزان توجه به نظریه بسیار با اهمیت است. ۷۱ عنوان مربوط به حوزه فیلمنامه بوده است. ۵۲ عنوان آموزشی و فنی، ۳۶ عنوان مربوط به شخصیتهای سینمایی اعم از کارگردانان بازیگران و نویسندگان، ۲۴ عنوان در حوزه تاریخ سینما یا کتاب مرجع و ۱۴ عنوان نیز به صورت مجموعه بوده است.
اما اگر طبق مصداق مشت نمونه خروار بخواهیم این یک سال را در نظر بگیریم با توجه به این آمار من سعی میکنم یک نگاه پدیدارشناسی و همچنین انتقادی به آن داشته باشم. اگر انصاف را در نظر بگیریم این آمار نکات مثبت و منفی زیادی دارد که باید به هر دو توجه شود. ما از طرفی رشد بالای کمی و تنوع بالای موضوعات داشتیم که مثبت است، اما در کنار آن افت شدید تیراژ داشتیم. به عنوان نمونه در سال گذشته یکی از دوستان کتابی را به من معرفی کرد که تیراژ آن فقط ۵۰ عدد بود. من قبلاً و در حدود ده سال پیش در جایی گفتم که اگر قرار است این روند ادامه پیدا کند بهتر است نویسنده به جای کتاب نوشتن مطلب اصلی کتاب را در یک نشست بیان کنید، اما عرضه آن به عنوان کتاب بی معنا خواهد شد.
این روند منفی در کنار خود نکته مثبتی هم داشته است که مربوط به بحث تنوع است. در سی یا چهل سال گذشته عناوین کتابهای سینمایی کم بودند. مثلاً اگر کتابی با موضوع تاریخ سینما منتشر میشد همه اهالی سینما خریدار و خواننده آن بودند، اما الان با این تنوعی که بازار نشر ایجاد کرده است هر کسی می تواند کتاب مطابق میل خودش را انتخاب کند.
از نظر آسیب شناسی اگر به تولیدات سینمایی و به طور مشخص در ترجمه تئوری نگاه کنیم متاسفانه ما ویراستار به معنای واقعی آن را نداریم؛ و حقیقتا ویراستار به عنوان کسی که تخصص در آن مسئله داشته باشد در بین ناشران لحاظ نمیشود. حتی گاهی دیده میشود که عدهای برخی از منابع مهم تئوری را ترجمه میکنند که اگر کسی حتی به زبان مبدا تسلط کافی نداشته باشد باز رجوع به زبان مبدا برای آنها آسانتر است تا توجه به ترجمه این کتاب. چرا که در ترجمه بحث مطالعات میان رشتهای مطرح است. طبعا کسی که به عنوان مترجم وارد یک حوزه میشود در صورتی که آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات رشتههای مرتبط نداشته باشد به خودش و خوانندهاش آسیب میزند.
از سوی دیگر ایرادی که ما در حوزه پژوهش تاریخ سینما داریم این است که ما معمولا تقویم را با تاریخ اشتباه میگیریم. یک نکته خیلی مهمی که درک سینمای ایران را دچار مشکل کرده این است که گاهی گسستهای مهم سینمای ایران نادیده گرفته شدهاند. برای مثال سال ۱۲۷۹ که دوربین وارد ایران شده است را به عنوان مبدا تاریخ سینمای ایران میشناسند. از این تاریخ تا سال ۱۳۰۹ اولین فیلم بلند ایران آبی و رابی ساخته شده است حدود سی سال فاصله است که در این مدت جز چند فیلم که مظفرالدین شاه و اطرافیانش گرفتند چیز خاصی وجود ندارد و در واقع سینما نداریم
از سال ۱۳۰۹ تا سال ۱۳۱۶ چند فیلم تولید شدند که هیچکدام تولید صنعتی به آن معنی که ما در دنیا میشناسیم نبودند؛ و باز از سال ۱۳۱۶ تا سال ۱۳۲۷ تولید سینمای ایران متوقف شده است و در این بازه زمانی نیز سینمای واقعی نداریم. اگر بخواهیم تاریخ سینمای فرانسه، مصر و یا هند را در نظر بگیریم تاریخ آن را با فیلمهای بلند سینمایی آن میشناسیم، اما در مورد سینمایی خودمان با تعارف برخورد میکنیم. در حقیقت سینمای ما از سال ۱۳۲۷ شروع شده است. اما اینکه ۱۲۷۹ به عنوان مبدا تاریخ سینما معرفی شده است ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی دوران اصلاحات دارد که در آن زمان صرفا میخواستند بگویند ما صد سال سینما داریم و جشن صدسالگی برای سینما بگیرند.
