۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۴
کد خبر: ۴۹۳۲۰۹
یادداشت روزنامه کیهان؛

دولت تکریم یا دولت تحقیر؟

نیروهای مؤمن و انقلابی می‌توانند با عبور از اختلاف سلیقه‌ها و اولویت بخشیدن به موضوع بازگرداندن لکوموتیو دولت به ریل انقلاب، پویش پیشرفت و عدالت و عزت و کرامت را تبدیل به موج اجتماعی کنند.
برجام

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه کیهان، فروردین و اردیبهشت دو سال پیش چه هنگامه و هیجانی برقرار بود. تازه بیانیه (توافق) لوزان منتشر شده بود و گروهی به سودای اینکه رونق اقتصادی در راه است، در برخی خیابان‌های بالای شهر - همان جا که برخی مدیران ارشد دولتی خانه دارند - جشن گرفته بودند. یکی دلار را با اسکناس هزار تومانی و دیگری با اسکناس 500 تومانی مقایسه می‌کرد؛ حاکی از اینکه ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم چه قدر بالا خواهد رفت. سه ماه بعد (23 تیر 94) توافق هسته‌ای به سرانجام رسید و رئیس‌جمهور با هیجان و افتخار اعلام کرد همه تحریم‌های بانکی و مالی و موشکی و نظامی بالمّره در روز اجرای توافق لغو خواهد شد. در آن ایام روزنامه‌هایی بودند که نیمه تای بالای خود را به عکس‌هایی از وزیر خارجه اختصاص ‌دادند و کلاه دوره قاجاری، بر سر او ‌گذاشتند و تیتر ‌زدند: «ایران فردا؛ امیرکبیر عصر ما». یا دو عکس از ظریف و جلیلی گذاشتند درباره لغو تحریم‌ها و از قول اولی زدند (لغو) می‌شود و دومی که پیش‌بینی کرد (لغو) نمی‌شود. هرچه بود در آن روزگار، وزیرخارجه روی بورس بود، برخلاف ماه‌های اخیر که از وی و معاونان فعالش در مذاکرات، کمتر خبری می‌بینیم و می‌شنویم.

  برجام در همین 14 ماه شروع اجرای تعهدات آمریکا و غرب آن‌قدر نقض شد که انگار پادری کریدورهای سیاسی است و اصالتا برای زیرپا انداختن بافته شده است. آن قدر نقض شد که صدای آقای ظریف هم درآمد. صفحه کلید (کیبورد) را باز کرد و رگبار واژه‌ها را به سمت آمریکا گرفت. «خواهیم دید که آیا آمریکا آماده پایبندی به متن برجام است یا نه، چه رسد به روح آن. تاکنون که از هر دو سرپیچی کرده است. باز هم باید از ماژیکم برای مشخص کردن متن استفاده کنم؟».

از وزارت خارجه «سوغات پیچ» برجام، فقط همین مقدار رمق باقی مانده است؛ توئیت و توئیت‌بازی! تصور ‌کنیم آقای ظریف وزیرخارجه نبود و در خانه خود نشسته بود و دوره بازنشستگی‌اش را می‌گذراند. آیا توفیری می‌کرد؟ می‌شد وزیرخارجه نبود و این توئیت را از خانه یا هتل هم فرستاد. به کسی و جایی هم برنمی‌خورد. تازه اکنون فصل انتخابات در ایران است و آمریکایی‌ها در دولت و کنگره، بارها به صراحت گفته‌اند نگرانند که تشدید تحریم‌ها (نقض توافق با بهانه یا بی‌بهانه) بر سرنوشت دولت روحانی تأثیر منفی بگذارد. احتمالا بعد از انتخابات، برجام را آب‌کش می‌کنند، اگر دولت فعلی سرکار باشد.

