۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۷
کد خبر: ۴۴۱۵۹۲
درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام آیت الله محسن اراکی/ جلسه 34

هلاکت قطعی نتیجه مخالفت با اهل بیت است

آیت الله اراکی در سی و چهارمین جلسه درس خارج فقه سیاسی اسلام با طرح دو حدیث ثقلین و سفینه از روایات شیعه، وجود این احادیث در منابع فریقین را موجب تواتر قطعی آنها دانست و با استناد به حدیث سفینه تصریح کرد : هلاکت قطعی، سرانجام تخلّف از اهل بیت (ع) است.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در سی و چهارمین جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام، روز دوشنبه بیست و هشتم دیماه 1394 درمدرسه دارالشفاء قم، در ادامه بحث روایات دالّ بر عصمت و خلافت اهل بیت علیهم السلام، به تبیین برخی الفاظ  دو حدیث ثقلین و سفینه  که پیشتر از منابع روایی اهل سنّت بحث شده بود، پرداخت.

 

وی با اشاره به زیاد بودن الفاظ وارده در مورد این دو حدیث در منابع شیعه ، وجود روایات مختلف پیرامون این دو حدیث در منابع روایی امامیه و اهل سنّت را مؤید صحّت این احادیث و موجب تواتر قطعی آنها دانست.

 

استاد برجسته حوزه علمیه با استناد به حدیث سفینه و تشبیه اهل بیت علیهم السلام به سفینه نوح در این حدیث، همچنانکه متخلّفین از سفینه نوح، بدون استثناء و بی هیچ ترحّمی، فرجامی جز هلاکت نداشتند ، تخلف و عدم تبعیت از اهل بیت را نیز موجب هلاکت قطعی و در مقابل، تبعیت از آنها را موجب نجات دانست.

 

تقریر سی و چهارمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می شود.

 

یادآوری مباحث پیشین

 

در قسمت اول به آیات کریمه دالّ بر عصمت اهل بیت علیهم السلام پرداختیم.

 

درقسمت دوم به احادیثی که در منابع اهل سنت در این زمینه آمده است، پرداختیم.

 

بحث ما به قسمت سوم رسید. قسمت سوم از بحث ادلّه دالّ بر عصمت خلفای بلافصل منصوب از سوی رسول اکرم – صلی الله علیه و آله –  برای فرمانروایی امت اسلام.

 

بحث حاضر

 

در این قسمت به ادلّه ای که در منابع شیعه آمده است اشاره می کنیم. ابتدا همان احادیثی که در منابع اهل سنت آمده است و در منابع شیعه [هم وجود دارد را ] مطرح می کنیم؛  که این [وجود روایت در منابع فریقین ] مؤید صحّت صدور آن روایات است و در حقیقت یک تواتر قطعی بسیار محکمی به این وسیله برای آن روایات به وجود می آید.

 

[برخی از الفاظ حدیث ثقلین از منابع روایی شیعه]

 

در اینجا به منابع شیعه برای حدیث ثقلین اشاره می کنیم . حدیث ثقلین را ما در گذشته از منابع اهل سنّت نقل کردیم.

 

لفظ اول

 

مرحوم کلینی در اصول کافی به سندش از امام صادق علیه السلام حدیث ثقلین را با دو لفظ روایت می کند.

 

[لفظ اول : وی ] در ضمن حدیثی چنین نقل می کند:

 

« ... إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکُمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَیْنِ وَ الثَّقَلَانِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِکُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم‏... »

 

کافی، جلد 1، صفحه 294

 

می فرماید  « فَلَا تَسْبِقُوهُمْ »  :  از آنها جلو نیفتید. این بدین معناست که پشت سر آنها باشید و از آنها پیروی کنید.

 

«فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم»‏ : آنها از شما عالم ترند.

 

دلالت بر عصمت و خلافت

 

این روایت با این لفظ ، همان حدیث ثقلین است و بر عصمت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد ؛ چون فرموده است : «ان اخذتم بهما لن تضلوا»؛ بنابراین تبعیت آنها در هر قول و فعل ، آدمی را از گمراهی نجات می دهد. خود این جمله دالّ بر عصمت آنهاست.

 

[در این روایت همچنین ] جملات « تارک فیکم» و همچنین «لاتسبقوهم» و «لا تعلموهم» دلالت بر وجوب تبعیت از آنها دارد. [ مقام وجوب اطاعت چنانکه گفته شد همان مقام فرمانروایی و خلافت است ] .

 

[ عبارت «إن اخذتم بهما لن تضلّوا» بر عصمت و عبارت « تارکٌ فیکم» بر خلافت اهل بیت علیهم السلام  دلالت دارد و تقریب استدلال آن در جلسات قبل تفصیلاً بیان شد]

 

لفظ دوم

 

مرحوم کلینی حدیث ثقلین را به لفظ دیگری هم به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است .

