انقلاب کردیم ولی هنوز فقه انقلاب نداریم
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از حوزه نیوز، استاد علی اکبر رشاد، در جلسه ای که با حضور برخی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه تهران، در محل حوزه علمیه امام رضا(ع) این شهر و با موضوع «تحول در فقه آموزی و راه اندازی رشته های تخصصی فقه معطوف به علوم انسانی» برگزار شد، اظهار داشت: حوزه امروز حول محور فقه می چرخد و به تعبیر امروزی، پاشنه آشیل حوزه، همین فقه است.
فقه؛ محور فهم دینی
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران با بیان این که موضوع فقه، دست کم دو جهت دارد، گفت: اولین جهت این است که اصولا معیشت و مناسبات مومنین براساس احکامی که تحت عنوان فقه صورت بسته است تدبیر می شود؛ فقه در واقع حیات اجتماعی و فردی مسلمین را اداره می کند و تحقق جامعه اسلامی در گرو فقه مترقی و مورد عمل است.
تفاوت فقه و اصول با دیگر علوم
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، افزود: جهت دیگر موضوع فقه، آن است که فقه و به تبع آن اصول، تنها یک دانش نیست؛ و تفاوت فقه و اصول با دیگر علومی که در حوزه ها مورد تدریس و تدرس و مطالعه قرار می گیرد، در این است که علاوه بر اینکه فقه و اصول دو دانش هستند، فهم همه دین و توانایی برای درک درست و دقیق و فنی و مضبوط سایر اضلاع هندسه معرفتی دین، در گرو تحصیل اجتهاد است، که آن هم در بستر فقه اتفاق می افتد؛ یعنی ما در اصول، قواعدی را فرا می گیریم که با آنها فقه را استنباط می کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این که در خلال تدریس و تدرس فقه و اصول، چیز دیگری هم حاصل می شود که گویی کمتر مورد توجه قرار می گیرد، خاطرنشان کرد: این موضوع آن است که قوه اجتهاد و مهارت برای اجتهاد معارف و مفاهیم، در بستر این دو دانش بدست می آید؛ لهذا کسی که فقیه نباشد، نمی تواند متکلم کاملی باشد. و حتی نمی تواند در اخلاق اسلامی متخصص شود.
علم اصول، مولد علوم انسانی
استاد رشاد یادآور شد: این طور نیست که قلمرو اصول را محدود به فقه بدانیم. آنچنان که معروف است- البته قلمرو دانشی اصول، همین است؛ یعنی با اصول فقه مواجهیم؛ کمتر کسی هم جز این را ادعا کرده است. آن چنان که من استقراء کرده ام در مجموعه اصولیون شیعه، جز دو نفر( مرحوم صاحب فصول و برادرش مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی) کسی نگفته است که اصول فقه، اصول همه دانش های دینی است، بلکه غالبا قلمرو اصول را حوزه فقه دانسته اند.
وی افزود: هرچند در اصول، مباحث بسیاری مطرح می شود که در دیگر دانش ها کاربرد دارد. اما آنچه که فراتر از قلمرو دانش اصول بوده، فن است. مهارتی که انسان با اصول و تسلط بر فقه به دست می آورد؛ آنگاه آن مهارت، در اخلاق، تفسیر و حتی در تاریخ اسلام هم کارایی دارد؛ مثلا می بینیم؛ مجتهدی نظیر شهید مطهری که تخصص تاریخ نگاری ندارد اما کتاب وزینی به نام «خدمات متقابل ایران و اسلام» را می نویسد. و در تقابل با او از بزرگترین مورخین جبهه مقابل، کتاب «دویست سال سکوت» را می نویسد. به هر حال شهید از عهده برمی آید. و در همان تاریخ هم به مداقه های مجتهدانه و استنباط می پردازد، چرا که به فن اجتهاد، مسلط است.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران گفت: بنابراین اصول و فقه از حیثی دو دانش هستند و از جهتی چون مهارت و قوه اجتهاد را به انسان می دهند شبیه به فلسفه هستند که می گوییم همه علوم در موضوع خود، محتاج فلسفه هستند. و به نحوی گویی فلسفه بر دیگر علوم ولایت دارد؛ فقه و اصول هم چنین نقشی دارد و به تعبیر عامیانه دوقلوهای به هم چسبیده اند. در واقع گرچه دو دانش هستند ولی تواما یک معرفت قلمداد می شوند.