دو سال پس از هیجان و جشن کذایی، وقتی از توافق برجام - تنها پروژه مهم دولت- سخن می‌گوییم، گویا فقط از خاطره و تاریخ منقضی سخن می‌گوییم. انگار نه انگار که این شق‌القمر قرار بوده تا 15 سال برقرار بماند، روزانه 170میلیون دلار (ماهانه 5 میلیارد، سالانه 60 میلیارد دلار) عایدی برای کشور داشته باشد، به اقتصاد و کسب و کار رونق بدهد، اشتغال ایجاد کند، و مردم را از شندرغاز یارانه بی‌نیاز سازد. اخبار از تشدید بیکاری و تعطیلی کارخانه‌ها و 3 برابر شدن بدهی‌ها و مخارج دولت، افزایش نقدینگی تورم‌زا، کمیابی منابع سرمایه‌گذاری برای احیای تولید، آشفته‌ حالی بورس و... حکایت می‌کند. اما دیگر کسی صلاح نمی‌بیند فلاش بک بزند و یکایک ویدئوهای مربوط به وعده‌های دولتمردان درباره لغو تحریم‌های اصلی و رونق و گشایش اقتصادی را مرور کند و پاسخ دهد که چرا به مردم آدرس سراب دادند؟ اما از آن سو می‌شنوید که ریچارد نفیو (عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکا و معمار تحریم‌های ضد ایرانی) می‌گوید «تیم ایرانی از اینکه همه تحریم‌ها لغو نمی‌شوند آگاه بودند. برجام، حق و توانایی تحریم را از ما سلب نمی‌کند». و ایلان گلدنبرگ از مقامات دولت اوباما در فارین پالیسی تصریح می‌کند «ایران از سرعت کاهش تحریم‌ها ناراضی است. بخش زیادی از این موضوع تقصیر دولت ایران است نه ما؛ چرا که پرزیدنت روحانی، توافق را با غُلُو درباره مزایای اقتصادی آن به عموم مردم فروخت».

دو هفته پیش وقتی سنای آمریکا بررسی طرح تحریم‌های جدید را به تعویق انداخت، باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی از علت ماجرا رمزگشایی کرد و گفت «پیش‌نویس تحریم جدید، قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران رسما وارد چرخه قانون‌گذاری نخواهد شد.

علت، نگرانی اروپا از تأثیر تشدید تحریم‌ها بر سرنوشت میانه‌روها در انتخابات است». او نمی‌گوید نشان‌ شده‌های ما در ایران چنان محترم هستند که به خاطر آنها، مردم ایران را تحریم نمی‌کنیم. بلکه تصریح می‌کند تحریم‌ها را به خاطر احتمال به خطر افتادن سرنوشت این طیف، به بعد از انتخابات موکول می‌کنیم. مفهوم این قبیل سخنان که از زبان وزیرخارجه آمریکا و رئیس سابق سازمان سیا نیز عنوان شد، این است که آمریکا به بقای جریان منفعل در برابر غرب، برای ترساندن مردم ایران و باج‌خواهی‌های جدید نیاز دارد. آنها در حقیقت نقطه امید و اتکای غرب هستند چون اولویت‌شان، تنش‌زدایی به هر قیمت و فاکتور کردن آن برای مردم ایران ذیل ادعای «دور کردن شبح جنگ» است نه مقاومت و تهدیدزدایی. آمریکایی‌ها دولتی را در ایران می‌پسندند که هر گستاخی و تعرضی دید، صدا به اعتراض بلند نکند؛  با یک تشر، پرتاب ماهواره را متوقف کند، هر چند که در لفظ می‌گوید ما برای ساخت موشک و هواپیما از کسی اجازه نمی‌گیریم.

اگر کسی سند می‌خواهد، اظهارات وزیر خارجه فرانسه در مهمانی شام سفارت این کشور با حضور تجار فرانسوی در تهران که بهمن 95 اتفاق افتاد. مقارن این سفر، ناوهای فرانسوی به همراه آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای دیگر  در خلیج‌فارس مانور نظامی برگزار می‌کردند. تجار فرانسوی با اظهار نگرانی پرسیدند آیا این مانور نظامی بر روابط ما تأثیر نمی‌گذارد. ژان مارک آیرو در پاسخ گفت؛ «خیر بنده هیچ نگرانی ندارم. مقامات ایرانی در هیچ یک از جلسات مقدماتی و برنامه‌ریزی برای سفر در تهران و پاریس،  به این مانور معترض نشدند. دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید»!

