آیا عقل یک امر فرازیست بومی است؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، در ادامه فعالیت هایی که در چند سال گذشته پژمان گلچین و دوستانشان در معرفی رساله های افلاطون به شیوه رساله خوانی پرداخته بودند، امسال نیز همایش «بررسی جایگاه مفهوم عقل در زندگی روزمره؛ ایران» را به همت باشگاه اندیشه و با همکاری سایر نهادها در ۲۸، ۲۹ و ۳۰ فروردین سال آینده در محل دانشگاه شریف برگزار می کنند. این همایش با هدف پرسشگری در باب عقل و نقش آن در زندگی روزمره در کارگروه های مختلف برگزار خواهد شد. به همین مناسبت بر آن شدیم که گفتگوی کوتاهی درباره این همایش با وی داشته باشیم که در ادامه آمده است:
*درباره عنوان همایش بررسی جایگاه عقل در زندگی روزمره؛ ایران» توضیحاتی ارائه بفرمایید.
عنوان این همایش با بررسی آغاز می شود، یعنی ما می گوئیم که خودمان را معلق می کنیم تا ببینیم که عقل تا کنون چه بوده است که همین هم یک متدولوژی فلسفی است. در فلسفه ما یاد می گیریم که قبل از اینکه بگوئیم این چیست، باورهای قبلی از آن را معلق کنیم تا ببینیم تا کنون در فهم همگانی و درک عمومی و موقعیت کاربردی در زندگی روزمره چه برداشت هایی از این واژه شده است. مثلا وقتی که من می گویم دوستی یا خشم، تلاش می کنم تمام پیش فرض هایم را از این لفظ معلق کنم تا به معانی گسترده تر و دیگری از این لفظ برسم. ما می خواهیم در این همایش بررسی کنیم که در حقوق، جامعه شناسی، علوم سیاسی، اخلاق و عرصه های مختلف، عقل را چگونه به کار برده ایم. همیشه در زندگی روزمره و متداول این به عبارت را به کار می بریم و می گوئیم که عقلت را به کار بینداز و یک کاری بکن که عاقلانه باشد، اما اینها به چه معناست؟ آیا می دانیم به چه معناست؟ درواقع اساس همایش بیشتر پرسش است.
اساتید هم هرکدام بنا به کارگروهی که دارند از زاویه رشته خودشان تلاش می کنند که این مبحث را باز کنند. به فرض مثال در گروه حقوق آقای دکتر وحید به وجه مبحث فهم همگانی از جرم و جزا و حق و... وارد می شوند. یا مثلا آقای دکتر باباخانی از زاویه دید اینتر سابجکتیویسم به عقل می نگرد و اساتید متفاوت که هر کدام دبیر یک کارگروه هستند با همکارانشان این مسئله را پی خواهند گرفت.
*در پوستر این همایش آمده است؛ بخش اول گستره علوم انسانی را در بر می گیرد. سوال این است که بخش های دیگر چه گستره هایی را در بر می گیرد؟
بله، به خاطر اینکه در فاز دوم این همایش که صنعتی تر است، ما به سراغ پزشکان، مهندسین، صنایع تولیدی و علوم کاربردی تر خواهیم پرداخت تا ببینیم که وقتی اینها قرار است درباره امور عقلانی سخن بگویند یا با آن ارتباط برقرار کنند، عقل را در ساختارهای مدیریتی و اجرایی چگونه لحاظ می کنند.
*در کارگروه ها من یک جای خالی ملموس را می بینم، مثلا کارگروه حقوق، فلسفه، فلسفه برای کودکان، علوم سیاسی، ادبیات و نشانه شناسی را دارید، اما جای کارگروه جامعه شناسی در بین کارگروه ها خالی است چرا؟
متاسفانه جامعه شناسان ما گفتند که ما همکاری نمی کنیم، حداقل با افرادی که ما صحبت کردیم مانند خانم سارا شریعتی، آقای دکتر کاظمی و... متاسفانه ضرورتی را در این بحث ندیدند. جامعه شناسان ما احتمالا اینقدر درگیر مسائل جدی تر هستند که عقل برایشان مسئله جدی نیست. جامعه شناسان چپ که اصلا معتقدند که مسئله عقل برای ما پروبلماتیک نیست، مسئله کار و فقر و عدالت ... مسئله اصلی ماست. بقیه جامعه شناسان هم که یا ما ارتباط خوبی نداشتیم یا اینکه گفتمان حاکم بر نگاهشان این بود که مسئله عقل چندان مسئله مهمی نیست.
*اگر ممکن است توضیح کامل تری درباره کارگروه ها بدهید که مثلا دبیر و افراد دیگر وظیفه شان چیست؟
ساختار در هر کارگروه به این صورت است که اساتیدی که قبول زحمت کردند و تقبل کردند که هماهنگی و صحبت با اساتید دیگر را تقبل کرده اند و با افراد هماهنگ کرده اند و از لحاظ محتوایی هم البته برخی کارگروه ها خود دبیرهای تخصصی یک ایده مرکزی را چیدمان کرده اند و به اساتید دیگر پیشنهاد داده اند که این بخش به عهده شما باشد.
