عوامل «تنبلی» و راههای مقابله با آن
اشاره: در بررسی عوامل و ریشههای عقبماندگی اولین چیزی که همواره مطرح میشود و مورد توجه جامعه شناسان و تحلیلگران اخلاقی قرار دارد مسأله فرهنگ است.
با توجه به تعریف فرهنگ که عبارت از مجموعه هنجارها و ارزشهایی که در هر جامعه غالب شده است و مردم بر اساس آن عمل میکنند است باید گفت امروزه در جامعه ما یکی از عواملی که سبب عدم پیشرفت فردی و اجتماعی شده است بحث تنبلی است که تبدیل به یک فرهنگ شده است.
تنبلی به معنای سستی و اهمالکاری در کارهای مفید و هدر رفت فرصتها است که متأسفانه با وجود این که در فرهنگ اسلامی بسیار از آن نهی شده امروز گریبان گیر جوانان شده است و آنها را از پیشرفت بازداشته است و به تبع آن جامعه ایرانی هم با نوعی رکود مواجه شده است.
برای بررسی عوامل گسترش تنبلی و خمودگی در جامعه و پیدا کردن راهکارهای اسلام برای برونرفت از این وضعیت خبرنگار خبرگزاری رسا گفتوگویی را با حجتالاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی، کارشناس دینی رسانه ملی صورت داده است.
حجتالاسلام والمسلمین علم الهدی مؤسس، رییس و عضو شورای علمی مرکز آموزش عالی قاسم ابن الحسن تهران است که در عرصه علوم قرآن، تفسیر و کلام اسلامی جزء صاحبان قلم و سخن به شمار می رود، وی سالهای متمادی در حوزههای علمیه تدریس فقه و اخلاق داشته است.
حاصل این گفت و گو در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود.
رساـ به نظر شما ریشهها و عوامل اصلی ایجاد حس تنبلی و اهمالکاری در انسان چیست؟
یکی از معضلات و چالشهای امروز مردم و نسل جوان که برای آینده خود راههای نرفته زیادی را پیش رو دارند بحث تنبلی و سستی و بیارادگی نسبت به برنامهها است؛ ریشه این معضل از آنجایی آغاز میشود که این گونه افراد معمولاً هدفمند زندگی نمیکنند و برای زندگی خود اهداف بلندمدت و میانمدت در ذهن خود طراحی نکردهاند، به همین جهت دچار چنین مشکلی میشوند.
دلیل این که چرا این افراد برای خود برنامه ندارند شاید بخشی از آن به مدل تربیت و نوع تربیت این افراد در کودکی باشد؛ صفاتی مانند خودکمبینی و ایمان نداشتن به هدف و بهرهمند نبودن از لذت رسیدن به مقصد میتواند از عواملی محیطی است که تأثیرات نامطلوبی را بر روی زندگی افراد داشته باشد.
رساـ تربیت خانوادگی تا چه اندازه میتواند در ایجاد روحیه تنبلی در انسان مؤثر باشد؟
شعار « در حال زندگی کن» تنبل پرور است
ریشه تنبلی را میشود در چند عامل بررسی کرد؛ یکی از ریشههای تنبلی بحث نداشتن یک نگاه صحیح و درست از آینده زندگی است؛ برخی افراد قادر نیستند که آینده خود را طراحی کنند و یا حتی آیندهای را تصور کنند و به قول خودشان در لحظه و در حال زندگی میکنند و فکر میکنند همهچیز برای همینالان خلق شده است و عملاً اعتقادی به فردا ندارند و برای فردای خود هیچ فکری نمیکنند.
برخی به فرزندان خود تنبلی را آموزش می دهند
گاهی اوقات افراد گرفتار تنبلی میشوند به خاطر این که در دوران طفولیت تنبلی را از افراد خانواده آموزش دیدهاند و به صورت ناخودآگاه در ضمیر آنان تنبلی نهادینه شده است؛ وقتی یک کودک در خانوادهای بزرگ شده است که برای نیازها و آرمانهای خود برنامه ندارند و تلاش نمیکنند این روحیه در ضمیر ناخودآگاه او نهادینه میشود که نیاز نیست برای اهداف خود تلاش کند.
این در حالی است که در ادبیات دینی ما آمده است که باید ضمن غنیمت شمردن فرصت ها و زمان حال و عبرت گرفتن از گذشته باید برای آینده برنامهریزی کنیم و آینده را هم غنیمت شماریم و با بهرهگیری از گذشته؛ حال و آینده خود را درست کنیم.
راحتطلبی و لذتجوییهای لحظه ای از عوامل تنبلی
یکی دیگر از ریشههای تنبلی عنصر راحتطلبی و کامیابیهای مجانی و بدون پرداخت هزینه است؛ بسیاری از تنبلیها در نتیجه راحتطلبی یا لذتجوییهای آنی و لحظه ای است؛ افرادی که آینده روشنی را برای خود طراحی میکند هرگز درسهای خود را برای شب امتحان تلنبار نمیکنند بلکه در طول سال به فکر مطالعه و تعلیم خود هستند ولی افرادی که گرفتار گردابهای لذتجویی آنی هستند معمولاً به مجرد این که سر راه زندگی خود شب خوشی را با دوستان تجربه میکند به سرعت برنامه زندگی خود را رها میکند و به دنبال کامیابیها و راحتطلبیهای خود میرود و گاهی اوقات در شب امتحان به جای این که به فکر درس خواندن باشد به مجرد این که میبیند شرایط برای شبنشینی و تفریح فراهم است این لذایذ آنی و زودگذر خود را به آیندهنگریهای مفیدی که میتواند او را به موفقیت برساند ترجیح میدهد.
