فلسفه سیاسی جدید دائما می خواهد از "آزادی" فضیلت بسازد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشکده اندیشه سیاسی و تمدن اسلامی در سخنانی به تشریح « فضیلت در فلسفه سیاسی کلاسیک » پرداخت که بخش هایی از آن در ذیل می آید.
مقایسه آغاز فلسفه سیاسی جدید با فلسفه کلاسیک قدیم
بحثهای فلسفه سیاسی جدید علم سیاست با قراردادهای اجتماعی آغاز شده است، اما امثال توماس هابز، جان لاک و مونتسکیو و ژاک روسو از قرارداد شروع نمیکنند، بلکه از امر طبیعی آغاز میکنند، مثلا فلاسفه سعی میکنند امری مانند انسان را به نحوی هماهنگ نشان دهند و این مسأله بسیار برای آنها پراهمیت است.
نکته دیگر این است که سعی میکنند در راه حلهای کلاسیک، امور سیاسی را زنده، بی واسطه و از درون خود جامعه ببینند.
سعی فیلسوفان بر فراگیر بودن مطالب
امر دیگر این است که فیلسوفان سعی میکنند دیدی عمیقتر از مردم عادی و شهروندان داشته باشند؛ یعنی سیاست را بدون واسطه ببینند، اما از سوی دیگر هم مانند مردم عادی نیستند و جلوتر از آنها هستند، فلسفه سیاسی هم که ارائه میدهند، سعی میکنند همهفهم، فراگیر و البته به زبان مردم عادی باشد، اما به واقع زبان فیلسوفان هرگز عادی نیست.
اصلا تفاوت جدی فلسفه سیاسی کلاسیک با فلسفه امروز در فضیلت محوری است، به خلاف فلسفه سیاسی جدید که دائما میخواهند از آزادی فضیلت بسازند، این به فلسفه سیاسی جدید نمیخورد و از درون گفتمان فلسفه سیاسی کلاسیک و قدیم بیرون میآید نه فلسفه جدید، علت آن هم این است که در دوره جدید، دانش و ارزش از هم جدا شدند.
تلاش برای نشاندن دموکراسی به جای ارزش
البته اینها دوباره میخواهند دموکراسی را جای ارزش بنشانند، به این نحو که فضیلت همان دموکراسی و آزادی است، آن وقت نقد گذشتگان به آزادی این است که آزادی هم برای خوبان خوب است و هم برای بدان و غایت آن مشخص نیست.
جالب است که فارابی در مدینههای غیر فاضله خود مطابق مدینه دموکراسی، "مدینه جماعیه" یا "مدینه الاحرار" را دارد، فارابی هم همین را میگوید با این تفاوت که در این مدینه همه اعم از بدها و خوبها رشد میکنند./876/ت۳۰۲/س