فرهنگ نامگذاری در سیره حسینی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، «نام» از ضروریترین کارهای زندگی است؛ زیرا بدون آن نمیتوان اشیاء و افراد را از یکدیگر شناسایی کرد. روابط اجتماعی انسان ایجاب میکند که مکانها، حیوانها، گیاهان و انسانها هر یک با نام مشخص و معینی نامگذاری شده باشند تا امور زندگی و ارتباطات سر و سامان یابد. این مسأله در زندگی انسانها اهمیت و ضرورت بیشتری دارد.
«نام» چهره دومی است که زشتی و زیبایی افراد را نشان میدهد چهبسا انسانی به ظاهر زشت ولی نام نیکو و زیبایی دارد که همین نام زیبا او را نیکنام و مشهور ساخته است و چهبسا افرادی که در خلقت از زیبایی برخوردارند لکن نام زشت و بیمحتوایی دارند که چهره اجتماعی آنان را کمارزش جلوه میدهد.
به همین دلیل اسلام به این مسأله اهمیت فراوان داده و از مسلمانان خواسته است که در نامگذاری شهرها، محلهها و انسانها از به کار بردن نامهای زشت خودداری کنند و با استفاده از نامهای زیبا چهره زندگی و انسانها را دلپذیر سازند. ازاینرو انتخاب نام نیک برای فرزندان را بر پدر لازم دانسته است.
امام علی (ع) میفرماید: «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ اَنْ یحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یحَسِّنَ اَدَبَهُ وَ یعَلِّمَهُ الْقُرْآن؛ حق فرزند بر پدرش آن است که نام نیکو بر او بگذارد، در تربیت صحیح او بکوشد و به او قرآن بیاموزد.»[1]
زنده نگاه داشتن نام اهل بیت
در کتاب شریف «وسائل الشیعه» چند باب و فصل در این رابطه دیده میشود:
1- نامگذاری فرزند به بهترین نامها و عوض کردن نامهای زشت و بیمحتوا.
2- برگزیدن نامهای پیامبران و امامان معصوم (ع)
3- نام نهادن فرزندان به اسمهای احمد، محمد و...
4- استجاب نامگذاری فرزندان به نام علی (ع)
در همان مجموعه شریف آمده است که رسول خدا (ص) شیوه و سیرهاش بر این بود که اسمهای زشت را از شهرها و انسانها برمیداشت و برای آنها نام نیک و زیبا انتخاب میکرد. بهترین مصداق آن تغییر نام «یثرب» به «مدینه» است.
از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «هرکس چند فرزند داشته باشد و یکی را به نام من نامگذاری نکند به من ستم کرده است.»[2] در این مقوله رهنمودهای فراوانی از پیشوایان دینی به ما رسیده است که به همین اندازه بسنده میکنیم.
بعد از انقلاب اسلامی گرایش به تعویض نامهای کسان و مکانها چشمگیر شد و فرزندانی که تازه به دنیا میآمدند نیز از نامهای اسلامی و پرمعنا و با محتوایی برخوردار میشدند؛ اما سوگمندانه تهاجم و یا شبیخون فرهنگی بهتدریج رخ نمود و در نامگذاریها نیز اثر گذاشت که این خطر را باید جلوگیری و ترفندهای دشمنان را نقش بر آب کرد.
امام حسین (ع) و نامگذاری فرزندان
در رابطه با گزینش نام نیک برای فرزندان که از وظایف دینی و اخلاقی خانوادههای مذهبی و شیعی بشمار میرود نگاهی داریم به سیره اخلاقی امام حسین (ع) تا در این زمینه از آن حضرت درس بگیریم و شیوه و روش او را سرمشق زندگی خویش قرار دهیم.
