ارزیابی توقعات آمریکا از عربستان
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از اتفاقات عجیبی که در روزهای اخیر افتاده است، درخواست دونالد ترامپ از عربستان سعودی برای آماده سازی ظرفیت های نفتی این کشور به منظور افزایش تولید نفت این کشور به اندازه 2 میلیون بشکه بیشتر در روز است. ترامپ اخیرا در توئیتر خود نوشته است «با ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی صحبت کرده و به او توضیح داد که به خاطر ناآرامی و اختلال در ایران و ونزوئلا از عربستان می خواهد که تولید نفت خود را تا حدود دو میلیون بشکه برای توازن در بازار جهانی نفت افزایش دهد... قیمت بالاست! او موافقت کرد!»
ترامپ، ملک سلمان و ناآرامی در ایران!
دونالد ترامپ در توئیتر خود می نویسد با ملک سلمان در خصوص ناآرامی ها در ایران صحبت کرده است! و دو طرف به توافق رسیده اند که عربستان دو میلیون بشکه برای توازن بازار نفت افزایش دهد. تمرکز بیشتر بر روی ادبیات دو طرف که ترامپ (بدون گفتن جزئیات دیگر گفت و گوی دو طرف) از آن پرده برداشته است، نشان می دهد طراحی کلان دو طرف برای آینده ایران تمرکز بر روی «ناآرامی و اختلال در ایران» است.
عربستان بر اساس نقش سنتی خود یعنی بر عهده گرفتن نیابت آمریکا در منطقه برای اعمال سیاست های این کشور، این بار نیز از عملیاتی کردن سیاست های آمریکایی ها در خصوص نفت پرده برداشت و این موضوع نشان می دهد که در حوزه تولید نفت در کشورهای اوپک و غیر اوپک دچار یک نوسان در ماه های آینده و احتمالا ایجاد یک تنش لفظی و اختلافات سیاست گذاری خواهیم بود.
جدای از این موضوع، آن چه در این جا مورد توجه است این است که چرا عربستان به صورت تمام و کمال در حال پیاده سازی هر آن چیزی است که آمریکایی ها به آن ها در خصوص ایران دیکته می کنند و آینده رفتار سعودی با ایران و آمریکا را بایستی چگونه تحلیل کرد.
رفتار نفتی سعودی در برابر ایران، چگونه تحلیل می شود؟
اساس منطق سعودی در برابر ایران را بایستی در همان کلید واژه «ناآرامی ها را به داخل ایران می کشانیم» ارزیابی کرد. محمد بن سلمان تلاش می کند ایران را درگیر موضوعات امنیتی کند. از ایجاد ناآرامی در ایران خوشحال می شود. برای طراحی گسترده ناامنی در ایران برنامه ریزی می کند و دقیقا همه خواسته های آمریکا در خصوص تغییر رژیم در ایران را پی گیری می کند. برخی از کارشناسان امنیتی معتقدند یکی از مهمترین بازیگرانی که پشت پرده برخی از ناآرامی ها در ایران در روزهای اخیر است، سعودی است.
از سوی دیگر، همانطور که ترامپ اظهار داشته است، با خروج از توافق هسته ای، آمریکا از نوامبر 2018 سیاست های ممنوعیت خرید گاز و نفت را در دستور کار قرار خواهد داد و با استفاده از دوره گردی های وزیر خزانه داری و وزیر خارجه این کشور بایستی منتظر اعمال سیاست های آمریکا توسط کشورهای اروپایی نیز بود. در این بین عربستان سعودی می خواهد جایگزینی برای بازار نفت ایران نیز باشد.
عربستان با استفاده از این اعلام مواضع دو سیاست را پیش می برد، نخست بخش بزرگی از کسری بوجه خود در سال های اخیر که به واسطه حملات به یمن و جنگ با همسایه جنوبی ایجاد شده است را بر طرف می کند و از سوی دیگر بر روی جنگ اقتصادی با ایران برنامه ریزی عملیاتی می کند. عربستان هم اینک نزدیک به ده میلیون و هفتصد هزار بشکه در روز نفت تولید می کند و افزایش دو میلیون بشکه ای توسط این کشور به معنی تولید 12 میلیون 700 هزار بشکه است، چیزی که از نظر بسیاری از کارشناسان نفتی، عربستان ظرفیت آن را ندارد.