همچنین حس عدم مسؤولیت در مقابل دیگران یکی دیگر از عوامل تنبلی است؛ افرادی که در مقابل جامعه و خانواده خودشان احساس مسؤولیت نمیکنند و همواره به تمایلات درونی خودشان میپردازند گرفتار چالش تنبلی هستند.
یکی دیگر از عوامل تنبلی هم افسردگی است که در وجود انسان روحیه تنبلی را ایجاد میکند؛ همچنین بینظمی، بیبرنامگی، همنشینی و دوستی با افراد تنبل، ترس از قضاوت دیگران در رابطه با انسان و تجربه نکردن لذت تلاش و کوشش از جمله عواملی است که میتواند انسان را گرفتار تنبلی کند.
حضرت علی(ع) میفرمایند یکی از آسیبها و موانع موفقیت تنبلی است؛ انسان اگر هر چیزی را آسیبشناسی نکند ضربه میخورد؛ حتی عبادت که حلقه وصل انسان با خدا است اگر آسیبشناسی نشود ممکن است تبدیل به عجب و غرور و تکبر و ریا شود و ما را از خدا جدا کند؛ بنابراین اگر موفقیت آسیبشناسی نشود انسان گرفتار گرداب تنبلی میشود.
رساـ راهکارهای اسلام برای مقابله با تنبلی چیست؟
ما برای همه عوامل تنبلی راهکار داریم که چگونه میشود بر حسب آیات و روایتی که از اهلبیت(ع) رسیده است از تنبلی خود را رها کنیم؛ خداوند در آیه 53 سوره انفال میفرماید « ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَکُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلي قَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ» یعنی راهکاری که قرآن برای درمان تنبلی به ما ارائه میکند پرداختن به خود است زیرا میفرماید خداوند هیچ نعمتی را به هیچ گروهی عطا نکرده مگر این که آنها روشهای خود را تغییر دادهاند؛ ما باید به ریشههای تنبلی در درون خودمان بپردازیم تا راحت بتوانیم بر این صفت نفسانی خودمان فائق بیاییم.
راهکار قرآن برای مقابله با تنبلی پرداختن به خود است
قرآن کریم در جای دیگری در آیه 14 و 15 سوره قیامت میفرماید «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ/ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ» انسان نسبت به خودش بینا است و میداند چهکاره است بنابراین راههای مبارزه با تنبلی یکی این است که انسان هرگز تأخیرها و تنبلیهای خود را در انجام امور موجه جلوه ندهد و در مقام توجیه تنبلیهای خود برنیاید.
یکی دیگر از راهکارهای مبارزه با تنبلی این است که انسان خود را جریمه کند و برای خود فرمانهای تنبیهی پیشبینی کند؛ برای مثال برای خود شرط کند که اگر از این به بعد به موقع اقدام نکرد یک عمل مستحبی را بر خود واجب کند.
انسان نباید فراموش کند که اگر برای یک کار اشتباه، هزار دلیل هم بیاورد در حقیقت هزار و یک اشتباه انجام داده است.
رساـ در مواجهه با انسانهای تنبل باید چه واکنشی نشان داد؟
نباید عذر تنبل را پذیرفت
در مصاف با انسانهای تنبل انسان نباید توجیه او را برای فرار از وظیفه بپذیرید زیرا با پذیرش توجیه او روحیه تنبلی را در او تقویت خواهیم کرد و در حقیقت رفتار تنبلی او را در وجودش تئوریزه کردهایم.
راهکار بعدی مبارزه با تنبلی این است که انسانهای مدیر همواره باید به انسان تنبل و اهمالکار گوشزد کنند و آینده رفتار غلطش را به او بگویند.
راهکار دیگر مبارزه با تنبلی این است که در مواجهه با انسان اهمالکار به او القا کنیم که از اقدام به موقع نباید بترسد و اگر خود فرد هم گرفتار تنبلی باشد باید همواره به خود تلقین کند که از اقدام به موقع نترسد و حتی اگر از اقدامات خود به نتیجه مطلوب هم نرسد نباید مأیوس شود.
همچنین همراهی و همنشینی با دوستان منضبط هم میتواند انسان را از تنبلی دور کند.
رساـ تنبلی در بیانات اهلبیت(ع) چه جایگاهی دارد و چه رویکردی نسبت به آن داشتهاند؟
امام صادق(ع) در روایتی میفرماید« إِیاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یمْنَعَانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَة» این دستور تربیتی است که حضرت میفرمایند از تنبلی و بیحوصلگی بپرهیزید زیرا این دو ویژگی انسان را هم از بهرههای دنیوی و هم از بهرههای اخروی باز میدارد.
در زمینه مبارزه با تنبلی حضرت علی(ع) میفرمایند « مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِي» یکی از عوامل محرومیت و ناکامی سستی کردن در کار است و در روایت دیگری حضرت میفرمایند سستی کردن سبب از دست رفتن عمر و فرصت میشود و در روایتی دیگر میفرمایند که ریشه تنبلی در اهمالکاری در زندگی است و امام سجاد(ع) در یکی از دعاهای صحیفه سجادیه میفرمایند خدایا به تو پناه میبرم از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی در زندگی.
در روایتی که از پیامبر(ص) نقل شده است حضرت فرمودهاند که « اللهم امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ» خدایا نعمت سرزندگی، نشاط و تلاش در زندگی را به ما ارزانی کن و ما به تو پناه میبریم از سستی و تنبلی و ناتوانی و بهانهجویی و زیان و دلمردگی.
رساـ با تشکر و سپاس فراوان از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید./843/گ۴۰۲/س