فقه و اصول، منشا تحول در فهم دین
وی در ادامه سخنان خود با تأکید بر این که اگر قرار است تحولی در جامعه، حوزه و یا معارف دینی رخ دهد باید از فقه و اصول شروع شود، گفت: آنچه که در این 40 سال اخیر در حوزه ها رخ داده، در مجموع و فی الجمله مخصوصا در ایران، خوب بوده است؛ سعی شده است که هم فقه تغییر و تحول پیدا کند و به حوزه های جدید ورود یابد و هم بعضی سعی کرده اند بعضی دانش های جدید را وارد حوزه کنن؛. رشته های تخصصی را دایر کرده اند. موسسات و مراکز پژوهشی و آموزشی تاسیس شده است.
دانشگاه؛ جایگاه تخصص در علم و نه تولید آن
استاد رشاد تصریح کرد: در دانشگاه، رشته های علمی و تخصصی، از جمله در علوم انسانی موجود است. و افراد وقتی تحصیل می کنند متخصص در آن علم، یعنی مشرف به آراء و نظرات، در رشته مربوطه می شوند. ولی در آن فن، مجتهد نمی شوند. تخصص به این معنا که آراء را می دانند و آن دانش را می شناسند. اما مجتهد که اجتهاد کنند و معرفت اضافه کننند؛ نمی شوند. به همین جهت بعد از گذشت یک قرن که دانشگاه در ایران تاسیس شده است؛ کمتر مجتهد این علوم را داشته ایم. همه مصرف کننده بوده ایم.
حوزویان در دانشگاه؛ محور تولید علم
وی در ادامه سخنان خود با بیان این که عموم شخصیت های برجسته و نام آوران ما که در حوزه ی علوم انسانی در این صد سال مطرح شده اند؛ متخصص اند، ولی موسس نیستند، گفت: این افراد با وجود آن که تسلط کافی دارند، ولی منشا تحول علمی نشده اند و البته آن دسته از افراد نادری که کاری از پیش برده اند و منشا اثر بوده اند، اگر پیشینه آنها را نگاه کنید می بینید که سابقه طلبگی دارند؛ نظیر بزرگانی چون مرحوم آقای دکترگرجی که از آیت الله خویی اجازه اجتهاد داشتند، مرحوم دکتر شهیدی، فروزانفر و بزرگانی از حکما مثل مرحوم الهی قمشه ای که در آغاز به کار دانشگاه وارد آن شده اند، اما خود دانشگاه هرچند مشرف به علم تربیت می کند ولی مجتهد علم تربیت نمی کند.
فاصله گرفتن رشته های تخصصی از فقه و اصول
استاد خارج فقه حوزه علمیه تهران یادآور شد: بعد از انقلاب موسساتی تاسیس شد تا ظاهرا و احتمالا این خلاء را پر کنند؛ برای این منظور رشته های تخصصی دایر کردند که بعضی در قالب دانشگاه و برخی در قالب موسسات تخصصی بودند؛ مثل دانشگاه امام صادق(علیه السلام) در تهران، دانشگاه مفید و دانشگاه باقرالعلوم(ع)در قم، دانشگاه رضوی در مشهد و موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در قم؛ اینها درست شدند و تصور ما این بود که اینها اجتهاد را در متن تخصص وارد می کنند، ولی نشد.
رئیس شورای حوزه علمیه تهران با تصریح بر این که الان اعلام می کنم به نظر من طرح رشته های تخصصی شکست خورده است، گفت: علت شکست رشته های تخصصی در حوزه ها، بریدن و فاصله گرفتن از فقه و اجتهاد است؛ در حالی که علمای گذشته ما در کلام، فلسفه و تفسیر که وارد می شدند، نظیر فقه ورود پیدا می کردند؛ بارها گفته ام که مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی(رضوان الله تعالی علیه)، ضمن اینکه یک مجتهد اخلاقی بود، یک مجتهد در اخلاق به حساب می آمد.
