سازمان ملل و معامله بر سر خون یمنی ها
به گزارش خبرگزاری رسا، به تازگی تحولات میدانی در یمن وارد فاز جدیدی شده است. علت اصلی این مسأله نیز به دستاورد اخیر ارتش و کمیته های مردمی یمن باز می گردد که از «سکوهای موشکی زیرزمینی» خود رونمایی کرده اند؛ دستاوردی که موجی از ترس و وحشت را بر صفوف متجاوزان سعودی ـ اماراتی حاکم ساخته است. درهمین ارتباط، «محمد علی الحوثی» با تأکید بر اینکه سکوهای موشکی زیرزمینی معادلات میدانی را تغییر خواهند داد، تأکید کرد: «امیدواریم از این پس متجاوزان، ما را متهم به وادرات تونل از ایران نکنند!» این اظهارنظر طعنه آمیز مقام ارشد یمنی خطاب به سعودیها و آمریکاییها پس از آن صورت گرفت که مقامات ریاض طی چند روز اخیر به صورت فزاینده ای ادعاهای خود در خصوص کمک های تسلیحاتی ایران به نیروهای یمنی را مطرح کردند.
دستاوردی که معادلات را تغییر می دهد
واقعیت این است که مقاومت اسلامی از سال 2000 میلادی به صورت مستمر تلاش خود برای غافلگیری نظام سلطه را کلید زده است. بسیاری از اقدامات مقاومت اسلامی چه در لبنان، فلسطین، عراق، سوریه و اکنون در یمن، تاکنون موجبات شگفتی نظام سلطه را به دنبال داشته است. لذا اقدام اخیر مقاومت اسلامی و أنصارالله در رونمایی از سکوهای پرتاب موشک زیرزمینی که در تونل ها واقع شده اند، قطع به یقین معادلات میدانی را به نفع مقاومت و به ضرر رژیم قبیله ای سعودی تغییر خواهد داد. این دستاورد پس از 40 ماه مقاومتِ مستمر در برابر حملات زمینی، هوایی و دریاییِ قدرت های غربی ـ عربی و عبری صورت گرفت. در واقع، در طول این مدت شاهد نوعی جنگ جهانی علیه مردم مظلوم یمن بوده و هستیم.
این دستاورد بزرگ در حالی به دست آمده است که متجاوزان تصور می کردند یمنی ها در یک بازه دو یا سه ماهه تسلیم آنها می شوند. این موفقیت همچنین روحیه نیروهای مقاومت در سایر مناطق را افزایش خواهد داد. از آنجایی که سعودیها به نظام سلطه وعده تسلط بر یمن تنها در طول چند ماه را داده بود، تحقق دستاورد اخیر یمنی ها می تواند موجبات ایجاد انشقاق میان رژیم سعودی و نظام سلطه را فراهم آورد. در هر صورت، به نظر می رسد که در سایه دستاوردهای میدانی مذکور، مرحله جدیدی از رویارویی مقاومت اسلامی أنصارالله با رژیم سعودی و ائتلافِ کشورهای دارای دلارهای نفتی، آغاز شود.
الحدیده؛ آیینه تمام نمای شکست متجاوزان
عملیاتی که در «الحدیده» صورت گرفت شاید در آینده در دانشگاه های نظامی تدریس شود، چراکه شاهد بودیم تمام نظام سلطه اعم از رژیم سعودی، امارات متحده عربی و ارتجاع عرب با حمایت لجستیکی، نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی یک جنگ تمام عیار را علیه یمنی ها در الحدیده آغاز کردند و در نهایت هم نتوانستند بر بندر راهبردی الحدیده که در یک منطقه فوق استراتژیک واقع شده است، سیطره یابند. نظام سلطه در جریان تلاش برای سیطره بر الحدیده حتی به استفاده و بهره برداری از ظرفیت سازمان ملل متحد نیز متوسل شد، به گونه ای که یکی از طرح ها مبتنی بر لزوم اعطای مدیریت شهر الحدیده به سازمان ملل بود.
شکست متجاوزان در الحدیده در حالی اتفاق افتاد که آنها از زبده ترین نیروهای جنگی خود همچون کماندوها، پیشرفتهترین ابزارآلات نظامی همچون ناوهای پرقدرت و همچنین جدیدترین روش های جنگی همچون انجام عملیات های هلی بُرن، بهره برداری کردند. نکته قابل تأمل آن است که طبق آخرین آمارها، شمار شهدای مقاومت اسلامی در نبرد الحدیده علیرغم تمامی فشارهایی که متحمل شد به زحمت به 30 نفر می رسد. این یک اتفاق نادر است که در جنگ های کلاسیک و حتی غیرمتقارن ممکن است رخ دهد.
توانایی مقاومت برای تهدید «امنیت ملی» امارات
در هر صورت، تحقق دستاوردهایی همچون حفظ الحدیده و تحمیل شکست های سنگین به متجاوزان در این شهر استراتژیک بدان معنا نیست که مردم مظلوم و بی دفاع یمن متحمل خسارتهای فراوانی نشده اند. درحال حاضر، قریب به هفت تا هشت میلیون نفر از مردم یمن در آستانه فقر مطلق و در معرض قحطی گسترده و مرگ قرار گرفته اند. این ارتجاع عرب است که نمیخواهد مردم یمن در چارچوب یک فرایند مردم سالارانه به تعیین تکلیف برای کشور خود بپردازند و به زندگی خود ادامه دهند. ادعای مقامات امارات مبنی بر تلاش برای برقراری صلح در الحدیده در سایه برقراری آتش بس موقت، یک ادعای دروغ است. مقامات ابوظبی خود به خوبی می دانند که نیروهای یمنی قادر هستند امنیت ملی امارات را با مخاطره جدی مواجه سازند و لذا پرچم سفید تسلیم را در الحدیده بالا برده اند.
