۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۴
کد خبر: ۳۱۵۷۰۲
با حضور پژوهشگران حوزه و دانشگاه؛

نشست نقد و بررسی کتاب ترادف در قرآن برگزار شد

خبرگزاری رسا ـ مؤلف کتاب «ترادف در قرآن» مناسبت‌های معنوی را در معانی عبارات قرآنی مؤثر دانست و گفت: امور معنوی را در معنای جملات و کلمات قرآن نمی‌توان نادیده گرفت چراکه قرآن کتابی آسمانی است و هرچه ما بیشتر در آن تأمل کنیم به همین نتیجه می‌رسیم.
ترادف در قرآن

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا،‌ حجت الاسلام سیدعلی میرلوحی مؤلف کتاب «ترادف در قرآن»، پیش از ظهر امروز در کرسی نقد این کتاب که در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد،‌ با تشکر از استادانی که در طول سه سال در به نتیجه رسیدن این اثر کمک کرده اند، اظهار داشت: بحث ترادف در قرآن از 30 سال پیش نظر من را جلب کرد و همیشه به دنبال فرصتی برای ورود به این امر بوده ام و بیشتر از همه کتاب مفردات راغب اصفهانی نظرم را به خود معطوف کرده بود که در اول این کتاب به این امر توجه کرده بود و اتفاقا یکی از مدارک ما برای قدمت این موضوع همین کتاب است که راغب هم ترادف را قبول نداشته است.

 

وی ادامه داد: در ابتدا یک دانشجو پیشنهاد نوشتن پایان نامه ای برای دوره ارشد به من کرد و این کار انجام شد ولی هرگز قانع نشدم و منتظر بودم تا این که با همکاری پژوهشگاه کار را آغاز کردیم هرچند در ابتدا منابع بسیار کمی داشتیم؛ اما به هر حال در ابتدا نظرات موافقان و مخالفان دانشمندان اسلامی را در باب ترادف مطرح کردیم و در ادامه با اشاره به نظرات دانشمندان غربی که این هم کار جالبی بود به نتیجه مطلوب خودمان رسیدیدم.

 

حجت الاسلام میرلوحی با بیان این که در این کتاب به این نتیجه رسیدیم که ترادف وجود ندارد، عنوان داشت: در این کتاب بیان شده است که حتی اگر دو لفظ در یک مقام هم باشد باز هم ترادف نیست چراکه ظرافت های معنوی قرآن بسیار بالا است.

 

تأثیر مناسبت‌های معنوی در معانی عبارات قرآن 

وی ادامه داد: به عنوان نمونه در دو واژه «انبجست» و ‌«انفجرت» که در قرآن درباره حضرت موسی آمده است که در جریان بنی اسرائیل عصا را به سنگ زد و آب از دوازده چشمه جاری شد که در یک جا تعبیر اول و در جای دیگر تعبیر دوم را دارد که می توان گفت تعبیر اول در جایی است که حضرت موسی عصا را به سنگ زد و آغاز شد و انفجرت در مرحله فوران بوده است با این که می بینیم هر دو در یک مقام بوده است ولی ترادفی در کار نیست.

 

مؤلف کتاب «ترادف در قرآن» مناسبت های معنوی در ارتباط با یک کلمه را در معنای آن مؤثر دانست و ابراز داشت: امور معنوی در جملات قرآن را نمی توان نادیده گرفت چون قرآن کتابی آسمانی است و هرچه ما بیشتر در آن تأمل کنیم به همین نتیجه می رسیم و این که قرائن جمله را باید برای شناخت معنا در نظر گرفت.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: ما یک سری الفاظ جدید دیگری هم پیدا کرده ایم و باز هم شاید لغاتی از قلم افتاده باشد که با کمک دوستان و محققان در چاپ های بعد اصلاحات لازم صورت خواهد گرفت و ان‌شاءالله این اثر به شکل مطلوب تری منتشر می شود.

 

عدم استفاده از منابع تفسیری در کتب قرآنی اطمینان مخاطب را کم می‌کند
در ادامه این نشست حجت الاسلام عباس کوثری، عضو هیات علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بیان اثر حجت‌الاسلام میرلوحی پرداخت و گفت: بدون روایاتی که ذیل آیات آمده است نمی توان به معنای دقیق کلمه دست پیدا کرد در حالی که دراین اثر کمتر به این موضوع توجه شده است.

