۰۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۲
کد خبر: ۳۱۹۰۴۸

در جمهوری اسلامی «آزادی» نیست!

خبرگرازی رسا ـ همین که BBC این رسانه روسیاه می‌آید و در اوج وقاحت، از مردم می‌خواهد به این افراد رأی بدهید و به این افراد نه، آیا فی‌حد‌ذاته بیانگر این مهم نیست که حتی از سوی دشمن‌ترین دشمن این نظام مظلوم هم، انتخابات کاملا پاک و مردمی برگزار می‌شود.
انتخابات

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، خیلی هم نباید معادله را سخت کرد. اگر همه این نامزدهای محترم، طبق قوانین انتخاباتی نظام جمهوری اسلامی، واجد شرایط انتخاب شدن از مردم‌ بودند، لاجرم همه آرای مأخوذه، در وهله اول یعنی رأی به اصل نظام.

 

اینکه حالا چه کسی اول شده و چه کسی آخر، فرع قضیه است و تنها خلاصه می‌شود در یک بازه زمانی چند ساله. اکثریت مطلق یا شکننده مردم، ممکن است چهار سال به یک جناح، نه بگویند و چهار سال دیگر به جناح مقابل، اما آنچه محدود به این دوره و آن دوره نمی‌شود، ایستادگی ملت، پای اصل نظام است.

 

این «ایستادگی» و این «اصل» نباشد، نه جناحی باقی می‌ماند و نه حتی دعوای جناحی! دیروز ملت، وظیفه خود را انجام داد و بار دیگر حماسه آفرید. امروز اما نوبت دولت است. دولت، دولت همه ملت است و باید برای همه ملت کار کند.

 

گمانم دو سال و نیم برتری دادن سیاست بر اقتصاد بس است. به چشم برهم زدنی، سال آخر فعالیت دولت اعتدال فرا می‌رسد و زودتر از آنچه فکرش را بکنی به خود می‌آیی و می‌بینی ماه آخر فعالیت دولت اعتدال سرسیده، هفته آخر، روز آخر، ساعت آخر.

 

فرض است بر دولت محترم که به جبران قصور و تقصیر این دو سال و نیم از دست رفته، به معنای درست کلمه تندروی کند در صراط وسط خدمت و راه میانه معیشت. در این حوزه، نقد دولت با هدف تسریع مقوله خدمت، نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه واجب است، لیکن طعنه‌هایی از این دست که «روحانی 3 درصد بیشتر رأی نداشت و با حمایت من رئیس‌جمهور شد» یا «فرد مدنظر من ناطق بود که چون نیامد، مجبور شدم به روحانی بگویم بیاید» آن هم از سوی مدعیان حمایت از دولت اعتدال، واقعاً چه سودی برای دولت دارد، چه سودی برای ملت؟!

قدر مسلم من و ما منت منیت خود را بر سر این دولت نگذاشته و نخواهیم گذاشت، چه اینکه زودتر از جماعت مدعی اصلاحات، به فرد پیروز انتخابات 92 تبریک گفتیم. ما اگر منتی هم بر سر دولت می‌گذاریم، «منت ملت» است؛ «منت همه ملت». حقا که شکر حماسه دیروز حاصل نمی‌شود الا با کار واقعی برای این مردم. کار واقعی برای این مردم یعنی کاستن از رکود و بیکاری، یعنی افزایش رشد اقتصادی والا اینکه آقای روحانی چند درصد رأی داشتند و با حمایت که رئیس‌جمهور شدند، هیچ موضوعیتی برای ملت ندارد. اگر آقای هاشمی، از دولت، سیاست – آن هم به معنای سیاست موسوم به بی‌پدر و مادر- می‌خواهد، ما همان را از دولت می‌خواهیم که ملت می‌خواهد.

 

می‌دانم فرض خنده‌داری است، اما فرض کنید چه در مجلس و چه در خبرگان، مردم حتی به یک اصولگرا هم رأی نداده باشند! اصلاً گیرم خود اصولگرایان هم به خودشان رأی نداده باشند! ما حتی در آن صورت هم باز از مردم خواهیم نوشت و غم و غصه‌هایشان. ما مردم را برای آن نمی‌خواهیم که چون دیروزی بیایند و به افراد مدنظر ما رأی بدهند و بعد بروند خانه‌شان، تا چهار سال بعد! ما مثل داعیه‌داران دروغین اصلاحات نیستیم که روزی مردم را تا عرش بالا ببریم و روز دیگر مدعی شویم مردم، لشکر قابلمه به دست فلان جناح هستند! و حتی برای مرگ موش هم حاضرند چند ساعت توی صف بایستند! ما البته مثل اصحاب منیت هم نیستیم که نتیجه انتخابات را فقط به شرط رأی دادن مردم به نامزدهای مدنظر خود قبول کنیم!

