اقتصاد مقاومتی، از شعار تا اقدام
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، نامگذاری سال 1395 بهعنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» بار دیگر بر اهمیت این سیاست راهبردی نظام اسلامی در حوزه پیشرفت و بهبود اقتصادی افزود و ثابت کرد که این مهم از دستور کار نهادهای حاکمیتی کشورمان خارج نخواهد شد. اینکه با توجه به این نامگذاری و جهتگیریهای عمومی مورد تأکید رهبر معظم انقلاب، ضروری بهنظر میرسد تا به نکاتی چند در باب این شعار مهم و حیاتی پرداخته شود:
1- وجه غالب نامگذاری سال جدید، برجستهسازی روحیه عملگرایانه و پرهیز از شعارزدگی در تحقق اقتصاد مقاومتی است. لازم به ذکر نیست که متأسفانه مشاهده میشود برخی که به دلایل منافع شخصی قلباً با اجرای چنین سیاستهایی موافق نیستند، یا توانمندی و چابکی لازم را برای این جهاد سختکوشانه ندارند یا هنوز به فهم صحیحی از چیستی و چرایی این سیاستها نرسیدهاند، به شعار دادن در اجرای آن اکتفا کردهاند. بهرغم شعارهای بلندبالایی که برخی در آمادگی و اجرای اقتصاد مقاومتی ارائه میدهند، ارزیابیهای تخصصی و کارشناسانه نشان میدهد نهتنها هیچ اقدام مؤثری در حوزه مدیریت اینان در این خصوص انجام نپذیرفته، بلکه برخی تصمیمات مدیریتی نیز در تضاد کامل با این سیاست کلان نظام است. بضاعت محدود این سطور مجال پرداختن تفصیلی به مصادیق آن نیست و خوانندگان خود بهتر بر مثالهای آن آگاه هستند. آنچه در اینجا گفتنی است، برای عبور از شعارزدگی و رسیدن به جایگاه حقیقی کار و تلاش در این عرصه نیازمند مطالبه جدی نخبگان و آحاد جامعه از دستگاهها و مدیران اجرایی هستیم.
2- در تهیه و تنظیم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تلاش شده است این سیاستها در سطح راهبردی باشد و با توجه به تفکیک قوا و تقسیمکار درون نظام از همان زمان نیز انتظار میرفت که دولت برنامه اجرایی و عملیاتی براساس این سیاستها تدوین و ابلاغ نماید. متأسفانه غفلت از این وظیفه در قوه مجریه، سبب شده است کشور تاکنون از وجود چنین برنامه عملیاتیای محروم بماند و اندک اقدامات انجامگرفته نیز انسجام لازم را نیافته است. علاوه بر آنکه وجود برنامهای مشخص برای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی نیاز است، بایستی دیگر برنامههای میانمدت و کوتاهمدت اقتصادی کشور همچون برنامه پنجساله ششم و بودجه سالانه و دیگر طرحهای مقطعی در راستا و منطبق بر این سیاستها تنظیم گردد.
3- بهرهگیری از ظرفیتهای بیرون قوه مجریه، همچون بسیج و ظرفیتهای مردمی، نکته دیگری بوده که پیشتر در راستای مقاومسازی اقتصاد مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته است که البته همچنان مغفول مانده است. روح کلی حاکم بر مقاومسازی اقتصاد، مردمیسازی اقتصاد است و این مهم با بهرهگیری از ظرفیتهای گوناگونی که در نهادهای مردمی اعم از بسیج و نیز بخش غیردولتی وجود دارد و نیازمند فعالسازی و حمایت است، امکانپذیر است.