کارنامه سیاه سازمان ملل در پرونده یمن
امروز سؤالی که افکار عمومی را در خصوص تحولات یمن به خود مشغول ساخته این است که چه کسی به رژیم قبیله ای سعودی اجازه داده تا ضمن به راه انداختن جنگی تمام عیار علیه یک ملت فقیر و مظلوم، آنها را به خاک و خون بکشد؟ امروز افکار عمومی به دنبال پاسخ این سؤال می گردند که مردم یمن چه اقدامی را علیه ریاض صورت دادند که امروز مستحق تحمل چنین جنایت های هولناکی هستند؟ امروز دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که تنها گناه مردم یمن این بوده که دولت دست نشانده «علی عبدالله صالح» را سرنگون کردند تا خودشان سرنوشت کشورشان را رقم بزنند. افکار عمومی به خوبی این واقعیت ها را رصد می کنند و بدان واقف هستند.
در این میان، مسأله ای که وجود دارد این است که نقش سازمان ملل برای ممانعت از کشتار مردم بی گناه یمن چیست؟ این سازمان بر اساس مسئولیت هایی که برای آن تعریف شده، وظیفه دارد تا از قدرت و ظرفیت خود برای ممانعت از تداوم تجاوزگری نیروهای خارجی و بیگانه علیه ملت های بی گناه استفاده کند. لذا بسیار تعجب برانگیز است که سازمان ملل متحد با وجود گذشت 40 ماه از حملات بی وقفه متجاوزان به مردم یمن، آنها را وادار به خروج از این کشور نمی کند.
مسأله بعدی که در این زمینه وجود دارد این است که سازمان ملل متحد در طول بیش از سه سال گذشته کارنامه بسیار سیاه و تاریکی از خود در تعامل با پرونده یمن برجای گذاشته است. در طول این مدت ما شاهد آن بودیم هرگاه که مقاومت اسلامی بر اراضی اشغالی خود سیطره یافته است، نمایندگان سازمان ملل با اقدامات خود تلاش کرده اند تا برای نجات متجاوزان، نوعی تنفس اعلام کنند تا صفوف ازهم پاشیده آنها برای رویارویی مجدد با نیروهای یمنی مجددا آماده شوند. امروز این واقعیت ثابت شده که نمایندگان سازمان ملل در امور یمن، افراد بی طرفی نیستند و از سعودیها جانبداری می کنند.
معامله خون مردم یمن در برابر دلارهای نفتی
افزون بر این، در این زمینه یادآوری عقب نشینی آشکار سازمان ملل متحد در برابر سعودیها در پرونده کودک کشی رژیم سعودی، ضروری است. همگان دیدند که سازمان ملل متحد چگونه در روز روشن بیانیه خود درخصوص کودک کشی سعودیها در یمن را بازپس گرفت و حاضر نشد در برابر تهدیدات ریاض مقاومت کند. این مسأله واقعیت های امروز یمن را بیش از پیش نمایان می سازد. یادآوری این اتفاق دردناک به ما نشان می دهد که خون مردم یمن در برابر دلارهای نفتی سعودی معامله شده است و این بدترین حالت برای سازمان ملل در دهه دوم قرن بیست و یکم است.
درخصوص جانبداری سازمان ملل متحد از سعودیها و متجاوزان که پیشتر بدان اشاره شد، باید گفت که طرح اخیر «مارتین گریفیتس» فرستاده این سازمان در یمن گویای همه چیز است. این طرح، یک طرح ظالمانه، یکسویه و مبتنی بر تأمین منافع قدرت های بزرگ و سعودی است و نه ملت یمن. این بسیار تعجب برانگیز است که فرستاده سازمان ملل از اتباع یک کشور و دولت حاکم بر آن (یمن) می خواهد بخشی از کشورشان را به سازمان ملل متحد واگذار کرده و آن را تحت قیمومت این سازمان قرار دهند. اگر همین طرح در خصوص کشورهای غربی همچون ایالات متحده، فرانسه ارائه شود، مقامات آنها قبول می کنند؟
آقای گریفیتس یک سیاستمدار انگلیسی است؛ اگر طرح وی به کشورش ارائه شود و سازمان ملل از انگلیس بخواهد به عنوان مثال اسکاتلند را تحت قیموت این سازمان قرار داده تا توسط آن اداره شود، آیا با اعتراض شدید مقامات لندن مواجه نمیشود؟ لذا سازمان ملل چگونه توقع دارد طرحی که در واقع، غیرقابل مذاکره و اساسا غیرقابل تصور حتی برای کشورهای غربی است، مورد پذیرش یمنی ها قرار گیرد. در هر صورت، یمنی ها به خوبی می دانند که اگر قسمتی از حوزه سرزمینی و تمامیت ارضیشان مورد مصالحه و معامله قرار گیرد در رابطه با سایر قسمت ها نیز ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد و سازمان ملل پس از الحدیده، به سراغ عدن و مأرب و ... هم برود تا یمن را طبق خواسته متجاوزان به چند کشور کوچک تبدیل کند./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس