صمیمانه با روحانی خوش صدا/ از شرط عجیب در ازدواج تا آواز خوانی در محضر رهبری
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، زبان گویا و لحن شیرین این مبلغ و روحانی خوش صدا انسان را از شنیدن سخنانش خسته نمی کند و بالعکس هر لحظه که این مصاحبه جلوتر می رود، عطش شنیدن سخنان بدیع و نو با لحن دلنشین این روحانی با صفا و صمیمی آدم را تشنه تر می کند.
متولد تهران است و کودکی را در خیابان مولوی گذرانده و در میان کودکان و همسالان خود قد کشیده است.
اکنون 45 بهار را سپری کرده و گرد سپید پیری گام به گام جای خود را در منزل محاسن و موهایش باز کرده است.
لحظه ای خنده از لبانش جدا نمی شود و بیان شیوا و رسا و خوش گفتاری اش انسان را به شنیدن سخنانش بیش از پیش ترغیب می کند.
صحبت از روحانی ای است که مهندسی عمران را از دانشگاه صنعتی شریف گرفته و سپس پای در مسیر آموختن معارف دین نهاده است و اکنون استاد حوزه و دانشگاه است.
حجت الاسلام قاسمیان کمی متفاوت تر از دیگر روحانیانی است که دیده بودیم و این تفاوت نه در ظاهرش که از نوع نگاهش به جامعه و علایق و دلبستگی های او سرچشمه می گیرد.
لحن خوش آواز خوانی اش که به گفته خودش ارثی ماندگار در خانواده اوست و او نیز این نعمت الهی را پرورش داده و اکنون در دستگاه های آوازی سنتی می خواند، انسان را به وجد می آورد.
می گوید آوازخوانی برای تیپ و لباس او عجیب به نظر می رسد و همین موضوع هم عاملی شده تا کلیپ آوازخوانی و معرفی اش با عنوان«روحانی خوش صدا» دست به دست در فضای مجازی بچرخد و صد البته خودش هم ابایی از این موضوع ندارد.
از نگرانی هایش در ابتدای این مسیر سخن به میان می آورد و می گوید به مرور این نگرانی ها رفع شده و بزرگان نیز که دیده اند شعرهای خوب را به صورت دلنشین می خواند، این روش او را تأیید کرده اند و معتقد است این شیوه رفته رفته به یک سنت در بین طلاب تبدیل می شود.
می گوید نغمه «غم عشقت بیابان پرورم کرد» را که در محضر رهبر انقلاب خوانده است در دلش از نگاه و برداشت منفی نگران بوده اما لطف رهبری شامل حالش شده و ایشان از این شیوه بدیع و نو تعریف کرده و تشکر نموده اند.
درباره نسبت فامیلی اش با آیت الله مجتهدی خاطره ای نقل می کند و می گوید که این عالم ربانی که او را می بیند و از طلبه بودنش آگاه می شود، می گوید بیا تا تو را معمم کنم چراکه شرایط مورد نظر طلبگی را در وجودش دیده است.
حجت الاسلام قاسمیان یا همان روحانی خوش صدای فضای مجازی؛ از مناسب نبودن ارتباط روحانیت با مردم به خصوص جوانان سخن می گوید و معتقد است نباید تبلیغ را منحصر در منبر کرد و بر لزوم ارتباط متقابل میان روحانیان با مردم تأکید می کند و می گوید که باید فضاها را شکست و در مسافرت ها، کوه ها و دیگر مکان ها با مردم ارتباط برقرار کرد و از تجربه موفق مبلغانی که در این عرصه فعال بوده اند سخن به میان می آورد.
روحانیت هراسی را از نقشه های دشمن برای ایجاد فاصله میان مردم و روحانیان می داند و از اسنادی سخن می گوید که به میزان زیادی در دسترس است که نشان می دهند می خواهند روحانیت را افرادی با اخلاق خشک و غیرقابل تحمل معرفی کنند تا مردم را از آنها جداکنند.
از نوع زندگی روحانیان سخن می گوید و انسان های خوب و بد در هر لباسی را مثال می زند و به عنوان نمونه اشاره به روحانیانی می کند که اموال را بالامی کشند و در مقابل آنها، روحانیانی که زاهدانه زندگی کرده و مال خود را به دیگران می بخشند.
معتقد است روحانیان باید به صحنه بیایند و این فضاسازی هایی که توسط دشمن انجام می شود را خنثی کنند و بگویند آنچه آنها می گویند شایعه و جو سازی است.
حجت الاسلام قاسمیان می گوید: اگر روحانیان بالاتر از حد معمولی زندگی کنند اثر حرفشان از بین می رود چون نگاه مردم نسبت به آنها عوض می شود؛ اگر بنده بنز سوار شوم و بین مردم بیایم و درباره امیرمؤمنان(ع) صحبت کنم کسی قبول نمی کند.
سفارشی به مسؤولان می کند و معتقد است اگر مسؤولان به خصوص روحانیان نمی توانند شبیه مردم زندگی کنند، مسؤولیت نپذیرند.
فاجعه تجمل گرایی مسؤولان درد دلی است که از اعماق وجودش بر می خیزد و به نقشه ای که حاصل نقطه گذاری خانه های مسؤولان در شهر تهران است اشاره می کند و معتقد است مردم دیگر از این تجمل گرایی خسته شده اند.
خاطره ای شیرین از شرط ازدواجش نقل می کند: « شرط ضمن عقدم اردوهای جهادی بوده است؛ حضرت امام رضا(ع) که اکنون نزدیک میلادشان هستیم می گویند:« بهترین سبک زندگی زندگی کسی است که در کنار زندگی او زندگی دیگران هم تأمین می شود» و من این را در زندگی جهادی امثال حاج عبدالله والی دیدم و این موضوع آنقدر برایم شیرین بود که همان زمان به همسرم گفتم شرطی در زندگی ندارم و تنها شرطم این است که بتوانم در اردوهای جهادی شرکت کنم و اتفاقاً ما به صورت خانوادگی در اردوهای جهادی شرکت می کنیم.
درباره دغدغه های سیاسی اش و نگاهش به مسائل سیاسی اینگونه پاسخ می دهد:« اهل مسائل سیاسی و بحث های حزبی نیستم اما با هر دو جریان سیاسی ارتباط دارم؛ در هر دو قشر آدم های خوب و آدم های بیخود وجود دارند؛ خودم را در این دسته بندی ها قرار نمی دهم اما مسائل سیاسی را دنبال می کنم و دغدغه هم دارم»
رفته رفته زمان مصاحبه به پایان می رسد اما حوصله ام از شنیدن این سخنان سر نمی رود و با خود فکر می کنم که چه خوب است که طلاب و روحانیان از این روش های تبلیغی استفاده کنند و ارتباط با مردم را بیش از پیش تقویت کنند تا این ارتباط متقابل پذیرش معارف دینی را آسان تر کند./872/ز۵۰۴/ج