 

وی ادامه داد: به عنوان نمونه در فرق بین معتر و قانع در این کتاب با استناد به نگارنده بین آن دو فرق گذاشته است که زیاد دقیق نیست ولی در کتاب الکافی شریف فرق این دو واژه بسیار زیبا بیان شده است نقل شده است؛ شما اگر توجه کنید کتاب فرهنگ تحلیلی در معانی قرآن هم به همین امر توجه کرده است که در معانی لغات تنها مراجعه به کتب لغت کافی نیست.

 

حجت الاسلام کوثری با بیان این که در این کتاب از منابع تفسیری کم استفاده شده است، تصریح کرد: عدم استفاده از تفاسیر در حالی که است این کتب به عنوان منابعی بزرگ می توانست برای مخاطب اطمینان بیشتری حاصل کند؛ به عنوان نمونه در باب کلمه ودود از نظر لغوی صحیح بیان کرده است که رأفت از لوازم «وُد» است در حالی که علامه طباطبایی در المیزان خود می فرماید : حب با ود یک معنا است ولی از موارد استعمال می فهمیم که ود نوعی خاص از حب است که پیامدی و آثار حب را ظاهر می کند یا در خوف و خشیت در فرق گفته شده است که خشیت نوعی خوف همراه با اعظام و اجلال است ولی در خوف اجلال نیست در حالی که علامه کامل تر می نویسد که خوف در مقام عمل است هرچند در دل متأثر نباشد پس منابع تفسیری که گاهی معنای اصطلاحی را بیان می کند می تواند اثر بسزایی در فهم بیشتر مخاطب داشته باشد.

 

وی در نقد دیگر خود بر این کتاب افزود: در برخی مواقع بیان معانی کلمات بدون مستند آمده است و تحلیلی برای آن بیان نشده است که این هم درست نیست و به هر حال نمی توان کلمه ای را به وضوح آن واگذار کرده و آن را رها کرد.

 

عضو هیات علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن خاطرنشان کرد: مؤلف در این کتاب بر این نظر است که ترادف در جمله هم وجود دارد در حالی که نمونه ای از آیات و دلیلی بر این مطلب ارائه نکرده اند و انشاءالله در آثار بعدی این امر هم مورد عنایت قرار بگیرد.

 

وی با اشاره به این که در این کتاب گاه نتیجه گرفتن در فرق با توضیح قبلی در معنای لغوی هماهنگ نیست، تبیین کرد: به عنوان نمونه در جایی معنای کلمه «نجم» سخنی گفته شده است ولی در جای دیگر و در تبین فرق همین کلمه نجم با کلمه دیگر معنای دیگری برای نجم بیان شده است که این عمل امری مطلوب به نظر نمی رسد.

 

حجت الاسلام کوثری در پایان تأکید کرد: باید آیه ای که در مقام توضیح معنای یک کلمه می آید  در راستای همان معنا باشد، که در این اثر به این موضوع توجه نشده است؛ به عنوان نمونه در این کتاب را ستر را به معنای پوشانیدن گناه بیان کرده است ولی آیه ای که به همین منظور بیان شده است درارتباط با ذوالقرنین بوده و ارتباطی با پوشش گناه ندارد.

 

کتاب ترادف در قرآن اثری بدیع در حوزه علوم قرآنی
همچنین حجت الاسلام سیدمحمود طیب‌حسینی دکتری علوم قرآن و حدیث مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم و عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به مقام علمی بالای مؤلف کتاب «ترادف در قرآن» اظهار داشت: برخی از سرمایه های علوم محجوری همچون علوم ادبی در حوزه هستند و برگزاری این نشست ها تجلیل همچین سرمایه های بزرگی مثل حجت الاسلام میرلوحی است و انشاءالله جامعه علمی بیشتر از برکات ایشان استفاده کنند.

 

وی با اشاره به محاسن اثر فوق، اظهار کرد: خود این موضوع ترادف در قرآن از موضوعات بسیار مهم است و کاری روشمند و جامع قبل از تألیف ایشان صورت نگرفته بود و بحث از ترادف به طور خاص و علوم ادبی به طور عام از دشواری خاشی برخوردار است و این که یک فرد به تنهایی در موضوعی بسیار بزرگ تحقیق کند کار سختی است به ویژه آن که در همه موارد به نظر ثابتی هم دست پیدا کند.

