مدگرایی؛ توهم خروج از روزمرگی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مي توان گمانه زد كه اولين تصويری که پس از شنيدن واژه «مد» در ذهنمان تداعي مي شود تصويري از ظاهر آدمی و نوع و طرز لباس هايش است؛ گويي بعد از شنيدن اين واژه، بلافاصله لباسي از تن انسان به در مي آيد و لباسي تازه تر به او پوشانیده مي شود.
اما پدیده «مُد» جز آنکه صرفا مربوط به لباس مان باشد، وجوه، زوایا و اوصاف دیگری نیز دارد که در ادامه اجمالا نگاهی به آنها خواهیم داشت.
مُد و چرخ دنده های اقتصاد جدید
از وجهی می توان مُد را یکی از لطایف الحیل اقتصاد جدید برای بقای بیشتر دانست و گفت از آنجا که اقتصاد جدید در پی افزایش میزان مصرف مشتریانش است به پدیده «مد» روی آورده و قدرت رسانه ها را نیز در همین راستا در دست گرفته تا به هدف غایی افزایش مصرف و در نتیجه سود بیشتر دست یابد.
در توضیح بیشتر مطلب بالا باید به دو ویژگی «تغییر» و «تعویض» که در ذات پدیده مُد نهفته است پرداخت. مد همیشه تغییر یا تعویضی در ظاهر اعم از لباس و خانه و ... است و هیچ گاه به اندیشه و باطن کاری ندارد.
لازم است بدانیم وقتی رسانه ها با پیشتیبانی سرمایه داران دنیا، قدرت حرکت دادن فکری و عملی انسان جدید را بدست آوردند، تمام هم و غم شان کسب سود بیشتر و بالاتر بردن میزان مصرف مشتریانشان بود.
از همین رو به پدیده ای به نام مُد و ذیل آن نمایش یک زندگی متفاوت و جدید در رسانه ها، برای اذهان عمومی پرداختند تا حس خرید و تعویض و تغییر را در خاطر مخاطبانشان ثبت کنند و بعد از نیازسازی، آنها را به مصرف بیشتر سوق دهند. رسانه ها در هر دوره، رنگ و لباس و سبک زندگی و یا بهتر است گفته شود لایف استایل (Life style) خاصی را تبلیغ کرده و می کنند و مدام مخاطبین شان را به سمت خرید و مصرف بیشتر سوق می دهند تا خود در نهایت سود بیشتری کسب کنند.
برای نمونه در جهان جدید دیگر بازار کفش در دست کفاشان خُرد با تولید ماهانه نهایتا 50 کفش نیست، بلکه شاهد ظهور تولیدی های کلانی هستیم که با تولیدات میلیونی قصد فروش در سطح جهان را دارند و از آنجایی که باید محصولاتشان را بفروشند و سود کسب کنند، رسانه ها را برای تولید حس نیاز و مصرف بیشتر در دست دارند تا به مدد آنها به اغراضشان برسند.
با این تفاسیر مُد یکی از راهکارهای اقتصادی جدید برای مصرف بیشتر مشتریان به شمار می رود و بیش از همه به نفع ثروت اندوزان و صاحبان قدرت و رسانه است؛ چرا که برای آنها قدرت و ثروت به ارمغان می آورد و برای مصرف کننده فرو رفتن هر چه بیشتر در دام مصرف گرایی را در پی خواهد داشت.
«مد» و اسارت در کثرت عالم
از وجهی دیگر می توان «مد» را نوعی رجوع و علاقه به کثرت طلبی ذاتیِ نوع بشر، آن هم بشری که در دوره جدید روزمره تر از همیشه شده است، دانست.
انسانی که از ابتدایی ترین روز حیاتش در این کره خاکی در پی کثرت، تعدد و تنوع بوده حال به لطف عالم جدید، روزمرگی اش بیش از هر زمانی شده و همین جاست که پدیده مُد می آید و می خواهد به او هویت ببخشد تا از روزمرگی خارجش کرده و به ظاهر نجاتش دهد.
