سیاستزدگی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، سیاستزدگی امروز تبدیل به یک آفت جدی و خطرناک در زندگی مردم جامعه ما شده است. نشت سیاست به ساحتهای گوناگون زیست انسان تمام عرصههای زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد. سیاستزدگان همه چیز را با عینک سیاه سیاست میبینند و با منطق جناحی و حزبی تفسیر میکنند. حتی نفس کشیدن سیاستزدگان به عوامل سیاسی مربوط است؛ اگر زمانی دولت و جناح مورد علاقه آنها در منصب قدرت نباشد، مدام از آلودگی هوا و نفستنگی شکایت میکنند؛ اما اگر عرصه سیاست در تصرف جناح سیاسی آنها باشد، زبان در کام میکشند.
عامل سیاستزدگی، سیاستبازانیاند که معتقد به اصالت قدرت هستند و برای تصاحب کرسیهای قدرت و کنار زدن رقیب هر کاری را مجاز، ممکن و حتی لازم میدانند. ژورنالیستها نیز در آتش این سیاستزدگی میدمند.
سیاستبازان، غالباً از دانش سیاسی و عقلانیت مدرن تهیاند و بر اساس غریزه، رفتارهای قبیلگی از خود بروز میدهند. تعصبهای کور قبیلهای در میان سیاستبازان رواج دارد. هر گروه به دنبال تأمین منافع جناح خود است و به تعبیر آیتالله خامنهای «این اختلافات مثل اختلافات قبائل قدیمی عرب است. یک قبیله با یک قبیله دیگر بد بود؛ منشأش نه یک مبنای اقتصادی بود و نه یک مبنای اعتقادی».
در کشورهای غربی که حزب و سیاست مدرن در آنجا متولد شد، از سیاستزدگی و حزببازی پرهیز میشود. تا جای ممکن اجازه نمیدهند که مردم به سیاست آلوده شوند و نفرت و تفرقه میان مردم ایجاد شود. امام خمینی؟ره؟معتقد بودند: «حزب بازی را برای همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتی کنند. … احزاب در خارج این جور نیستند. اگر نمایش بدهند که این جور هستند برای این که کلاه سر ما بگذارند. اگر نمایش بدهند که اینها اختلاف دارند، اختلاف اساسی ندارند. اینها کلاه سر ما میخواهند بگذارند تا ما اختلاف پیدا بکنیم.» سیاستزدگی دارای ویژگیهای ملموس و عینیای است که میتوان با این نشانهها آن را شناخت؛
- تقدم منافع جناحی بر منافع ملی؛ سیاستزدگان از کلاس درس سیاست، فقط رقابت را آموختهاند و هر پدیدهای را با همین عیار میسنجند. منافع حزبی آن قدر نزد آنها بزرگ است که از به خطر انداختن منافع ملی ابایی ندارند. سپهر سیاست را آن اندازه تنگ میبینند که آن را یا جای خود میدانند و یا جای رقیب. خاماندیشانه و کودکانه تصور میکنند اگر رقیب را (به هر وسیلهای) بیرون برانند، حتماً جا برای آنها باز میشود. غافل از این که با هزینه کردن برخی منابع ملی (مانند اعتماد سیاسی، فرهنگ، باورها و اعتقادهای مردم) موجودیت نظام سیاسی و کلیت جامعه را به خطر میاندازند. با نابود شدن این منابع سرمایه اجتماعی به وضعیتی بر میگردیم که «نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان.»
- گستره سیاستزدگی به اندازه هر دو جناح است. معمولاً در میان منتقدان دولت میتوان سیاستزدگان را یافت که لحظهشماری میکنند دولت زمین بخورد. این قبیل افراد این درک را ندارند که ناتوانی دولت در انجام وظیفه، فقط شکست یک جناح نیست و میتواند به ناکارآمدی جمهوری اسلامی تعبیر شود. سیاستزدگان بیتوجه به این موضوع در پی سنگاندازی در برنامههای دولت هستند. این وضعیت درباره منتقدان دولتهای گوناگون با گرایشهای راست و چپ قابل مشاهده است.
- فرصتطلبی: کارگزاران سیاستزدگی به هر نوع حادثه طبیعی و غیر طبیعی به عنوان فرصت مینگرند که میتواند رقیب را در تله گرفتار کند. نمونه این رفتار سیاستزده را در حادثه تلخ آتشسوزی ساختمان پلاسکو میتوان دید. به محض وقوع، سیاستبازان به سرعت دست به کار شدند و فرصتطلبانه در پی بهرهبرداری سیاسی از این حادثه دردناک بر آمدند. این سیاستزدگی در این رفتارها بروز و ظهور یافته است؛ مصاحبههای پیدرپی با رسانهها، تند شدن هجمههایی که تا پیش از این هم وجود داشت و تلاش برای توجه دادن افکار عمومی به مقصری که توسط آنها تعیین میشود. تحلیل محتوای کلام اینان نشان میدهد که بیش از همدردی و همیاری بر انتقام، تنبیه، مقصریابی تأکید دارند. در واقع حادثه پلاسکو برای مردم هر معنیای داشته باشد، برای سیاستزدگان چیزی جز فرصتی گذرا و مؤثر که میتواند اهداف حزبی و جناحی آنها را برآورده کند نیست.-
سیاستزدگی همه عرصههای زندگی را به سیاست میآلاید. از آنجایی که این تفکر، اصالت را از آنِ قدرت میداند ساحتهای گوناگون زیست اجتماعی را در جستجوی قدرت درمینوردد. حتی عرصه ورزش که به ظاهر هیچ ارتباطی با سیاست ندارد از این سیاستزدگی در امان نیست. در روزهای اخیر دیدیم که پرطرفدارترین برنامه ورزشی تلویزیون در خدمت انتقال یک پیام جناحی قرار گرفت و این نمونه تمامعیار از سیاستزدگی است.
سیاستبازان حتی از تألم و سوگواری مردم نمیگذرند و اجازه نمیدهند که نابترین احساسات ملت، از سیاستزدگی و سوءاستفاده جناحی مصون بماند. در حالی که احساسات جامعه درباره حادثه فجیع آتشسوزی پلاسکو متأثر شده، سیاستبازان این احساسات را برای کسب منافع سیاسی بسیج میکنند. آنها کاسبان سوگواری مردم هستند که بیشرمانه، سوخت فعالیتهای جناحی و قدرتطلبانه خود را از قطره قطره اشک مردم تأمین میکنند. در نهایت این که سیاستزدگان را میتوان از زبان تند، رفتار عصبی، گرایشهای تعصبآمیز و دلهای پر از کینه شناخت.
سیاستزدگی عارضهای است که نیاز به درمان دارد. با آموزش و عقلانی شدن عرصه سیاست میتوان از سیاستزدگی پیشگیری کرد. نباید فراموش کرد که در مکتب امام خمینی (ره) «اسلام، تمامش سیاست است» اما سیاستزدگی هیچ ارتباطی به باورهای اسلامی، آموزههای علم سیاست و سنت ایرانی ندارد./1325//102/خ