*اساسا ایده برگزاری چنین همایشی چگونه شکل گرفت؟
ایده مرکزی این بحث را زمانی که کتاب محمد عابد الجابری را می خواندم و درگیر مباحثی بودم مانند اینکه چرا در عصر طلایی اسلام ما رویکردهای بسیار جدی به سمت فلسفه داشیم که دارالخلافه به دارالفلاسفه تبدیل شد و اساسا چرا فلسفه وارد شهریت ایران شد؟ از دوره خسروانی و حتی پیشا اسلام چرا مسئله فلسفه مسئله بود؟ حالا چه با حمله اسکندر چه با رویکرد الکندی به عنوان اولین مترجمین چه چیزی موجب می شود که مسئله فلسفه مهم می شود؟ حالا مسئله اصلی فلسفه به قول یونانیان لوگوس است که می توان از آن به عقل تعبیر کرد و به تعبیر امروزیان از آن می توان به «ریزن» و به قول خودمان عقل یا خرد یاد کرد.
این پرسش برایم پیش آمد و با خود گفتم چه بهتر که ما این را از فهم روزمره مان بیرون بکشیم و ببینیم که تا کنون ما به این مسئله چگونه اندیشیده ایم؟ در مقدمه کتاب کلیله و دمنه بندی به نام بروزویه طبیب دارد؛ برزویه طبیب نزد یک برهمنی می رود و یک کتاب از او می گیرد، هر چند در کتاب اشاره می شود که به قصد طراری به نزد برهمن می آید و برهمن کتاب را به او هدیه می دهد و نصایح چندگانه ای درباب عقل برای زندگی به او می کند که هیچ وقت عقل را فراموش نکن. اما یک عقل پرمغالطه، یک عقل نامفهوم است و می آید وارد قصه ها و تعلیم و تربیت کودکان می شود. می آید و وارد تعلیم و تربیت کودکان ما از دوران های بسیار دور یعنی از بوزرجمهر می شود. اما اصلا هیچ ربطی با ساختار قدرت سیاسی و ... ندارد و یک مفهوم کاملا فرهنگی و بنیادی و زیر اساس فرهنگ ماست.
با آقای قدوسی مدیریت باشگاه اندیشه در میان گذاشتم و استقبال کردند و به دنبال آن دیگر دوستان آمدند، ایشان با امور فرهنگی دانشگاه شریف و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف توافق کردند و به دنبال آن انتشارات نگاه معاصر هم تقبل کردند که مجموعه سخنرانی ها را به صورت کتاب منتشر کند.
*اما چرا عقل را ناظر بر زندگی روزمره در ایران مورد بحث قرار می دهید؟
به خاطر اینکه زیست بوم ما ایران است. ما می توانیم در هر زیست بومی از عقل خاص خودش صحبت کنیم و بعد بیائیم این را به پرسش بگذاریم که آیا عقل یک امر فرازیست بومی است یا یک امر زیست بومی است؟ حتی ما می توانیم در انتخاب ها در زیبایی شناسی و... ورود پیدا کنیم. آیا بحث از عقل، یک بحث کاملا معرفت شناختی است یا یک بحث محیطی، روانشناختی، قومی و... است؟ خود همین یک پرسشی است که به آن دارد پرداخته می شود. مثلا در غرب امثال هگل خیلی به این مسئله پرداخته اند. ما هم سعی می کنیم تا آنجایی که در حد توان مان است از خودمان فارغ از جریان چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی و... بپرسیم که شما که تا کنون می گفته اید عقل، به این واژه چگونه در زندگی روزمره ات نگاه می کردی؟
*سپاسگذارم و درپایان اگر نکته خاصی دارید بفرمائید.
تنها اینکه وقتی زندگی روزمره را به کار می بریم این مفروض را داریم که زندگی روزمره ما دو وجه دارد، یک وجه آن روزمرگی است. همان چیزی که انسان درگیر خیلی اموری می شود که نیاندیشیده با آنها زیست می کند و وقتشان را با آنها به بطالت می گذراند. یک وجه دیگر روزمرگی این است که ما در این زندگی روزمره درگیر مسئله حقوق، دین، پرسش های فلسفی و امور اجتماعی و دیگری و ارتباط خودمان با آنها... می شویم. همه اینها جزئی از زندگی روزمره ماست. ما با همه اینها روزمان را شروع می کنیم و کسی نمی تواند بگوید که من با اینها کاری ندارم چرا که چه بخواهد و چه نخواهد درگیرشان هستیم. لذا عقل هم یکی از عناصر و ابزارهای بسیار مهمی است که باید در این زندگی به آن توجه بیشتری بشود./1325//102/خ