«روزمرگی» را می توان یکی از مهم ترین ویژگی های انسان معاصر دانست که ابتلایش قطعا تبعاتی به همراه خواهد داشت و آشفتگی ها و بی معنا بودگی هایی را در بشر ظاهر خواهد ساخت. حال به نظرتان برای رفع روزمرگی انسان معاصر چه چیزی اولویت بیشتری نسبت به ظهور «تغییر»، «تعویض» و «مد» دارد؟
قطعا مُد می تواند در چنین شرایطی که روزمرگی در حال خفه کردن انسان جدید است به او تنفس مصنوعی دهد و برایش مدام هویت هایی نو بسازد.
در واقع می توان گفت انسان جدید برای اینکه بگوید روزمره نیست صرفا به تغییر و تعویض و مصرف روی می آورد که این موضوع را می توان مد به معنی اعم دانست. ( در مقابل مُد به معنای تعویض و تغییر صرفا ظاهر)
نگاهی به اوصاف دیگر پدیده «مُد»
پس از نگاهی اجمالی به دو وجه از چرایی و چیستی پدیده مُد، باید نکاتی را نیز به خاطر سپرد:
نکته اول این که «مد» اساسا صاحب و مبتلا به اش را منفعل می کند و او را به درون چاهی بی انتها و نهایت از تغییر و تعویض و تنوع پرتاب می کند.
حال موضوع این تغییر و تعویض لباس تن او باشد یا بی نهایت تغییر و کثرت دیگر، چندان مهم نیست. در واقع به نظر می رسد مهم همین تعویض و تغییر کردن است که پدیده ای به نام مُد با خود به همراه می آورد و مخاطبش را منفعلانه به آن وا می دارد.
نکته دوم اینکه کثرتی که در مُد وجود دارد آدمی را بیشتر از پیش به روزمرگی می کشاند. چرا که صرفِ تغییر و تعویض، بشر را از روزمرگی اش خارج نمی سازد و این تغییرات و تعویضات صرفا حلقه روزمرگی آدمی را همانند تسلسل بازتر می کند.
نکته سوم اینکه اهالی مد و مصرف کنندگان کالاهای آن با تغییر و تعویض های مکرر که رسانه ها دست به القاء آن می زنند صرفا زمان و عمرشان را تلف می کنند و در توهم خروج از روزمرگی هستند، چرا که تغییرات مکرر در ظاهر و تعویض های مکرر زیست جهان، نمی توانند عوامل محکمی برای خروج از روزمرگیِ وجودی آدمی باشند و صرفا «مصرف» به ارمغان می آورند و البته خود همین تغییر و تعویض و مد هم پس از اندک زمانی، جزئی از روزمرگی انسان خواهد شد.
نکته چهارم اینکه مُد و کثرت و تنوع در پوشش و ظاهر نوعی دور شدن از هویت اصیل انسانی است. باید در مقابل این قبیل کثرت و تنوع گرایی ایستاد و پرسید: کدام «من» واقعیت خواهد داشت.
وقتی با امری به اسم مد مدام عوالم و همه چیزمان در حال تعویض و تغییر کردن است، آیا آدمی با تنوع و گرایش به مصرف و پوشیدن لباس های متعدد هویتی واقعی کسب می کند؟
یا هویت اصیل خویش را نیز می بازد؟
نکته پنجم اینکه مد و کثرت گرایی در عالم جدید و با القای رسانه های جهانی چیزی جز دوشیدن شیره و انرژی های کره زمین نیست!
شاید سرمایه داران و تولید کنندگان میلیونی دنیا، فکر کنند تَمَوُلی کسب کرده اند، اما در پی این تمول و نیازسازی برای مردم جهان، انرژی و منابع طبیعی زمین را به شدت از بین برده اند. حال آنکه این در نهایت دودی است که به چشم خود نوع بشر خواهد رفت.
نکته مهم و آخر اینکه در تامل بیشتر در پدیده مد قطعا شاهد این خواهید بود که مُد اساسا با ظواهر امور سر و کار دارد و مشغول به تغییر ظواهر است و اساسا با اندیشه و باطن انسان ها کاری ندارد و بالعکس با آدمی کاری می کند که اندیشه و باطن را به باد فراموشی بسپارد و درست همین جاست که روزمرگی تازه ای وزیده خواهد شد و بشر را با خود خواهد برد./۹۰۱/ی۷۰۲/س
محمدرضا زمانی