 

در ضمن حدیثی دیگر از رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – که فرمود :

 

« أُوصِیکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِی فَإِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّى یُورِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ یُدْخِلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَة» 

 

کافی ، جلد 1، صفحه 287

 

من از خدا خواسته ام که این دو را از هم جدا نکند تا وقتی که در کنار حوض کوثر به من می رسند. همه جملات حدیث دلالت بر عصمت آنها دارد.

 

« لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا » : [این عبارت] کاشف از عصمت اهل بیت است، به بیانی که قبلاً در محل خود گفتیم.

 

« لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ یُدْخِلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَة »؛ یعنی اگر از آنها پیروی کردید از هیچ باب هدایتی شما را خارج نمی کنند و اگراتّباع کردید شما را به هیچ باب گمراهی وارد نمی کنند.

 

همه اینها دالّ بر وجوب اتباع از آنهاست.

 

لفظ سوم

 

مرحوم صدوق در امالی به سند خود از زید بن ثابت نقل می کند :

 

« قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه و آله -  إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی أَلَا وَ هُمَا الْخَلِیفَتَانِ مِنْ بَعْدِی وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏...  » .

 

 

امالی، مجلس 64، حدیث 15؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 1210.

 

این متن را ما قبلاً از منابع اهل سنت ذکر کردیم . در مستدرک حاکم و بعضی از منابع اهل سنت آمده بود. با همین لفظ  « خَلِیفَتَانِ مِنْ بَعْدِی ». این روایت هم دلالت بر خلافت اهل بیت دارد و هم دلالت بر عصمت آنها دارد.

 

[ روایت ، بخاطر عبارت « خَلِیفَتَانِ مِنْ بَعْدِی » ، نصّ در خلافت اهل بیت علیهم السلام است  و بخاطر جمله « لَنْ یَفْتَرِقَا» است ، دلالت برعصمت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد؛ به تفصیلی که در جلسات قبل گفته شد . ]

 

 لفظ چهارم

 

مرحوم صدوق در خصال روایت کرده است به سند خود از ابوسعید خدری :

 

« عَنْ عَطِیَّةَ الْعَوْفِیِّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه و آله –  إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ أَحَدُهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَقُلْتُ لِأَبِی سَعِیدٍ مَنْ عِتْرَتُهُ قَالَ أَهْلُ بَیْتِهِ » خصال، جلد 1، صفحه 65.

 

در این روایت، راوی از ابوسعید، عطیه عوفی است. عطیه همان کسی است که در اربعین سید الشهداء علیه السلام همراه جابر بوده و از روّات معروف و از تابعین به شمار می آید.

 

« فَقُلْتُ لِأَبِی سَعِیدٍ مَنْ عِتْرَتُهُ» : عطیه عوفی [ از ابوسعید می پرسد و] می گوید مراد از عترت در این روایت، چه کسانی هستند؟ قال اهل بیته .

 

[ این لفظ هم با عبارت « تَارِکٌ فِیکُمْ» دلالت بر خلافت و با عبارت « لَنْ یَفْتَرِقَا» دلالت بر عصمت اهل بیت علیهم السلام دارد]

 

لفظ پنجم

 

شیخ طوسی در امالی به سندش از ابی سعید خدری روایت می کند :

 

«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ – صلی الله علیه و آله –   یَقُولُ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ إِلَّا أَنَّ أَحَدَهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»

 

امالی شیخ طوسی، مجلس 9، حدیث 53 ؛ ترتیب الامالی ، جلد 3، حدیث 1214.

 

این روایت نیز هم بر خلافت اهل بیت و هم بر عصمت آنها دلالت دارد. دلالت بر خلافت با « إِنِّی تَارِکٌ » است [ و دلالت بر عصمت با « لَنْ یَفْتَرِقَا » ] ؛ به بیانی که قبلاً گفتیم.

 

حدیث ثقلین ؛ الفاظ بسیار در منابع شیعه

 

آنچه در اینجا ازمنابع شیعه نقل کردیم، تنها نمونه و گزیده ای است از الفاظ این حدیث؛ وگرنه آنچه در منابع شیعه از این حدیث آمده است خیلی بیشتر از این است. مثلاً در کتاب امالی، الفاظ بسیار متعدد دیگری برای این حدیث ذکر شده است و این حدیث با طرق دیگری روایت شده است.