 

از سال 88 حدود هفت سال می‌گذرد، اما مدعیان تقلب، حتی یک سند هم برای داعیه زشت خود ارائه ندادند! اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد 88، تنها یک اختلاف ناچیز، رئیس‌جمهور بعدی را معین کرد تا خدای خمینی و خامنه‌ای، حتی بدین سبب هم از این نظام الهی دفاع کند که اگر جمهوری اسلامی اهل تقلب بود، اینجا بسترش فراهم‌تر بود! چهار سال پیش در انتخابات همین مجلس فعلی، همه متوجه شدند که یکی از سران فتنه رفت و در فلان شهر، رأی خود را درون صندوق انداخت.

 

طرف اگر واقعاً قبول داشت که جمهوری اسلامی اهل دست بردن در آرای مردم است، آیا باز هم می‌رفت و رأی می‌داد؟! در همین انتخابات دیروز، نامزدی هم بود که در روزنامه‌اش بارها نظام را متهم به تقلب کرد! او نیز اگر واقعاً این اتهام را قبول داشت، آیا باز نامزد انتخابات می‌شد؟! آن هم با آن همه تبلیغ؟! اصلاً همین که BBC این رسانه روسیاه می‌آید و در اوج وقاحت، از مردم می‌خواهد به این افراد رأی بدهید و به این افراد نه، آیا فی‌حد‌ذاته بیانگر این مهم نیست که حتی از سوی دشمن‌ترین دشمن این نظام مظلوم هم، انتخابات کاملا پاک و مردمی برگزار می‌شود؟! اگر جز این بود، آیا باز هم رسانه‌هایی از این دست حاضر می‌شدند له یا علیه نامزدهای انتخابات موضع بگیرند؟!

 

راستی! اگر نتیجه انتخابات در نظام مقدس جمهوری اسلامی، از قبل معلوم بود، آیا رسانه‌های دشمن، باز هم حاضر می‌شدند این همه وقت، بلکه پول خود را خرج تبلیغ برای فلان لیست و ضدتبلیغ برای بهمان لیست کنند؟! آری! اگر خدا بخواهد، حتی پروپاگاندای دشمن هم با رفتار و گفتار خود، سندی مستند می‌شود من‌باب سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی! از این حیث، جا دارد تشکر کنیم از رسانه روباه پیر که ناخواسته نشان داد هرچه درباره انتخابات‌های قبلی جمهوری اسلامی گفته، به شهادت موضع امروز خودش، فی‌الواقع هیچ نبوده الا دروغ!

 

حقا که خدا اگر بخواهد بطالین را هم مستخدم حرف حق می‌کند، اما حتی این مهم هم سبب نمی‌شود که در امر تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات، به گونه‌ای باز عمل کنیم که یک سوی انتخابات، دشمن قداره‌بند باشد! به جد بر این باورم جمهوری اسلامی «بهشت اپوزیسیون» است! طرف برداشته نظام را متهم به تقلب کرده، حال بی‌آنکه اندک عذری خواسته باشد، دو مرتبه شده نامزد همان انتخاباتی که مدعی تقلب در آن بود! واقعاً در جمهوری اسلامی «آزادی» نیست! «کیلومترها آن‌سوتر از آزادی» است که باید کلی فکر کرد و عنوانی برایش دست و پا کرد!

 

اینجا «معدن کرامت» است، تا آن حد که حتی از مخالفان هم دعوت می‌شود برای حضور در انتخابات!

اینجا اما هیچ کس گوش اصحاب «جانم فدای ایران» را نمی‌گیرد که «داعش ایران را تهدید کرده! حالا وقت جان دادن برای ایران است، در مقام عمل! بفرمایید جبهه شام!» جان دادن برای ایران در مقام عمل اما کار هر کسی نیست! جنگ با لعین داعشی، بسیجی می‌خواهد! دل شیر می‌خواهد! سردار قاسم سلیمانی می‌خواهد! جمهوری اسلامی هیچ وقت از مخالفان خود دعوت نخواهد کرد که برای ایران، دست از جان شیرین بشویند! عدد این کار نیستند! این دیگر رأی دادن نیست، بلکه از جان گذشتن است! رأی را چه آسان می‌توان داد! چه آسان! آنچه سخت است، دل بریدن از یک دختربچه سه ساله شیرین‌زبان است! آنچه سخت است، این است؛ آخرین نگاه تو به مادرت! آنچه سخت است این است که تو مادر باشی و همین دیروز عصر، خبر شهادت جگر گوشه‌ات را آورده باشند! بی‌هیچ خبری از پیکرش! آهای بسیجی جنوب شهری! که دیروز در خط مقدم نبرد با لعین داعشی، مجال این را پیدا نکردی که در سرنوشت خود شرکت کنی که رأی بدهی! من سرنوشت تو را می‌دانم! یک دنیا مظلومیت و بعد هم شهادت! ‌ای تاریخ! قلمت بشکند اگر ننویسی که اینجا بهشت اپوزیسیون است! که اینجا بسیجی باید برود جان دهد تا حتی آنکه نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رأی دهد./998/102/ب3

 

منبع : روزنامه جوان

 

ارسال نظرات