انتقاد از عملکرد دانشکده ای در حوزه
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر این که اگر در رشته های تخصصی به نحو اجتهادی وارد می شدیم جواب می گرفتیم، گفت: من به این مطلب رسیده ام که رشته های تخصصی در حوزه موفق نبوده اند. به جهت آن که، مکان هایی به عنوان مرکز تخصصی و موسسه آموزش عالی تخصصی دایر کرده ایم، ولی مانند یک دانشکده عمل می کنیم.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران، افزود: عده ای از طلبه ها بعد از ظهر آنجا می روند و صبح به حوزه می آیند؛ قم هم این مراکز و موسسات را جزو حوزه قلمداد نکرده است؛ اصلا اسمی که بر اینها گذاشته شده، نادرست است. بنده کتبا هم طی نامه ای به آیت الله مقتدایی(حفظه الله) این مطلب را طرح کرده ام که نامی که بر اینها نهاده اید دانشگاهی است. بگذارید: مدرسه علمیه تخصصی، حوزه علمیه تخصصی! ایشان فرمودند: حالا اینجور تصویب شده است؛ با این حال نامه نوشتم تا بماند. بالاخره ادبیات و به قول روشن فکرها، تکنولوژی به دنبال خود ایدئولوژی می آورد و کلمه ها هم با خود مفهوم می آورند.
برخورد اجتهادی با علوم انسانی
وی با بیان این که امروزه رشته های تخصصی شکست خورده اند و من به عنوان خادم حوزه علمیه تهران نمی گویم باید آنها را تعطیل کنیم بلکه باید متحول کنیم، گفت: راه چاره اینست که همچون تفسیر خود که اجتهادی برخورد می کنیم، وارد عمل شویم؛ کاری که مرحوم طباطبایی در المیزان انجام داده کم از کاری که مرحوم نجفی در جواهر انجام داده نیست؛ مرحوم علامه با همان فن و با همان شیوه، با قران مواجه شده است؛ این کار را باید بکنیم؛ همچنین مرحوم صدر المتالهین در حکمت همین کار را کرده است و مجتهدانه با حکمت مواجه شده است و لذا می بینیم چهارصد سال بنای عظیمی که در حکمت بنیان نهاد استوار باقی مانده است؛ عمل مجتهدانه او وی را نسبت به گذشته و آینده، مَفصل و مقطعی در تاریخ حکمت قرار داده است.
استاد رشاد تأکید کرد: لهذا بنده به عنوان خادم این جمع همراه جمعی از همکارانم، به این نتیجه رسیده ایم که باید از یک سو رشته های تخصصی را در بستر فقه، اصول و اجتهاد برگزار کنیم و از دیگر سو پوشیده نیست که فقه ما هم شتاب لازم را برای تحول و پاسخگویی به نیازهای زمانه ندارد؛ البته در این حوالی سی سال در ایران به طور خاص، آنچه در حوزه فقه رخ داده است با میزان تحولی که ممکن بود طی دو سه قرن اتفاق بیفتد؛ برابری می کند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این که حقیقتا فقه ما، لامحاله و ناچار رو به تحول است، گفت: پرسش های جدید، نیازهای تازه و عرصه های نو، افکار بدیع و هجمه های بسیار منشا تحول بوده اند؛ به لحاظ ورود موضوعات جدید، مبانی تازه به علاوه نیاز نظام اسلامی سبب شده است فقه ما قدری متحول شود. ولی آن طور که باید و شاید و در حد حاجت، تحول صورت نگرفته است.
تخصص در کنار اجتهاد
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران در ادامه سخنانش گفت: امروزه اگر به دنبال انسان های همه فن حریف باشیم، مطلوبیتی ندارد؛ یعنی دیگر نمی توان کسانی را تربیت کرد که در همه علوم و فنون مجتهد، صاحب نام و صاحب نظر باشند؛ این دیگر میسر نیست، چرا که گسترش فزاینده علوم و معارف، نیازها، مسائل و نظریه ها و مکاتب، مخفی نیست؛ البته همواره مجتهد جامع نیاز داریم، ولی به هر حال باید فقهایی متخصص تربیت کنیم که ضمن اینکه فقیه و مجتهد هستند، متخصص هم باشند؛ یعنی از یک دانشگاهی کم نداشته باشند؛ اگر این فقیه در اقتصاد کار می کند، با اقتصاددان که روبه رو می شود یک اقتصاددان باشد در عین حال که یک مجتهد است! و همین طور در سایر رشته های علوم انسانی.
وی افزود: ما باید فضلای حوزه را در عین حال که مجتهد بار می آوریم و فقیه- به معنی الکلمه- تربیت می کنیم، باید در یک حوزه متخصص باشند. و صرف اینکه از باب طهارت شروع کنیم و به صلاه و صوم و زکات و ... برسیم و جلو برویم- هیچ وقت هم به نیمه نمی رسیم- مجتهد بار می آوریم ولی متخصص بار نمی آوریم؛ از دیگر سو دانشگاهها و رشته های تخصصی، متخصص بار می آورند ولی مجتهد بار نمی آورند. هرچند متاسفانه در رشته های تخصصی این هم رخ نمی دهد! فقیه ما وقتی با یک اقتصاددان روبه رو می شود با ادبیات بسیاری از مسائل آشنا نیست. در نتیجه نمی تواند به عمق مطالب پی ببرد.
