۰۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۵
کد خبر: ۵۴۰۹۰۷

تنها راه پايداري در برابر نظام سلطه

انقلاب اسلامي ايران بنا به اذعان تمامي كارشناسان و علماي علم سياست در جهان، يك انقلاب استثنايي و منحصر به‌فرد در بين تمامي انقلاب‌هاي قرون اخير در سطح جهان است.
یادداشت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، انقلاب اسلامي ايران بنا به اذعان تمامي كارشناسان و علماي علم سياست در جهان، يك انقلاب استثنايي و منحصر به‌فرد در بين تمامي انقلاب‌هاي قرون اخير در سطح جهان است كه در چند شاخه به شكل توأمان حضور مؤثر و فراگير داشته است:
 
۱ - طاغوت زدايي و مبارزه با ديكتاتور داخلي؛
۲ - برافراشتن پرچم مبارزه با نظام سلطه جهاني؛
۳ - ايجاد محور مقاومت و فرماندهي مبارزه با رژيم اشغالگر صهيونيستي؛
٤ - مديريت افكار عمومي جهاني و
۵ - داشتن رسالت جهاني و برنامه براي ايجاد حكومت جهاني مهدوي.
 
اما بايد بدانيم كه استكبارستيزي و مبارزه با نظام سلطه، اگر لوازم و قواعد مورد نياز را با خود نداشته باشد، مانند همه انقلاب‌هاي پيشين در كوتاه مدت يا حداكثر در همان دهه آغازين، دچار استحاله تدريجي و فناپذيري مي‌شود و بي‌شك محكوم و محتوم به شكست خواهد بود. برخي از مهم‌ترين قواعد بقا و ماندگاري انقلاب اسلامي براي تحقق اهداف ‌داخلي و بين‌المللي از اين قرار است:
 
۱ - شناخت دشمن (شناخت نظام سلطه) ؛ 2- باور به مبارزه با دشمن؛ ۳- داشتن گفتمان انقلابي؛ 4- داشتن استراتژي مبارزه؛ ۵ - استمرار بدون وقفه و مداومت در مبارزه با دشمن؛ ۶- داشتن روحيه جهادي؛ ۷- داشتن برنامه مبارزه؛ ۸- خستگي ناپذيري؛ ۹- مردمي بودن و استفاده از تمام ظرفيت‌هاي انساني كشور (مردمي كردن مبارزه)؛ ۱۰ - تكيه به ظرفيت‌هاي داخلي و ملي (اعم از مادي و معنوي) و ظرفيت فراملي براي مبارزه مبتني بر توسعه پدافند ملي؛ ۱۱ - باور سياسيون، احزاب و جناح‌هاي سياسي و دولتمردان به مبارزه با نظام سلطه؛ ۱۲ - پاكدستي مديران و دولتمردان و پرهيز جدي از آلوده شدن به اشرافيگري و تكاثر ثروت؛ 
۱۳ - شناخت روش‌هاي دشمني دشمن كه از شناخت خود دشمن به‌مراتب مهم‌تر است؛ ۱٤ - از تهديد و تحريم دشمن نهراسيدن (مرعوب دشمن نشدن)؛ ۱۵ - استفاده به‌موقع از نقاط قوت‌ و فرصت‌هاي جبهه خودي؛ ۱۶ - استفاده به‌موقع و سريع و حداكثري از نقاط ضعف و آسيب‌پذيري دشمن و تبديل تهديدات دشمن به فرصت؛ ۱۷ - رصد دائمي نشانگاه‌هاي جاسوسي و تلاش‌هاي دشمن براي نفوذ و غافل‌نشدن از نفوذي‌هاي دشمن؛ ۱۸ - داشتن پيوست تبليغاتي و فرهنگي براي كليه اقدامات در حوزه‌هاي مختلف؛ ۱۹ - دل‌بريدن از چرب و شيرين پيشنهادي دشمن مبتني بر غفلت از شيوه‌هاي دشمني دشمن و ۲۰ - مهندسي پيوسته و دائمي و اعمال تغييرات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري و ساختاري متناسب با نيازهاي كشور در تمامي حوزه‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... 
 