مهمان دیگر جلسه محمد گذرآبادی بود. وی از مطرحترین مترجمین حال حاضر کتابهای سینمایی است که تاکنون بیش از بیست مورد کتاب در حوزه سینما را ترجمه کرده است. گذرآبادی همچنین برنده جوایز قلم زرین برای کتاب سفر نویسنده (۱۳۸۶)، تندیس بهترین تألیف برای کتاب «فرهنگ فیلمنامه» در پنجمین دوره «جایزه کتاب سال سینما و جایزه قلم زرین برای مجموعه کتابها در سال ۱۳۹۰ بوده است.
محمدگذرآبادی در موضوع تولیدات سینمایی گفت: حقیقتا من نگاه پژوهشی و دقیقی به مسئله کتاب و یا کتاب سینمایی ندارم چرا که اصلا حوزه فعالیت من این نیست، اما میخواهم در مورد تجربیات خودم بگویم. من سال ۱۳۵۷ دوازده ساله بودم و وقتی به خاطرات آن موقع رجوع میکنم یکی از شاخصهای آن دوران حضور کتاب در زندگی مردم بود. در شهر من -بندر انزلی- آن موقع دکههای کتاب وجود داشت. تمام گروههای فکری و سیاسی برای خودشان دکه داشتند و کتابهای خودشان را میفروختند و از آن موقع کتابخوانی من شروع شد و کتاب با زندگی من عجین شد.
در نیمه اول دهه شصت که من به سینما علاقمند شدم با اینکه سینمای آن روزها تولیدات کمی داشت، اما کتابهای سینمایی به شدت خریدار داشت. از سال ۶۷ وارد دانشگاه شدم وکتاب و سینما برایم جدیتر شد متوجه یک حقیقت شدم و آن اینکه کتابهای سینمایی عمدتا ترجمههای بسیار بدی داشتند و معمولاً بازماندههای دهه چهل یا پنجاه بودند. من گاهی اوقات در کتابخانه دانشگاه کتابهای زبان اصلی را پیدا میکردم و با مقایسه با کتابهای ترجمه شده به ضعف کتابهای ترجمه شده پی میبردم.
برای اولین بار است که این مطلب را میگویم که کتابی که به شدت روی من تاثیر گذاشت کتاب «نشانهها و معنا در سینما» اثر «پیتر وولن» بود که دو ترجمه از آن وجود داشت: یکی از ناصر زراعتی بود که به عنوان پایان نامه انجام داده بود و ترجمه دیگر از بهمن طاهری بود. من اصل کتاب و این دو ترجمه را در کنار هم مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که ترجمه ناصر زراعتی زبان فارسی روانی دارد و بسیار مفهوم است، اما اصلاً ترجمه دقیقی نیست. اما از آن طرف بهمن طاهری کتاب را بسیار دقیق و مو به مو ترجمه کرده بود، اما اصلاً کتاب مفهوم نبود.
اتفاق دیگری که افتاد این بود که ما کلاس کارگردانی داشتیم و اتفاقاً کارگردانهای معروفی هم در آنجا شرکت میکردند، اما عمدتاً برای ما خاطره میگفتند و درس فنی کارگردانی به ما نمیدادند. از طرفی کتاب نما به نما خریداری شد و به مجموعه کتابخانه دانشگاه ما اضافه شد من پس از مطالعه این تازه فهمیدم کارگردانی چیست. آن وقت بود که منی که هیچ برنامهای برای مترجم شدن نداشتم، به این نتیجه رسیدم که وارد دنیای ترجمه بشوم.
گفتنی است این جلسه سومین جلسه از سلسله نشستهای بررسی کارنامه چهل ساله سینمای ایران بود که به همت مدرسه اسلامی هنر قم برگزار شد./918/ز503/س
سیدمحمدحسین آل مجتبی