لزوم تخصص در موضوعات فقهی
استاد رشاد با بیان این که امروزه بسیاری از موضوعات تغییر کرده است، گفت: مثلا پول تعریف دیگری یافته است؛ کارکردهای فعلی پول با پول سنتی نظیر درهم و دینار که دارای ارزش ذاتی بود، ماهیتا تفاوت دارد؛ حکم این پول با پول سنتی متفاوت است؛ خب! این موضوعات، فقیهی را می طلبد که بر موضوع پول و بانکداری رایج مسلط باشد؛ فهم علمی صحیحی داشته باشد، آنگاه فتوا دهد؛ همیشه هم نمی توان گفت که اگر این است، حکمش اینطور است و اگر آن است چنان حکمی دارد؛ نخیر! نخست بگو چیست آنگاه حکمش را صادر کن! لذا قهرا باید تخصصی را به دست آورده باشیم.
ضرورت پیوند فقه با علوم انسانی
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر این که اگر بخواهیم فقه را متحول، کارآمد، کاربردی و پاسخگوی نیازهای زمانه کنیم، باید با علوم انسانی پیوند بزنیم، خاطرنشان کرد: الان در کل امت اسلام، عملا علوم انسانی ما را اداره می کند؛ یعنی اقتصاد ما در ید فقه نیست بلکه در دست اقتصاددان هاست؛ جامعه و جامعه شناسی ما را جامعه شناسان تدبیر می کنند نه ما؛ بنده طلبه در عرصه جامعه چندان کارآمد نیستم، چون شناختی از جامعه و فرهنگ ندارم؛ ما چند نفر طلبه داریم که فرهنگ را مطالعه علمی کرده باشند؟ اصلا بگویند ماهیت فرهنگ چیست! قواعد حاکم بر هر فرهنگ چیست؟ مبانی فرهنگ چیست؟ برآیندهای فرهنگ چیست؟ مسائل علم و فلسفه فرهنگ را بدانند! طلاب آگاه در این عرصه نداریم! اگر شما سراغ دارید بفرمایید.
دنیا درگیر جنگ فرهنگی است
این استاد خارج فقه حوزه علمیه تهران با بیان این که ما می خواهیم جامعه را و فرهنگ آن را اداره کنیم و در شرایط تهاجم فرهنگی هستیم، اضافه کرد: دنیا درگیر جنگ فرهنگی است و امروز تهدید نظامی صرفا پشتوانه است! این شرایط مثل آنست که ما درگیر جنگ نظامی باشیم ولی کار با اسلحه را ندانیم؛ مانند اوایل جنگ که موشک نداشتیم. چندتا از لیبی گرفتیم که آن را هم لیبیایی ها برایمان شلیک می کردند. طلبه فاضل ما اگر فقه را خوب بداند ولی فرهنگ را به درستی نشناسد، کار مشکل می شود؛ لذا باید فقه الثقافه بخواند؛ فقه الاجتماع خوانده باشد؛ فقه السیاسه بخواند؛ فقه الثوره بخواند؛ انقلاب کرده ایم ولی فقه منسجمی راجع به انقلاب و مسائل آن نداریم. همین طور در سایر رشته ها؛ در واقع جز با تولید علوم انسانی اسلامی نمی توانیم از انقلاب نگاه بانی و نگهداری کنیم.
تحقق جامعه اسلامی در گرو تولید علوم انسانی اسلامی
رئیس شورای حوزه علمیه تهران تصریح کرد: اگر بنا باشد با علوم انسانی غربی جامعه را اداره کنیم و بعد بگوییم نظام ما اسلامی است این به شوخی نزدیکتر است!
استاد رشاد افزود: جز با وارد کردن فقه به متن علوم انسانی، این علوم تولید نمی شوند؛ علوم انسانی را دانشگاهیان نمی توانند تولید کنند؛ من این مطلب را در دانشگاهها هم عرض کرده ام؛ تعارف هم ندارد؛ تولید علوم انسانی اسلامی فقط از طلبه بر می آید، آن هم زمانی که اولا مجتهد باشد؛ در مورد غیر مجتهد، نظریه پردازی امکان ندارد چرا که غیر مجتهد صاحب نظر نیست که نظریه پردازی کند؛ و اصولا فن آن را که اجتهاد است نیاموخته است.
