یلدای شهدا را سحری نیست
به گزارش خبرگزاری رسا، اواخر آذرماه و اوایل دی ماه سال 94 برای آن هایی که اخبار سوریه و مدافعان حرم را دنبال می کردند، روزهای سختی بود. شنیدن خبر شهادت تعدادی از فرزندان ایران زمین در جبهه نبرد با تکفیری ها خاطره ی دوران دفاع مقدس و روزهای پس از عملیات را زنده کرد که دسته دسته پیکرشان از میدان جنگ با تنی آغشته به خون به خانه هایشان برمی گشت.
پاییز و زمستان سال 94 جوانان بسیاری از نقاط مختلف کشور لباس شهادت بر تن کردند و همنشین سالار شهیدان شدند. اگرچه شنیدن خبر شهادت فرزندان این مرز بوم کام همگان را تلخ کرده بود اما این آهنگ بار دیگر در گوش مردم نواخته شد که «در باغ شهادت همچنان باز است» و میدان عشق اگر روزی در جنوب کشور شاهد به خاک و خون غلتیدن دلاورمردان ایران زمین بود امروز در فاصله هزاران کیلومتری از خاک کشور در حلب، تدمر و لاذقیه صحنه خلق حماسه ای دیگر از رزمندگان اسلام است و حالا امروز در بهار آزادی حلب چقدر جای خالی شهدایمان به چشم می خورد، آنها که جان خود را برای دمی آسودگی ما معامله کردند و پای عهد و پیمان خود با اباعبدالله (ع) ماندند تا عباس گونه از حرم خواهر سالار شهیدان دفاع کنند.
29 آذرماه سال 94سالروز شهادت پنج شهید مدافع حرم است. شهیدان «اسماعیل خانزاده»، «سجاد عفتی»، «حمیدرضا اسداللهی»، «عبدالحسین یوسفیان» و «امیر سیاوشی». شهدایی که پاییزشان، با نوشیدن جام شهادت بهاری شد.
شهید اسماعیل خانزاده از نیروهای داوطلب لشکر 25 کربلای مازندران بود. وی متولد 19 شهریورماه سال 1363 در شهرستان محمودآباد استان مازندران، 18 روز پس از حضور در سوریه یعنی درست در 29 آذرماه در روند یکی از عملیات ها در منطقه رهبه سوریه با اصابت گلوله تک تیراندازهای تکفیری به شهادت رسید و پیکرش دوم دی ماه در زادگاهش روستای زنگی کلاه به خاک سپرده شد. پیش از اعزام به سوریه بارها با دیدن تنها جای خالی گلزار شهدای روستا، به همسرش گفته بود که کنار شهدا یک جای خالی مانده است، دعا کن جای من باشد، مدت زمان زیادی نگذشت که اسماعیل خانزاده در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به آرزوی دیرینه اش رسید.
شهید خانزاده دلبستگی خاصی به شهیدان شیرودی، کشوری و شهید مهدی باکری داشت و در طول زندگیاش از این سه بزرگوار استمداد میطلبید و حوائجش را از آنها میخواست. همسرش تعریف می کرد زمانی که شهید میخواست به استخدام سپاه درآید خواب شهید شیرودی را دیده بود که لباس سبز پاسداری را به او هدیه داده است.
در دفاع پرس آمده است؛ پیکر شهید سجاد عفتی در گلزار شهدای کهنز شهریار، جایی که امروز زیارتگاه عاشقان مدافعان حریم اهل بیت شده در کنار شهیدان مصطفی صدرزاده و محمد آژند آرمیده است. جوانی اهل محله کهنز شهریار و دوست و رفیق شهید مصطفی صدرزاده که متولد 30 تیرماه سال 64 است. دوستان شهید به خوبی به یاد دارند که پس از شهادت شهید صدرزاده بود که سجاد دیگر برای رفتن به سوریه آرام و قرار نداشت، به قول مادرش آنقدر بی تابی کرد تا شهید صدرزاده واسطه رفتنش شد.