 

حدیث دوم؛ حدیث سفینه

 

این حدیث نیز به عنوان یکی از احادیث منابع اهل سنت بطور مفصل بیان شد. توضیحات دلالتی را اینجا تکرار نمی کنیم .آن طرق و الفاظی که در منابع اهل سنت در مورد این حدیث آمده است با طرق و الفاظی که در منابع شیعه آمده است، یکدیگر را تقویت می کنند و در ایجاد تواتر به یکدیگر کمک می کنند. [ چنانکه در مورد احادیث ثقلین و امان نیز این امر صادق است. ]

 

لفظ اول

 

مرحوم صدوق به سندش از ابن عباس روایت می کند:

 

« انّ رسول الله صلی الله علیه و آله  قال لعلیّ  علیه السلام مثلک و مثل الأئمة من ولدک بعدی مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق و مثلکم »

 

امالی صدوق، مجلس 45، حدیث 19؛ ترتیب الامالی ، جلد 3، حدیث 1200

 

روایت ؛ مبیّن مصادیق «اهل بیت»

 

این روایت تطبیق می کند اهل بیت را بر ائمه از فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام و آنها را به سفینه نوح تشبیه می کند. قبلاً در منابع دیگر [ عبارت ] «مثل اهل بیتی» آمده بود ، اینجا تطبیق می کند [ عنوان ] اهل بیت را بر علی بن ابیطالب و فرزندانش.

 

دلالت بر وجوب تبعیت وعصمت 

 

«مثلک و مثل الأئمة من ولدک بعدی مثل سفینة نوح»: شما بعد از من همانند سفینه نوح هستید، هرکس بر آن سوار شد نجات پیدا می کند و هر کس از آن، جا ماند هلاک خواهد شد.

 

هم دلالت بر وجوب تبعیت دارد هم دلالت بر عصمت دارد. دلالت بر عصمت دارد ؛ چون رکوب در آن منشأ نجات است و تخلف از آن منشأ هلاک . مقصود از رکوب سفینه با این تشبیه،  یعنی تبعیت و همراه بودن . هرکس همراه آنها باشد و از آنها تبعیت کند ، نجات پیدا می کند و هرکس از آنها جدا شود هلاک می شود. این نشان دهنده وجوب تبعیت از آنهاست؛ همچنانکه دالّ بر عصمت آنهاست.

 

لفظ دوم

 

شیخ طوسی به سندش از رافع مولای ابوذر نقل می کند :

 

«عَنْ رَافِعٍ مَوْلَى أَبِی ذَرٍّ قَالَ قَالَ صَعِدَ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى دَرَجَةِ الْکَعْبَةِ حَتَّى أَخَذَ بِحَلْقَةِ الْبَابِ ثُمَّ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ أَنْکَرَنِی فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَرَکَهَا هَلَکَ وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ اجْعَلُوا أَهْلَ بَیْتِی مِنْکُمْ مَکَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ مَکَانَ الْعَیْنَیْنِ مِنَ الرَّأْسِ فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا یَهْتَدِی إِلَّا بِالرَّأْسِ وَ لَا یَهْتَدِی الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَیْنَیْن‏ »

 

امالی طوسی، مجلس 17، حدیث 24؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 152، حدیث 1203

 

خدا رحمت کند ابوذر را. چه همتی داشته !

 

«از پله کعبه بالا رفت تا آنجا که حلقه در کعبه را با دست گرفت. پشت خود را به در کعبه تکیه داد و گفت ای مردم هرکس مرا می شناسد ، مرا می شناسد و هر کس نمی شناسد  من ابوذرم. شنیدم که  رسول الله صلی الله علیه و آله می گفت مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است . آنکس که با آن همراه شد نجات یافت و هر آن کس که آن را ترک کرد هلاک شد و شنیدم که آن حضرت فرمود جایگاه اهل بیت من در میان شما چنین است و آنها را درچنین جایگاهی قرار دهید؛ جایگاه سر نسبت به بدن. همچنین جایگاه دو چشم نسبت به سر. اگر سر نباشد بدن راه به مقصد پیدا نمی کند. اگر دو چشم نباشد کاری از سر بر نمی آید. سر با دو چشم به مقصد هدایت پیدا می کند».

 

این جمله از روایت که می فرماید : «اجْعَلُوا أَهْلَ بَیْتِی مِنْکُمْ مَکَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ مَکَانَ الْعَیْنَیْنِ مِنَ الرَّأْسِ فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا یَهْتَدِی إِلَّا بِالرَّأْسِ وَ لَا یَهْتَدِی الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَیْنَیْن » ،  تأکید بر وجوب تبعیت از آنهاست یعنی از هر سمتی که آنها رفتند باید از آنها تبعیت کرد.

 

ما روایات اهل سنت هم داشتیم [ که در آن روایات و الفاظ  حدیث سفینه ، چنین آمده بود : ] « کان اخذاً بباب الکعبة » یا «بحلقة باب الکعبة» ؛ حالا در این روایت نحوه ادای این روایت توسط حضرت اباذرروشن تر است.

