خواب غرب برای «بنیان مقدس»
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، همۀ علمای منطق به این نکته اذعان دارند که «معطی شیء فاقد شیء نیست» جملهای که، شاید به ظاهر خیلی پیچیده باشد؛ اما به هیچ وجه معنا و مفهوم مغلق و پیچیدهای ندارد، و به قول معروف فهمیدنش فقط یک جو عقل میخواهد. اما متاسفانه بعضی برای نفهمیدن این قاعدۀ پیش پا افتادۀ منطقی به قدری پافشاری میکنند که اگر آن را به زبان مادری هم برایشان ترجمه کنی باز یک پای فهمشان میلنگد؛ اصلاً علاقه مند دانایی و آگاهی نیستند و الا کدام عاقلی است که نداند، پزشکی نابینا، نمیتواند نابینایی را درمان کند.
این جماعت مبهوت، به قدری تحت تأثیر تبلیغات قرار دارند که ابداً حاضر نیستد فکر کنند، قندی که شیرین نیست یا نمکی که شور نیست یک جای کارش ایراد دارد؛ از این رو بدون کوچکترین اندیشه ای نسخههای غربی را در مورد بنیان مقدس خانواده پذیرفته و به کار میبندند.
بیتوجه به آنکه، مجموعهای به عنوان خانواده معیار و مطلوب، هیچ وقت در غرب شکل نگرفته و نخواهد گرفت. چرا که اگر با فرمان مبانی لیبرالی غرب جلو برویم، میبینیم که تشکیل خانواده کاری کاملا خارج از عقل محسوب میشود. برای همین است که نگاه غرب به زن به عنوان اصلیترین رکن خانواده، نگاهی ابزاری و لذت جویانه است.
حال این سوأل پیش میآید که نُسَخ لیبرالیستیِ این جوامع، چه برسر خانواده که در مبانی اسلام، مقدسترین نهادها به شمار میرود، خواهد آورد؟
با این تفاصیل، واقعاً رابطۀ آزادانۀ زن و مرد متاهل با جنس مخالف حتی در دنیای مجازی، به بهانۀ کار و ... آتشی برای سوزاندن نهال مقدس خانواده نیست؟
آیا پرداختن زنان جامعه به شغلها و کارهای مردانه، و بازداشتن بانوان از وظایفی مانند فرزند آوری که تکوینا خدا به گردن آنها نهاده با تمسک به حرف بیاساس تساوی زن و مرد، منحط کنندۀ خانواده نیست؟
آیا عادی سازی طلاق در روایات ما به عنوان مغبوض ترین حلالها در نزد خداوند متعال به شمار میرود و افتخار به زندگی مجردی؛ در کنار توجه دادن به سختیها و بدیهای زندگی متأهلی، قاتل بنیان خانواده نیست؟
آیا مخالفت با حجاب و قائل نشدن حریم برای زنان یک جامعه آنان را طعمۀ گرگهای گرسنۀ شهوت نمیکند؟
آیا فرزندان خانوادهای که با نگاه لیبرالیستی و اومانیستی آزادی شخصی پدر و مادر را جار میزند؛ مزاحم این آزادی نیستند؟
برای جواب این سوألات، کافی ست کمی چشم خود را باز کنیم؛ خواهیم دید که در اطرافمان زیادند خانوادههایی که به دلیل رعایت همین دستورات نابخردانه، زندگیشان یا به باد فنا رفته است و یا در مسیر تند باد است و بویی از آرامش در آن استشمام نمیشود.
خانوادههایی که اگر کمی با تشکیک به این قوانین نگاه میکردند دچار فجایع عظیمی چون طلاق و اعتیاد و خودکشی و... نمیشدند.
شبهه پراکنی به نفع مردان
یکی از مهمترین تئوریهای خنده آور غرب در رابطه با مسألۀ حجاب، این است که میگویند: حجاب، در جوامع اسلامی باعث میشود، مردها دائماً دنبال به دام انداختن زنها و لذت جویی از آنها باشند؛ در حالی که اگر حجاب را حذف کنیم، توجه مردها به زنها کم شده و در نتیجه فساد در جامعه کم خواهد شد.
اگر غرب، به حقیقت دلسوز جامعه زنان بودند، در تبلیغات کالاهایی که هیچ تناسب و ارتباطی به خانمها ندارند، از زن، استفادۀ ابزاری نمیکردند. همچنین اگر اینچنین بود سینمای هالیوود زنها و روابط جنسی را از فیلمهای خود قلم میگرفت؛ بدون هیچ ترسی از ورشکستگی مالی یا کم شدن مخاطب.
دیگر تئوری پوچشان این است که ما برای حفظ کودکان از صدمات و لطمات جنسی باید از آغازین دوران آموزششان، مسائل جنسی و مراحل تولید مثل را برای آنها توضیح بدهیم.
در پاسخ به این نگرش اخلاق افکن به روایتی از پیامبر عظیم الشأن اسلام بسنده می کنیم که حضرت فرمودند: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا غَشِيَ امْرَأَتَهُ وَ فِي الْبَيْتِ صَبِيٌّ مُسْتَيْقِظٌ يَرَاهُمَا وَ يَسْمَعُ كَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا كَانَ غُلَاماً كَانَ زَانِياً أَوْ جَارِيَةً كَانَتْ زَانِيَةً؛ اگر مردی با همسرش جمع شوند و در آن اتاق کودکی بیدار باشد و آن دو را ببیند و کلام و نفس زدن آن دو را بشنود ابداً به رستگاری نمی رسد. اگر آن کودک پسر باشد زناکار و اگر دختر باشد زانیه می شود.
این در حالی است که با کمی بررسی در علومی همچون روانشناسی، جامعه شناسی و... میتوان دید که تأثیر بیان پیش از موعد این مسائل برای کودک، عامل بلوغ زودرس او در کوتاه مدت و بیبند وباری جنسیاش در آینده خواهد بود.
بنابراین جا دارد از غربزدهها پرسید که آیا باطل بودن این تئوریهای بودار، نیازی به تفکر دارد؟!
بی تردید پناه به اندیشه و وجود انسانهای کامل و بزرگی همچون اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم صلوات الله) می تواند یک جامعه اسلامی را از خطرات تئوریهای غربی نجات دهد؛ اما آنچه امروز بر سبک زندگی ها سایه افکنده است گویای این مصرع مشهور است که «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم»./۹۰۱/ی۷۰۴/س
حجت الاسلام حسین رحیمی