ارائه فقه جواهری با رویکرد نو
وی با بیان این که اگر بخواهیم انقلاب تداوم پیدا کند با تولید علوم انسانی اسلامی ممکن است، گفت: اگر بخواهیم علوم انسانی اسلامی تولید کنیم، با اجتهاد میسر است؛ و اگر بخواهیم مجتهدانه به تولید این علوم بپردازیم باید در فقه و اصول مجتهد شده باشیم؛ از آن طرف هم اگر بخواهیم فقه را جایگزین علومی کنیم که از غرب آمده و جامعه ما را اداره می کند، براحتی امکان پذیر نیست؛ در نهایت اگر بخواهیم اسلامی سازی علوم انسانی صورت پذیرد، باید فقه را جهت دار کنیم؛ البته کاملا اصولی آنهم با روش فقه سنتی و جواهری؛ همان فن و انضباط، اما با رویکرد نو و روزآمد و معطوف به مسائل و نظریات و نیازهای جدید.
سیر کارهای پیش رو
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: 24 رشته پیرامون رابطه فقه و علوم انسانی تنظیم کرده ایم که البته در این تعداد محصور نیست؛ خوب است ابتدا این فهرست را تکمیل کنیم؛ پس از آن ابتدا فهرستی از حوزه های ضروری فقه معاصر، فقه تخصصی و فقه زندگی ساز تهیه کنیم؛ آن گاه در جلسات بعد به این بپردازیم که مثلا اگر به فقه الثقافه پرداختیم، ساختار آن را مشخص کنیم که چه ابواب و مباحثی را باید در آن مطرح کرد؟ هرچند در منابع فقهی ما چنین ساختارهایی وجود ندارد؛ سپس بحث کنیم که مظان این مباحث کجاست؟ یعنی ببینیم در چه ابواب و کتبی این گونه مباحث را می توان جست؟ برویم آن ها را اصطیاد کنیم؛ باز باید مطالعه و مشورت کنیم که چگونه اینها را تولید کنیم.
وی با بیان این که الان غالبا فروع تولید شده نداریم، گفت: سؤالی که در این خصوص مطرح می شود این است که قواعد فقهیه ای که در بعضی از این موضوعات کاربرد دارد و با اتکا به آنها می توان فروع جزئیه را تولید کرد چه قواعدی هستند؟ یا جمعی را بگذاریم تا آیات الاحکام را در مورد انواع فقه مضاف خارج کنیم؛ ما خیال می کنیم همان 500 آیه یا 350 آیه و یا به قول مرحوم عبدالاعلی سبزواری 800 آیه،آیات الاحکام است؛ و بعضی مانند مرحوم معرفت، کل قرآن را آیات الاحکام می دانستند؛ با این فرض که از بعضی آیات مبانی به دست می آید. از بعضی مباحث مرتبط با فقه، و از بعضی هم فروع به دست می آید.
تفحص در فقه
استاد رشاد گفت: اگر فقه فعلی و خصوصا مباحث اخیر را مورد فحص قرار دهیم، به آیات بیشتری بر می خوریم که فقها به آن تمسک کرده اند؛ چنان که در قواعد فقهیه هم همین طور است؛ بعضی 30 قاعده، عده ای 60 قاعده، بعضی 70 قاعده و حتی برخی 120 قاعده هم نوشته اند.
رئیس شورای حوزه علمیه استان تهران خاطرنشان کرد: سالهای دور به بازدید معجم فقه آیت الله گلپایگانی رفته بودیم؛ آن موقع با اینکه معجم به اتمام نرسیده بود می گفتند ما تا کنون 1200 قاعده را از کتب فقهی در آورده ایم. بعدا شنیدم تا 2000 باب هم رسیده است؛ بعضی از این قواعد در همه ابواب و عده ای در ابواب خاصی کاربرد دارند؛ خوب است ما قواعد را دسته بندی کنیم و به اهل فقه بسپاریم؛ بلکه بتوانیم مبتنی بر آیات و روایات و قواعد فروعی را آماده کرده و در اختیارشان بگذاریم؛ به این شکل آرام آرام حلقاتی را تشکیل دهیم و هر کدام از اساتید حلقه ای داشته باشند. با پنج تا ده نفر شروع به کار کنند؛ چاره ای هم جز این نیست. می توان با این مسیر ان شاءالله این مواد و دروس و رشته ها را دایر کنیم./916/ 102/ع