4- اقتصاد مقاومتی تنها وظیفه دولت نیست. اگر کسی اندکی با جنس و واقعیت این سیاستها آشنا باشد، بهخوبی درک میکند که اتفاقاً در پیادهسازی صحیح آن، مردم نقش جدیتری بازی میکنند. همراهسازی و مشارکت عموم مردم و آشناسازی با وظایف تکتکشان در این برنامه ملی، نیازمند یک حرکت «گفتمانسازی» است. گفتمانسازی بهمعنای ایجاد یک باور عمومی در میان جامعه پیشبرنده و هدایتگر افکار عمومی در جهتی خاص باشد. میدانیم لازمه گفتمانسازی بهطورکلی عینیتبخشی به مفاهیم ذهنی و انتزاعی مطلوب است. بنابراین میتوان گفت گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی با تعین آن با مصادیق و مثالهای کارآمد و دستیافتنی برای جامعه مخاطب اتفاق خواهد افتاد. گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی که در حقیقت پیشنیاز اجرای کلی این سیاستها است، رسالت اصلی اصحاب رسانه، قلم و منبرداران و تأثیرگذاران اجتماعی در شرایط کنونی است. مصادیق متعددی از تعین اجتماعی اقتصاد مقاومتی میتوان مطرح نمود که برای جامعه نیز قابل فهم باشد. اثرات مثبت حمایت و مصرف کالای باکیفیت تولید داخل در موضوع اشتغال جوانان، وضعیت بغرنج و بیرویه افزایش واردات کالاهای غیرضروری در شرایط کنونی کشور، فرار مالیاتی دانهدرشتها در مقابل اخذ مالیات از حقوقبگیران کمدرآمد، آسیبهای خامفروشی و تکیه اقتصاد به درآمدهای نفتی خصوصاً در شرایط کاهش قیمت نفت و نیز آثار و تبعات مثبت بهرهگیری از دانش و فناوری برای بهروز و رقابتی کردن تولید و اقتصاد کشور از مثالهای کارآمد اقتصاد مقاومتی است. کشور ما ظرفیتهای بیشماری برای تکیه پیشرفت بر آنها در درون خود دارد که بسیاری از ما از آنها بیاطلاعیم. همچنین «اعتمادبهنفس ملی» یا بهعبارتی همان شعار معروف «ما میتوانیم» زیرساخت آمادگی روانی جامعه برای حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی است که نخبگان و رسانهها در مفهومسازی عینی این گزاره و تثبیت معنایی آن در اذهان عمومی جامعه نقش بسزایی دارند.
5- باید دقت نمود که تأکید بر اقدام و عمل بهمعنای پرهیز از مداقه در مبانی نیست. بیشک هرگونه اقدام نیازمند جهتیابی درست است وگرنه تا ثریا دیوار کج میرود! آنچه میتواند نهال اقدام به اقتصاد مقاومتی را شکوفا سازد، داشتن مبانی فکری و گفتمانی صحیح و متناسب با نگاه به درون است. نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که یکی از موانع مهم گذر از ساختارهای ذهنیای که مانع پیشرفت درونزاست، اصرار برخی از جریانات و خواص به الگوهای تجربهشده دیگران در مفهوم «توسعه» و امتناع آنها از پذیرش رویکرد بومی و منطبق بر آموزههای اسلامی در ریلگذاری مسیر توسعه است. شوربختانه باید اذعان نمود متأسفانه برخی حلقههای تئوریک و اندیشوران نزدیک به دولت یازدهم چندان روی خوشی به نگاه خودباورانه، خودکفایی محور و استقلالطلبانه به پیشرفت نشان نمیدهند و برعکس تاریخمصرف «استقلال» را پایان پذیرفته تلقی میکنند! با آنکه در این باب چالش بسیاری میان متفکران درگرفته است و زاویه آشکار این نوع نگاه با مبانی مکتب امام خمینی(ره) عیان گردیده، اما متأسفانه هیچ نشانهای دال بر دگرگونی و اصلاح این رویکرد نظری بهسوی آرمانهای انقلاب اسلامی مشاهده نمیشود. همین نگاه تکیهکننده به بیرون است که در میدان عمل نیز همه رشد و شکوفایی اقتصادی را معطل سیاست خارجی و دیپلماسی التماس میکند و برای حل مشکلات روزمره اقتصادی مردم، نشانی برجام را میدهد. باید برای تصحیح این رویکرد نادرست نیز اقدام کرد. در پایان باید تأکید کرد آنچه در سطور بالا اشاره شد، تنها بخشی از مهمترین سرفصلهای نهادینهسازی اقدام مناسب و نتیجهبخش است تا آنکه به امید به فضل الهی و با به میدان آمدن همه ظرفیتهای درونی، در پایان سال 1395 شاهد شکوفایی اولین ثمرات مقاومسازی اقتصاد و مشاهده برکات آن بر سر سفرههای مردم عزیزمان باشیم./998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان