نسل ما و قضاوت آیندگان
به گزارش خبرگزاری رسا، رئیسجمهور در اجلاسیه وحدت اسلامی به نکته بسیار مهمی اشاره کردند که تسلیم شدن نهتنها خیانت به امروز است که خیانت به نسلهای آینده ایران نیز هست. اصولاً این انگاره روشنفکرانه که گذشتگان هر چه کردهاند به ما ربطی ندارد و آیندگان نیز هرچه خواهند کرد به ما مربوط نیست و ما باید در زمان حال زندگی کنیم، انگارهای شعاری است. قطعاً عملکرد گذشتگان از جهت حفظ یا افول عزت و غرور ملی بر شخصیت و قضاوت نسلهای بعدی مؤثر خواهد بود.
قضاوت درباره حال، توسط نسلی که در آن زندگی میکند، هم بسیار مناقشهبرانگیز است هم با جزئیات بیان میشود، اما گذشت زمان قضاوت را صریح، بیتأمل و کلی میکند. جزئیات و مسئلههای حال در آینده مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه صرفاً تصمیماتی که غرور ملی، تمامیت ارضی و عزت ملی را خدشهدار یا تقویت کرده است، مورد توجه قرار خواهد گرفت. شاید مهمترین برداشت از سخن رئیسجمهور «خیانت ذهنی» به نسلهای آینده باشد، آیندگان نباید از اقدامات ما احساس حقارت کنند یا لعن خود را نثار ما نمایند.
همانگونه که ما امروزه اقدامات قاجاریه در تجزیه کشور را نوعی درگیری ذهنی و خیانت به غرور ملی ایرانیان میدانیم. چرا هیچکس در ایران امروز ذرهای برای فتحعلیشاه حق و شعور قائل نیست که حتماً حکمتی داشته است که بخشی از ایران را واگذار کرده است؟ چرا کسی دفاع نمیکند که او حق داشته عهدنامه ترکمنچای را بپذیرد؟ چرا کسی نمیگوید اگر نمیپذیرفت باید تبریز و تهران را نیز تحویل روسها میداد. شاید آنروز به او گفتهاند اگر عهدنامه ترکمنچای و گلستان را نپذیری، باید بهزودی تبریز و تهران را تقدیم نمایی و او دفع افسد کرده باشد. اما امروز آنگونه قضاوت نمیکنیم و جزئیات را مدنظر قرار نمیدهیم.
در فضای عمومی کشور فقط فتحعلیشاه متهم است و از دهها دستاندرکار و هزاران رزمنده و کشته در دو طرف رود ارس خبری نیست. او به هر دلیل آن دو عهدنامه را پذیرفته باشد، امروز مورد تأیید ما نیست و وی را به بیعرضگی، نالایقی، زن بارگی، عقبماندگی و دهها صفت سلبی دیگر متهم میکنیم. ما امروز از واگذاری هرات به خود میپیچیم، اما هرگز نمیپذیریم که اگر هرات را واگذار نمیکرد، انگلستان بوشهر و شیراز را تصرف میکرد؛ لذا تا مرز فحاشی به محمدشاه و ناصرالدینشاه پیش میرویم و لعن و نفرین خود را نثار آنان میکنیم و این را برای خود حق میدانیم. در مثالی دیگر امروز کسی نمیگوید سقوط اصفهان و تسلیم شاه سلطان حسین در سال ۱۱۳۴ قمری با هدف کاهش کشتار مردم و پایان مسالمتآمیز جنگ و محاصره ۹ ماهه اصفهان بود بلکه آنان را نالایق، بیعرضه و خائن به وطن معرفی میکنیم.
اصولاً ایرانیان امروز از دوران ۲۳۰ ساله صفویه فقط شاهعباس را میشناسند. چرا؟ چون غرور ملی خود را در گسترش و حفظ قلمرو، یکپارچگی ایران، بناهای اسلامی و تمدنی، گسترش تشیع، تجارت بینظیر و... میدانند.
امروزه کسی سؤال نمیکند در زمان کدام شاه صفویه مردم گرسنه بودند یا در فقر و تنگدستی زندگی میکردند. آنچه مهم است اینکه کدام توانسته است موجب افتخار و غرور نسل امروز و فردای ایران باشد. اصولاً آیندگان تسلیم شدن نسلهای قبل خود را به هیچ دلیل نمیپسندند. هیچ حجتی را جز ایستادن تا مرز کشته شدن نمیپذیرند. به تعبیر مقام معظم رهبری اگر سلطان حسین صفوی از اصفهان بیرون میآمد و با افغانها میجنگید و در آن جنگ کشته میشد، حتی اگر اصفهان نیز بعد از کشته شدن وی سقوط میکرد امروز مورد سرزنش سلسله نسلها نبود.
قطعاً آیندگان نیز درباره «نسل جمهوری اسلامی» بدون توجه به جزئیات قضاوت خواهند کرد. ممکن است درباره جنگ تحمیلی ۲۲۰ هزار اسم شهید فراموش شود. همت، باکری، رضایی، کاظمی، خرازی، قالیباف، جعفری و... فراموش شوند، اما ایستادگی ایران و رهبری امام در تاریخ خواهد ماند. درباره منازعه امروز ما با غرب بدترین چیزی که میتواند در تاریخ آیندگان مورد مطالعه و قضاوت قرار گیرد، این است که نسلی بعد از ۴۰ سال مقاومت برای شکم و رفاه بهتر (که آن هم تضمین نیست) تسلیم شدند.
عزت و استقلال و غرور ایرانیان را برای نان بزرگتر فروختند و دست از استقلالطلبی خود با هدف لذتگرایی برداشتند و در مقابل آن آبنباتی هم دریافت نکردند. آیندگان جز عزت، استقلال و تمامیت ارضی کشور همهچیز را نسبت به ما فراموش خواهند کرد، همانگونه که ما درباره گذشتگان صرفاً با این سه گزاره قضاوت میکنیم و دهها اقدام کوچک و بزرگ سلبی و ایجابی را مدنظر نداریم. عظمت ۲۳۰ ساله دولت صفوی در یکپارچگی ایران به نام تشیع انجام شد و تا بر دین و جهاد و محوریت علمای تراز اول تشیع اصرار داشتند موفق بودند، اما وقتی به رفاه، خوشگذرانی، زنبارگی، حرمسرا و... مشغول شدند، از درون تهی گردیدند و به دست خود عظمت ۲۳۰ ساله را تسلیم یک گروه چریکی یاغی کردند که بویی از تمدن و فرهنگ نبرده بودند. تاریخ قابل تکرار و معلم همه ماست. امروز را برای آینده ننگین ثبت نکنیم.
امروز در شعب ابوطالب بودن پیامبر (ص) برای ما افتخار است و اگر پیامبر در نقطه مقابل قرار میگرفت شاید امروز از او و از مسلمانی ما خبری نبود./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان