حسین؛ مغناطیس دلها و قبلهنمای بصیرت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، عاشورا قصه پر غصهای است که هرچه از آن گفتهاند و بگویند باز هم تازه و الهامبخش و نامکرر است.
یک قصه بیش نیست سخن عشق وین عجب/ که از هر زبان هرکه میشنوم نامکرر است
خورشید وقتی به گلستان میتابد عطر و بوی آن در شعاع گستردهای به مشامها میرسد و همگان را سرمست و شاداب میسازد، گلستان عاشورا که از گلها و غنچههای محمدی سرشار است هر روز و هر هفته و هر سال معطر است تا روزی هست و روزگاری و تا خورشیدی هست و طلوع و غروبی این گلستان، دلانگیز و شورانگیز و تکلیفساز و انساننواز است.
آنها که به گلستان محمدی تاخته و گلهای علوی و فاطمی را پرپر کردند و حتی به غنچههای نشکفته هم رحم نکردند، گمان نداشتند که این غارتگری این همه غیرتها را به جوش آورد و انرژیهای ولایتمداران را علیه ستم و ستمکاران به کار گیرد و بسیج نماید وگرنه چنین نمیکردند.
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما/ غافل از آن که خدا هست در اندیشه ما
لشکر ملخگونه بنیامیه به مزرعه دین و بوستان احمدی حملهور شدند و تا توانستند غارت کردند و سنگدلی نشان دادند؛ اما خونهای پاکان صحنه عاشورا این باغ و بوستان را حیاتی دیگر بخشید و به باغ بهشت دگر ساخت و امروز درختهای تناور و تنومند آن کام بشریت را از ثمرات خود بهرهمند ساخته و در سایه خود میلیونها انسان را پناه داده است.
آری باغبان پرمهر و محبت این باغ همچنان بشریت را به وجین کردن علفهای هرز فرا میخواند تا درختان و گلها رویش و رشد داشته باشند.
این باغ بهاری را هیچگاه خزانی به دنبال نخواهد بود؛ زیرا ریشههای آن از «کوثر» ولایت آبیاری میشود و شاخههای آن به عرش الهی رسیده است و نسیم بهشتی، آن بوستان را نوازش میکند.
باغبان این باغ را با نشانهها، لقبها، عناوین گوناگون میتوان معرفی کرد و جامعه بشری را با او آشنا نمود و مأنوس ساخت.
او از یک جهت «سفینه النجاه» و کشتی رهاییبخش از امواج فتنههاست، از سوی دیگر «مصباح الهدی» و چراغ راه در تاریکستان زندگی مادی است و از نگاهی دیگر «مغناطیس دلها» است.
آن که در حوزه جاذبه امامت و ولایت او قرار گیرد شیفته و وابسته به او میشود و این پیوستگی پشتوانه سعادت اوست از زاویهای دیگر او «قبلهنمای بصیرتبخش» است، اگر کسی در مسیر او قرار گیرد و سخنان و سیره او را بشناسد در رخدادهای زندگی و در فتنههای سیاسی و اجتماعی روزگار هدف و مقصد و مقصود را گم نمیکند چون او رو به خداست و رنگ خدایی دارد و هرکس به سمت و سوی او حرکت کند در بزرگراه هدایت قرار گرفته و به کعبه مقصود راه مییابد.
او زیارتخانه خدا و اعمال و مناسک حج سال 60 هجری قمری را ترک کرد تا چرخش بر محور توحید و حرکت در مدار اسلام محمدی (ص) راستین را تعلیم دهد.
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود/ حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
او برای پاسداشت حرمت کعبه و بیتالله و برای آنکه دستهای ناپاک بنیامیه و تروریستهای پنهان حکومت شام خون پاک او را در سرزمین وحی و خانه خدا نریزند، دل از انجام مناسک حج و منی و عرفات و مشعر و کعبه برید تا دلها را در حوزه مغناطیسی خود قرار دهد و برای همیشه آنان را به سوی قبله حقیقی جهتدهی کند، آری:
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا/ شد کعبه حقیقی دل کربلای تو
بیجهت نیست که زائر کوی او در روز عرفه در ردیف اول لیست عارفان و عاشقان و عباد صالح قرار میگیرد و پس از آن زائران خانه دوست نامشان به ثبت میرسد.
یعنی اگر فداکاری عاشورائیان و سرور آنان حسین بن علی (ع) نبود، بعید نبود که دوباره در کنار کعبه بتها قرا گیرند و جاهلیت جان بگیرد.
این که امام هشتم (ع) در سخنان تاریخی خود در مسیر مدینه به طوس و در نیشابور توحید را دژ مستحکم معرفی میکند و سپس شرط تحقق آن را ولایت میشمارد، نکتهای است ژرف و عمیق که باید همگان و در همهجا و همه نسلها به ظرافت آن دست یابند تا راه اسلام ناب محمدی (ص) را درست بشناسند و در مسیر بیراههها و انحرافها نیفتند.
امام حسین (ع) کاری کرد کارستان، با ایمان و عمل صالحش بذر محبت در دلها پاشید. «اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً»(1)
این مهر و محبت حسینی مغناطیس دلها و جانها در سراسر جهان شد. حتی آنها که مرام و دین حسینی را هم باور نکردهاند راه و روش او را به عنوان بهترین راه نجات ملتها از اسارت طاغوتها به شمار آوردهاند.