از سوی دیگر افزایش تولید نفت می تواند سیاست های کلان آمریکا را تامین کند، افزایش تولید نفت می تواند منجر به کاهش قیمت طلای سیاه شود. جنجال آفرینی آمریکا بر سر ایران و ونزوئلا، به صورت خودکار می تواند سبب افزایش قیمت نفت شده و این موضوع با منافع آمریکا منافات دارد. آمریکایی ها با اتخاذ سیاست افزایش تولید نفت و تجویز و دیکته آن به عربستان در عمل بدنبال آن هستند تا مانع از افزایش قیمت نفت نیز شوند.
یک برنامه و دو بازیگر
عربستان سعودی و آمریکا مامور به سرانجام رساندن یک استراتژی در خصوص ایران هستند، آمریکا به دنبال از بین بردن انسجام ملی و فروپاشی نظام سیاسی ایران است و عربستان سعودی نیز همین هدف را دنبال می کند، این دو از ابزارهای مختلف نیز برای رسیدن به این هدف استفاده می کنند. آمریکایی ها از ابزارهایی شبیه به قدرت اقتصادی، سیاسی و بین المللی خود برای رسیدن به این هدف و عربستان سعودی با استفاده از بشکه های نفت خود و حالا با استفاده از افزایش ظرفیت تولید نفت خود این راهبرد را دنبال می کند.
هر چند به فرمایش مقام معظم رهبری ، ایران اسلامی از انسجام ملی برخوردار است و دشمن هیچ غلطی نمی تواند بکند.برنامه هر دو بازیگر یکی است؛ فروپاشی ایران. سخن وزیر امور خارجه ایران در نشست چندی پیش با اعضای اتاق بازرگانی مبنی بر اینکه مسئله آمریکا نابودی ایران است، دقیقا مفهوم و منطوق صحیح تحلیل رفتار آمریکا در برابر ایران است.
دونالد ترامپ که با اتخاذ سیاست های حمایت گرایانه توانسته است حجم بیکاری را در آمریکا کاهش دهد و به رکوردی جدید در این کشور دست یابد، حالا با استفاده از عربستان سعودی در تلاش است تا با کنترل قیمت نفت، عرضه نفت آمریکا به بازارهای بین المللی را تسهیل کرده و بدین ترتیب یکی از مهمترین تولید کنندگان نفت را از چرخه تولید و عرضه نفت خارج کند.
نتیجه
در شرایطی که اقتصاد کشور در حال تبدیل شدن به عرصه ای برای فشار است، برنامه عملیاتی و راه کاری که باید بر روی آن تمرکز کرد تا فضای اقتصادی تبدیل به پاشنه آشیل کشور نشود، تمرکز بر روی اقتصاد ملی و تقویت بن مایه های اقتصاد ملی است. نقد رویکردهای بازار آزاد و روی آوری ایالات متحده به حمایت گرایی در اقتصاد در دوره دونالد ترامپ، ثابت می کند که میل و اشتیاق فراوان برای پیوستگی بین المللی، تنها راه حل رسیدن به اقتصاد مستحکم نیست.
ایالات متحده حتی خود رویکردی حمایت گرایانه اتخاذ می کند و هفته های مشخصی را در کاخ سفید با نام «ساخت آمریکا» یا «کالای آمریکایی بخرید» و ... بر گزار می کند. این موضوع به طریق اولی برای ایران که با دشمنانی همچون عربستان سعودی و آمریکا دست و پنجه نرم می کند، اولویت دارد. پیشرفت درون زا و متناسب، راه حل ایران برای برون رفت از شرایط فعلی است.
توجه به شاخص های محیطی ایران از امنیت اجتماعی تا گسترش امنیت منطقه ای و .... حفظ پرستیژ پیشرفت درون زا و الگو شدن جمهوری اسلامی به عنوان کشوری مسلمان و شیعه با استفاده از این شاخص های اقتصادی و مسئله تقویت عزت ملی با اتکای به این پیشرفت درون زا از جمله اصلی ترین شاخص هایی است که می تواند عنصر بازدارنده را برای ایران تقویت کند./۹۶۹/د102/ب1
منبع: فارس