 

«درجة الکعبة» یعنی پله کعبه.

 

[ از روایت و عبارات آن ] معلوم می شود که [ جناب ابوذر رحمة الله علیه ] درجریان تکیه دادن به باب کعبه و بیان این روایت تنها این روایت را بیان نکرده است و مطالب فراوانی گفته است که این مقطع از آن نقل شده است یعنی فقط حدیث سفینه نوح.

 

آنچه در منابع شیعه در رابطه با حدیث سفینه آمده است خیلی بیشتر از این دو لفظ است و ما در اینجا تنها گزیده ای از روایات را نقل می کنیم.

 

لفظ سوم

 

شیخ طوسی به سند خود از حذیفة بن اسید :

 

«قال رأیت أبا ذر - رضی الله عنه - متعلقا بحلقة باب الکعبة فسمعته یقول أنا جندب لمن عرفنی، و من لم یعرفنی فأنا أبو ذر، سمعت رسول الله - صلى الله علیه و آله -  یقول من قاتلنی فی الأولى و قاتل أهل بیتی فی الثانیة، فهو من شیعة الدجال، إنما مثل أهل بیتی فی أمتی کمثل سفینة نوح فی لجة البحر، من رکب فیها نجا، و من تخلف عنها غرق، ألا هل بلغت، ألا هل بلغت قالها ثلاثا»

 

امالی شیخ طوسی، مجلس 16، حدیث 32؛ ترتیب الامالی ، جلد 3، حدیث 1204

 

«دیدم که حضرت ابوذر دست آویخته به حلقه درب کعبه . آنها که مرا می شناسند می دانند که اسم من جندب است - کنیه اش ابوذر بوده است-  کسی که مرا نمی شناسد من ابوذرم. شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می گفت آن کس که در دوره اول علیه من جنگیده است بعد در دوره دوم با اهل بیت می جنگد، آنها از شیعه دجال هستند. مثال اهل بیتم در بین امتم مثال سفینه نوح است در دل امواج دریا. هر کس سوار این سفینه شود نجات می یابد و کسی که از سفینه جا بماند غرق خواهد شد».

 

هلاکت قطعی ، بی استثناء و بدون ترحّم ؛ نتیجه تخلّف از سفینه

 

سابقاً گفتیم که سفینه نوح چیزی بوده است که هرکس از آن تخلف کرده است، هلاک شده است. در منابع اهل سنّت وارد شده است که زنی بچه خود را برداشت. گفت بالای کوه می روم [ تا از غرق شدن در امان باشم ] رفت تا دامن کوه رسید . آب به سراغش آمد. گفت به قله کوه می روم. آب تا سر قله کوه هم به سراغش آمد. همینطور آب بالا آمد تا به سینه اش رسید. بچه اش را بالا گرفت تا آب نبرد. آب سرانجام آمد و هم زن و هم بچه او را برد.

 

یعنی آب و طوفان نوح آنقدر در غرق کردن کسی که بیرون سفینه بود هیچ رحم و استثنایی نداشت که حتی این مورد هم مستثنی نشد. هر کس که خارج از سفینه بود هلاک شد. این مورد در روایات آمده است.

 

در آیات قرآن نیز از داستان پسر نوح همین استفاده می شود. آنجا که فرزند نوح گفت «سَآوی إِلى‏ جَبَلٍ یَعْصِمُنی‏ مِنَ الْماءِ» ؛ نوح به او فرمود : «لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ » [ و در ادامه می فرماید : ] «وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقین‏». سفینه نوح چنین بوده است.

 

هلاکت قطعی؛ نتیجه مخالفت با اهل بیت

 

لذا وقتی اهل بیت به سفینه نوح تشبیه می شود یعنی خروج از این سفینه و عدم تبعیت اهل بیت هلاکت حتمی دارد و پیروی از آنها نیز نجات حتمی دارد. حضرت برای اینکه تأکید کند مطلب را و خوب به مردم تفهیم شود ، سه مرتبه فرمودند : « ألا هل بلغت، ألا هل بلغت قالها ثلاثا» .

 

موضوع مباحث آتی

 

در مباحث آینده انشاء الله به حدیث امان و حدیث «مطهرون معصومون» هم اشاره خواهیم کرد . این چهار روایت را [ حدیث ثقلین ، حدیث سفینه نوح ، حدیث امان و حدیث «مطهرون معصومون»]  ما از منابع اهل سنت نقل کرده بودیم؛ حالا [ در بحث این جلسه که گذشت و بحث جلسه آینده ] ورودشان را در منابع شیعه بررسی می کنیم. بعد از آن به احادیثی می پردازیم که تنها در منابع شیعه آمده است و در منابع اهل سنت نیامده است./836/د102/ل

ارسال نظرات