اينك در چهلمين سال عمر جمهوري اسلامي ايران با وجود مشكلات متعدد داخلي، انقلاب اسلامي توانسته است پرصلابت و بالنده در مسير اهداف متعالي خود به پيش برود و ضمن خنثي‌سازي تمامي توطئه‌هاي نظام سلطه، به قدرت برتر، مسلط و بي‌بديل منطقه تبديل شده‌ و از ديگر سو محور شرارت «عبري، غربي، وهابي» با عصبانيت از شكست‌هاي پي در پي دندان به هم فشرده و سنگرهاي كليدي منطقه و جهان را يكي پس از ديگري به ايران تقديم مي‌كنند. بي ترديد چه دنياي سلطه بخواهد و چه نخواهد، يكي از قطب‌هاي نظام بين‌المللي آينده جهان جمهوري اسلامي ايران خواهد بود ؛ نظامي كه بعد از ٤۰ سال توانسته حوزه نفوذ خود را از شمال به آسياي ميانه و قفقاز و از جنوب به خليج عدن و تنگه باب‌المندب و از شرق تا مرز چين و از غرب تا لبه درياي مديترانه گسترش دهد. آ‌نچه در خيمه شب‌بازي «مشترك رژيم سعودي حاكم بر حجاز با غرب و رژيم صهيونيستي» در مواجهه با لبنان و ايران و... مشاهده مي‌كنيم دقيقاً نشانه ترس از قدرت و نفوذ ايران است.
 
هنوز ديدگاه‌هاي استراتژيك و پيشگويي‌هاي ساموئل هانتينگتون از خاطرات پاك نشده كه مي‌گفت: «از ميان هشت تمدن موجود در فضاي پساشوروي دو تمدن «اسلامي» و «كنفوسيوس غربي» در آينده با هم منازعه و برخوردي بسيار جدي و پرخشونت خواهند داشت» و اينك پس از ۳۰ سال از سخنان هانتينگتون، دنيا شاهد افول قدرت غرب و ظهور و شكل‌گيري تمدن بزرگ اسلامي است:
 
۱ - امريكا با بيش از ۱۷ تريليون دلار بدهي عملاً يك ورشكسته اقتصادي است؛ ۲ - جهان شاهد شكل‌گيري يك نظام مولتي‌پولار و چندقطبي با رويكرد آسيايي است كه يكي از محورهاي اصلي آن ايران است؛ ۳ - ايران به قدرت اول و پرنفوذ منطقه تبديل شده‌است؛ ۴ - تنفر عمومي مردم جهان از رفتار غرب به‌ويژه امريكا روز به‌روز رو به افزايش است؛ ۵ - مشكلات دروني امريكا و اروپا رو به تزايد بوده و همين امر فضا را براي ظهور كانون‌هاي جديد قدرت مساعدتر كرده‌است؛ ۶ - امپراتوري رسانه غرب در حال فروپاشي بوده و مديريت امواج و رسانه با سرعت در حال تغيير و خروج از انحصار غرب است؛ ۷ - ايران در نقطه طلايي هارتلند قرار داشته و قدرت بلامنازع و برتر نفت و انرژي در جهان است؛ ۸ - ايران داراي نفوذ مادي و معنوي و قدرت صدور انقلاب خود به جهان است؛ ۹ - رژيم سعودي حاكم بر حجاز در تمامي برنامه‌هاي توسعه‌‌طلبانه خود شكست خورده و همه تهديدات و تلاش‌هاي آنان براي ايران به فرصت تبديل شده‌است؛ ۱۰ - غرب و به‌ويژه امريكا به‌دليل ضعف و ناتواني ليبرال سرمايه‌داري، قدرت پاسخگويي به نيازهاي مردم را ندارد و در مقابل جوشش جنبش وال‌استريت عاجز و درمانده است. 
 
در اين راستا با مقايسه نقاط ضعف و قوت خود و دشمنان، بايد ديپلماسي خود را متناسب با اهداف بلند انقلاب اسلامي ترميم كرده و خود را براي ساختن نظم نوين جهاني آماده كنيم. ما بايد نظم نوين جهاني را بسازيم، نه اين‌كه منتظر باشيم تا ديگران بر اساس دكترين و اهداف خود جهان آينده را شكل بدهند و ما هم با ديپلماسي استقراضي بر سر سفره نشسته و سهم خود را مطالبه كنيم. ما بايد قدرت نظامي و رسانه‌اي خود را روز به‌روز تقويت كرده و به گفتمان انقلابي حضرت امام خميني سلام‌الله عليه رجعت و با الگوي جهادي و انقلابي خود را براي ايفاي نقش در آينده جهان آماده كنيم./۱۳۲۵//۱۰۳/خ
ارسال نظرات