حوزه جاذبه عشق و محبت حسینی آنقدر گسترده و وسیع است که پس از قرنها قدرت کشش آن بیشتر شده و کاستی و کمی در آن به وجود نیامده و نخواهد آمد.
قبلهنمای بصیرت
امام حسین (ع) افزون بر جاذبه در حد اعلا، ویژگی دیگری نیز دارد که روح حرکت و نهضت او را تشکیل میدهد و آن «بصیرت» است.
هر حرکت و قیامی که از سوی مردان الهی و سفیران خدایی شکل گرفته، زیرساخت و روح و جان او را «بصیرت» تشکیل داده است، قرآن از زبان رسول خدا (ص) محمد مصطفی میفرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی اَدْعُوا اِلَی اللهِ عَلی بَصیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی؛ بگو این راه من است که آن را با بصیرت میپیمایم و پیروان خود را نیز به حرکت بصیرانه فرا میخوانم.»(2)
جانمایه بعثت انبیاء (ع) و امامت اولیاء معصوم (ع) بصیرت بوده است، آنان هیچگاه در فضای بسته و تاریک حرکت نکردند، خود و رهروان را به نور و روشنایی دعوت میکردند، چون درواقع «امام نور» بودند در برابر «امامان نار». (3)
«بصیرت» پشتوانه قوی و استواری بود برای «استقامت» و استقامت و مقاومت وسیله ارجمندی بود برای پیروزی و نصرت.
امام حسین (ع) از سالها پیش از نهضت عاشورا، نهضت «بصیرتبخشی» به امت و بهویژه به «نخبگان» را آغاز کرد تا قیامش پرپیام و ماندگار شود. در نامهها و سخنان او خطاب به معاویه «بصیرت» موج میزند. در خطبه تاریخی او در «منی» خطاب به عالمان و فرهنگیان و نخبگان، این موضوع به اوج رسیده است.
در آن سخنان تاریخی آنچنان شفاف و گویا نخبگان را آن سوی سخن قرار میدهد که گویی قصد محاکمه آنان را دارد میفرماید: «ثُمَّ اَنْتُمْ اَیتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیرِ مَذْکورَةٌ وَ بِالنَّصِیحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللهِ فِی اَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ... فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْاَئِمَّةِ فَاَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَیعْتُمْ وَ اَمَّا حَقَّکمْ بِزَعْمِکمْ فَطَلَبْتُمْ فَلَا مَالاً بَذَلْتُمُوهُ وَ لَا نَفْساً خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خلقها وَ لَا عَشِیرَةً عَادَیتُمُوهَا فِی ذَاتِ اللهِ»(4)
سپس شما ای گروه پرقدرت، افرادی هستید معروف به علم و دانش و نامدار بهخوبی و خیرخواهی و به واسطه خدا در دل مردم عظمت یافتید... و اگر شما در حقوق الهی کوتاهی کنید به حقوق امامان بیاعتنایی کردهاید؛ اما با این کارتان حق ناتوانان را ضایع کردهاید ولی آنچه را که حق خود میپنداشتید به آن دست یافتهاید بدون آن که مالی بخشش نمایید یا جان خود را به خطر افکنید و یا به خاطر خدا با گروهی درگیر شوید.
تکلیف امروز ما
نیاز زمان و نظام ما نیز این است که نخبگان دچار غفلت نشوند و با حرکت و موضعگیری همراه با بصیرت و آیندهنگری همسو با ولایت و ولی زمان که جانشین امام معصوم (ع) است، سنگرها را یکی پس از دیگری فتح مکرده و پرچم دیانت را همراه با بصیرت بر آن نصب کنند.
مسؤولیت و تکلیف نخبگان و خواص در شرایط فتنه دوچندان است، اگر آنان جلودار نشوند و اگر آنان ازخودگذشتگی نداشته باشند از عوام چه انتظاری میتوان داشت. توده مردم چشم و گوششان به نخبگان و خواص دوخته است. چرخشهای مثبت و منفی نخبگان در گزینشها و گرایشهای آنان اثرگذار است.
امروز فریاد حسین بن علی (ع) در امالقرای جهان اسلام و در صحرای «منی» در ایرانی که آن همه قربانی تقدیم دوست کرده است از حلقوم مقام معظم رهبری بلند است که نخبگان عقب نیفتند، مردود نشوند و بالاخره با دست خود زمینههای سقوط خویش را فراهم نسازند.
و این اتفاق پیش نخواهد آمد تا هنگامی که نخبگان در فتنهها با بصیرت حرکت کنند و به دیگران هم بصیرت و آگاهی ببخشند و اینها همه در پیروی و الهامگیری از مکتب امام حسین (ع) است که مغناطیس دلها و قبلهنمای بصیرت انسانهاست./9314/ی703/ب1
منابع:
1. مریم، آیه 96.
2. یوسف، آیه 108.
3. اسراء، آیه 71؛ مرسوعه کلمات الامام الحسین، ص 337.
4. تحف العقول عن آل الرسول ص، ص 238.