در روایت آمده است: معاویه، مروان بن حکم را به مدینه فرستاد تا برای جوانان قریش حقوق ماهیانه تعیین کند و او چنین کرد، روزی علی بن الحسین (ع) - که از جوانان قریش به شمار میرفت - پیش مروان آمد، مروان پرسید: نامت چیست؟ فرمود: علی، فرزند حسین. گفت: نام برادرت چیست؟ فرمود: علی. مروان گفت علی و علی! چه شده است که پدرت نام همه فرزندانش را علی گذاشته است؟ سپس سهمیه علی بن الحسین را داد. ایشان به خانه برگشتند شرح ماجرا را به امام حسین (ع) گفتند. امام در جواب فرمودند: «لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَاَحْبَبْتُ اَنْ لَا اُسَمِّی اَحَداً مِنْهُمْ اِلاَّ عَلِیا؛ اگر صد فرزند خداوند به من دهد دوست دارم که نام آنان را علی بگذارم.»[3]
در عمل نیز آن حضرت به این اصل پایبند بود و فرزندانش را به نامهای علی اکبر، علی اوسط و علی اصغر نامگذاری کرد.
از این سیره میتوان چنین آموخت که:
1- تکرار اسم در یک خانواده هیچ مانعی ندارد و این حرف نادرست که در برخی از فرهنگها رواج یافته که چون نام مثلاً برادرم علی است من نام فرزندم را علی نگذارم و یا مانند آن، این حرف درست نیست.
2- از الگوها و اسوههای تقوا و فضیلت همواره باید الهام گرفت و نام نیک آنان را زنده نگه داشت.
3- اگر دشمن از نام کسی در هراس و وحشت است بهترین شیوه مبارزه با او استفاده بیشتر از آن نام است.
در مقاطعی از تاریخ تشیع، نام علی (ع) ممنوع و قدغن شده بود؛ اما شیعیان راستین با کمال افتخار این نام را بر فرزندان خود مینهادند تا دشمنان نتوانند مردم را از الگوهای با فضیلت جدا کنند. از برخورد امام حسین (ع) و عمل او در نامگذاری فرزندان نیز میتوان این نکته سیاسی و اجتماعی را استفاده کرد.
مثلاً در مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نام «روحالله» دشمنشکن بود و مردم فرزندانشان را به این نام مینامیدند در زمانی که حزبالله بر اسرائیل در جنگ 33 روزه پیروز شد مردم مسلمان بهویژه عربها نام «نصرالله» را برای فرزندان خویش برگزیدند.
ما شیعیان با نهادن نامهای امامان و پیشتازان حرکت تشیع بر فرزندانمان شعار ولایت و محبت را نیز اعلام میداریم.
شخصی به امام صادق (ع) گفت: «جُعِلْتُ فِدَاک اِنَّا نُسَمِّی بِاَسْمَائِکمْ وَ اَسْمَاءِ آبَائِکمْ فَینْفَعُنَا ذَلِک فَقَالَ اِی وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ اِلاَّ الْحُب؛ ما نامهای شما و پدرانتان را برمیگزینیم آیا این روش برای ما سودبخش است؟ امام فرمود: آری به خدا سوگند، مگر دین جز محبت چیز دیگری است؟»[4]
در سیره اخلاقی امام حسین (ع) پاسداری از نامهای نیک و گسترش این فرهنگ بهخوبی نمایان است، ازجمله به نام «فاطمه» علاقه و احترام ویژه داشتند او نام بسیاری از دختران خود را «فاطمه» نهاد و به واسطه همین نام به آنها اظهار محبت و علاقه فراوان میکرد.
یکی از برادرزادگانش به نام حسن بن حسن از دختر امام (ع) خواستگاری کرد. امام فرمود: من منتظر این خواستگاری بودم و سپس او را به منزل برد و او را در انتخاب یکی از دو دخترش به نام فاطمه و سکینه آزاد گذاشت، به او گفت: فاطمه را انتخاب کردم. امام (ع) فوراً صیغه عقد را خواند و فرمود: «قَدِ اخْتَرْتُ لَک ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ هِی اَکثَرُهُمَا شَبَهاً بِاُمِّی فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ من هم برای تو دخترم فاطمه را انتخاب کرده بودم زیرا او از دیگر دخترانم بیشتر به مادرم فاطمه زهرا دختر رسول خدا (ص) شباهت دارد.» [5]/9314/ی704/ب2
پینوشت:
[1]. نهجالبلاغه، ص 546.
[2]. وسائلالشیعه، ج 15، ص 128.
[3]. بحارالانوار، ج 44، ص 211، باب 27.
[4]. بحارالانوار، ج 27، ص 95، باب 4.
[5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 25.