اما فقط خارجی‌ها نیستند که به دیده تحقیر می‌نگرند. گویا کسانی در درون دولت نیز بی‌میل نیستند که تصویر تحقیر و حقارت را به خارج و داخل پمپاژ کنند تا عفریته‌ای مانند وندی شرمن را سر وجد بیاورند. لطفا کلمات تحلیل وقیح و موهن سایت وابسته به معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد را با دقت تمام مرور کنید که چند روز پس از ماجرای مشکوک و شرم‌آور توزیع سبد کالا 19) بهمن (91 نوشت؛ «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی؛  در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی... توزیع سبدکالا به مردم با شیوه‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد.

او دقیقا همین اتفاق - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا  له شدن در زیر دست و پا - را پیش‌بینی می‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت ]!![ به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنواره‌های سیاسی خارجی نیازمند بود ]به تعبیر رادیو فرانسه، دولت روحانی قیافه فروشنده بدهکار و مشتاق معامله بر سر حقوق ملی را به خود گرفته بود[. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه‌اش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها، تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است». به هر حال این دقیقا همان نتیجه‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریم‌ها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند... درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه‌ای که بازیگران آن شدند، می‌ارزید»!!

فقط از یک آدم بی‌عقل برمی‌آید. به قول آقای روحانی «فقط یک آدم بی‌عقل می‌تواند بگوید مشکلات را در 100 روز حل می‌کنم». شما تصور می‌کنید ایراد این عبارت چه بود که متولیان سایت رسمی دولت، مجبور به ممیزی و حذف آن از متن سخنان اخیر رئیس‌جمهور شدند؟ آیا انکار وعده 100 روزه تحول اقتصادی، ناپسندیده‌تر بود یا اصل آن وعده پرهیجان در وعده‌های تبلیغاتی 4 سال پیش؟! چرا حقوق‌های نجومی در روز روشن انکار می‌شد؟ چرا وعده‌هایی مانند لغو همه تحریم‌ها، رونق اقتصادی بی‌نیاز کننده مردم از دریافت یارانه، حل همه مشکلات (بیکاری و رکود و سرمایه‌گذاری و آلودگی هوا و آب خوردن مردم) پس از لغو تحریم‌ها و...، یکی پس از دیگری نقض و انکار شد؟ و چگونه می‌توان به وعده‌های جدید اعتماد کرد؟ سیره و سیاست امیر مؤمنان(ع) در کجای عرض و طول دیوان‌سالاری دولت «برجام و دیگر هیچ» گم شده که برخلاف فرمان او (نامه به حارث همدانی) عمل می‌کنند؟ «بپرهیز از هر عملی که در پنهان انجام شود و در علن از آن شرمنده شوند. و حذر کن از کاری که هرگاه درباره آن از صاحبش پرسند، انکار کند یا مجبور به عذرخواهی شود». (نامه 69 نهج‌البلاغه).

می‌شد اتاقی به برخی دولتمردان توئیتر باز و تلگرام باز نظیر آقای مشاور یا آقای معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور و یا برخی وزرا سپرد که جملگی در آن مشغول کامنت‌بازی و توئیت‌گذاری باشند؛ اما امور مردم با رویکرد تفننی و مجازی و تبلیغاتی نمی‌گردد. کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت انقلابی، بانشاط و پرتلاش و مؤمن به ظرفیت‌های انقلاب و توانمندی‌های مردم خویش است. به تعبیر رهبر انقلاب «هر جا مدیریت انقلابی فعال و پرتحرک داشتیم، کار پیش رفته است، هر جا مدیریت ضعیف، کم‌جان، ناامید، غیرانقلابی و بی‌تحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده یا انحراف پیدا کرده است».

 نیروهای مؤمن و انقلابی می‌توانند با عبور از اختلاف سلیقه‌ها و اولویت بخشیدن به موضوع بازگرداندن لکوموتیو دولت به ریل انقلاب، پویش پیشرفت و عدالت و عزت و کرامت را تبدیل به موج اجتماعی کنند. چهار هفته فرصت کمی نیست برای راه‌اندازی مطالبه اجتماعی «دولت عزت و اقتدار و اقدام و عمل ملی»./998/د101/ب1

ارسال نظرات