روز 29 آذرماه روز پرکشیدن سجاد عفتی از زمین خاکی بود. زخمی شده بود و در آغوش همرزمش آخرین نفس ها را می کشید که درخواست کرد او را بنشاند، وقتی با مقاومت دوستش مواجه شد، عنوان کرد در مقابل خودم حضرت اباعبدالله (ع) را می بینم، می خواهم سلام بدهد. با گفتن آخرین کلام و السلام علیک یا اباعبدالله روح بلند سجاد عفتی به سوی آسمان پرواز کرد.
شهید عبدالحسین یوسفیان، شهید دیگری است که تاریخ شهادتش همزمان با چهار شهید دیگر مدافع حرم در تقویم شهادت نگاشته شده است. عبدالحسین، متولد سال 1365 در شهر دستگرد استان اصفهان بود. علاقه اش به سپاه پاسداران باعث شد تا در سال 89 لباس سبز پاسداری را بر تن کند. مهر ماه سال 94 عبدالحسین 29 ساله برای رفتن به سوریه با زینب سه ساله خود وداع کرد و 48 روز بعد به شهادت رسید. همسر شهید تعریف می کند که هشتم آبان سال 88، فقط یک روز از مراسم عقدمان می گذشت که عبدالحسین گفت دعا کن شهید شوم. کمی جا خوردم. گفتم الان که جنگ نیست. گفت خواهش می کنم دعا کن برای من، برای شهید شدنم. خیلی طول نکشید که شرایط برای رفتن عبدالحسین مهیا شد. زینب را به من و هر دوی ما را به خدا سپرد و رفت.
پیکر شهید یوسفیان روز سوم دی ماه در شهرستان برخوار شهر دستگرد تشییع و در جوار 72 شهید دوران دفاع مقدس به خاک سپرده شد.
شهید حمیدرضا اسداللهی دیگر شهید 29 آذرماه سال 94 است. فعال فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی و دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب که آتش جنگ تکفیری ها در سوریه آرام و قرارش را ربود و او را به معرکه جنگ کشاند. وی متولد اسفندماه سال 63 در تهران و دارای یک پسر چهار ساله و یک پسر سه ماهه بود که برای دفاع از حرم اهل بیت راهی سوریه شد. پیکر شهید اسداللهی در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شده است.
همسر شهید اسداللهی تعریف می کرد که حمیدرضا به امام رضا(ع) ارادت خاصی داشت. هر زمان که در کارش گره می افتاد به مشهد می رفت. حتی گاهی پیش می آمد، در ماه چند بار به زیارت امام رضا(ع) مشرف می شد. آخرین بار هم حاجتش برای رفتن به سوریه را از امام رضا(ع) گرفت.
شهید امیر سیاوشی تازه داماد اهل محله چیذر و خادم الحسین هیئت رایه العباس امام زاده علی اکبر(ع) شهید مدافع حرم منطقه شمیران تهران است که تنها چند روز مانده به مراسم عروسی خود در 20 آذرماه سال 94 به شهادت رسید. 28 ساله بود که برای دفاع از حریم حرم عمه سادات راهی سوریه شد و مدتی بعد به آرزویش یعنی شهادت رسید. خادم الحسین امام زاده علی اکبر(ع) چیذر پیکرش نیز در کنار چهار شهید مدافع حرم دیگر در گلزار شهدای امام زاده به خاک سپرده شد و امروز زیارتگاه بسیاری از دوست داران شهدا است.
آخرین بار که در گروه دوستان پیغام گذاشته بود که قرار است به سوریه برود و طلب حلالیت کرده بود، دوستانش سر به سرش گذاشتند و گفتند، نکند بدون پا برگردی؟، امیر هم پاسخ داده بود می روم و با یک خال روی پیشانی برمی گردم، شاید آن هنگام دوستانش هیچ وقت تصور نمی کردند چند هفته بعد پیکر امیر را به کشور بازگردانند./978/303/ب3