 

حجت الاسلام طیب‌حسینی ادامه داد: یکی از نکات قابل توجه در این موضوع این است که ترادف ازعناوینی نیست که یک نفر برود و در چند کتاب تحقیق کند و بعد کاری ارائه دهد بلکه بهترین روش در این امر دست به قلم شدن دراین موضوع بعد از دوران پختگی علمی است که این امر هم در مورد مؤلف صدق می کند چرا که این اثر حاصل تجربه علمی طولانی ایشان است افزون بر آن دسته بندی اثر هم نو است که برای خواننده جذاب است و تواضع علمی مؤلف نیز در این اثر رعایت شده است.

 

وی با اشاره به شیوه نقدهای خود بر این کتاب یادآور شد: ما در نقد های خودمان سعی می کنیم نکات روشی بیان کنیم نه موردی چون ترادف در طول تاریخ با ذوق و استعداد افراد بیان شده و از این رو همیشه رو به رشد بوده است و در این بین به تدریج نظرات خوب مشخص شده و نظرات ضعیف به حاشیه می رود.

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انتقادهای خود را بر اثر آغاز کرد و ابراز داشت: نکته نخست در این کتاب این است که در بحث های نظری دیدگاه برخی از مفسران را تیتر کرده است که این قدر قابل مطرح کردن نیست مثل سیدقطب و تنتاوی که در ترادف صاحب نظر نیستند و از طرفی محققان معاصر مثل بنت الشاطی که نظرات خوبی دارند یا دیدگاه آن ها مطرح نشده یا حق آن کمتر ادا شده است در حالی که برخی از این افراد در این موضوع صاحب سبک هستند.

 

وی ادامه داد: نکته  دوم این که در مباحث نظری مؤلفین باید روش بحث خودشان را مشخص کنند؛اما در این کتاب هرچند مؤلف مبنای خوبی مبنی بر عدم ترادف در قرآن دارد که ولی روش خوشان را باید بیان نکرده اند و سوم این که دراین اثر خود مؤلف حضور دارد و فقط نقل قول نیست که این خوب است؛ اما انتظار مخاطب را برآورده نمی کند بلکه باید نظریات را همراه با استدلال بیان کنند؛ به عنوان نمونه در کتاب گفته که بین همزه و لمزه فرق هست اما این که برچه اساسی است بیان نشده شده است.

 

حجت الاسلام طیب‌حسینی با اشاره به این که گاهی اوقات خود عبارات قرآن معنای عبارات را مشخص می کند، تبیین کرد: به عنوان نمونه برای  دو واژه حلف و قسم تفاوتی برای آن بیان شده است که استباط نگارنده است ولی روش را بیان نکرده اند؛ بنابراین اگر تجربه های دیگران را نگاه کنیم می‌فهمیم این تفاوت درست نیست؛ بنت الشاطی قائل است که حلف در قرآن دلالت بر دروغ بودن سوگند دارد ولی قسم دلالت بر صدق سوگند دارد و در قرآن هم کفاره را برای حلف قرار داده و در جایی آن را به منافقین نسبت می دهد یعنی حلف در معرض شکستن سوگند است ولی قسم در مقام سوگند راست است.

 

وی افزود: یکی از مواری که می تواند به زیبایی اثر کمک کند این است که در این کتاب در واژه ها معنای اصطلاحی بیان شده است؛ اما در کدام اصطلاح بیان نشده است و از طرفی اصلا بیان معنای اصطلاحی با این مبنا که مصطلحات در قرن دوم و سوم به بعد شکل گرفته است دراین اثر ضرورتی ندارد و اگر نمی آمد آسیبی به بحث نمی زد.

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پایان تصریح کرد: بزرگان صاحب نظر در  جایی که نتوانسته اند عدم ترادف را اثبات کنند در برخی جاها خضوع کرده و ترادف را پذیرفته اند به عنوان نمونه بنت الشاطی در چهار مورد وجد و به این امر اعتراف کرده است؛ اما این طور مواردی دراین اثر بیان نشده است./1330/ت300/ی

ارسال نظرات