۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۶
کد خبر: ۳۱۱۵۶۰
بخش دوم/ رییس دانشکده مذاهب اسلامی قم در گفت‌وگو با رسا:

کتاب «معالم فی الطریق» سید قطب محل استناد جریان‌های تکفیری است/ نقش علمای شیعه و سنی در مبارزه فکری با جریان‌های تکفیری

خبرگزاری رسا ـ برای ریشه‌کن شدن تفکر و اندیشه تکفیری داعش و گروه‌های جهادی دیگر، بهترین راه، کار فرهنگی است. تاریخ هم این را می‌گوید. درست است که جنگ مسلحانه با تکفیری‌ها مهم است، اما برخورد اصلی باید فرهنگی باشد.
حجت الاسلام فرمانيان

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام مهدی فرمانیان، دانشیار و رییس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب قم، دبیر کمیته علمی کنگره بین‌‌المللی خطر جریان‌های افراطی و تکفیری و معاون پژوهشی دبیرخانه این کنگره است که تألیف‌های متعددی نیز در زمینه فرقه‌ها و مکاتب اسلامی دارد.

 

وی در بخش نخست این گفت‌وگو با واکاوی جریان‌های تکفیری در سه دهه اخیر اظهار کرد: در سه دهه اخیر گروه‌های متعددی از جریان‌های تکفیری در منطقه تشکیل شده‌اند که تعداد آن‌ها به صدها گروه می‌رسد. اما تقریباً همه این گروه‌ها را می‌توان در قالب سه جریان اصلی تفکر تکفیری شامل وهابیت، سپاه صحابه و طالبان و سلفیه جهادی(القاعده) تقسیم‌بندی کرد.

 

در بخش نخست این گفت‌وگو تفکر و اعمال دو گروه نخست تکفیری مورد بررسی قرار گرفت و در این بخش نیز با پرداختن به جریان سوم تکفیری، راه‌های مقابله فکری با این جریان‌ها و رسالت علمای شیعه و سنی در این زمینه بحث و بررسی شده است.

 

رسا ـ جریان سلفیه جهادی به عنوان سومین و مهم‌ترین جریان تکفیری چگونه رشد و نمو یافت؟

 

مهم‌ترین جریان تکفیری موجود، جریان سلفیه جهادی است که از دل آن گروه‌های تندرو نظیر القاعده و داعش بیرون آمده‌اند. به طور کلی عقبه فکری جریان سلفیه جهادی امروزی جدای از افکار و نظریات ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب به کتاب «معالم فی الطریق» سیدقطب باز می‌گردد.

 

در نیمه قرن بیستم سید قطب، نویسنده و نظریه‌پرداز مصری در کتاب «معالم فی الطریق» مسائلی را مطرح کرد که برای جهان اسلام دردسرساز شد و گروه‌هایی نظیر القاعده و داعش به آن استناد می‌کنند. سید قطب در این کتاب می‌گوید: «اکنون فرهنگ غرب در سرزمین‌های اسلامی گسترش پیدا کرده و ما باید این فرهنگ جاهلیت را از بین ببریم. ما هیچ شهر اسلامی نداشته و اکنون همه شهرها جاهلی هستند به همین دلیل باید این شهرها را به وسیله جهاد، اسلامی کنیم!»

 

سید قطب نظریه جهاد خود را از ابن قیم جوزیه، شاگرد ابن تیمیه دریافت کرده بود. سید قطب در این کتاب گفته باید نخست علیه همه حکومت‌های غیر اسلامی و نامشروع جهاد کرد و خلافت اسلامی به وجود آورد. سید قطب به پیروان خود توصیه کرد که مانند حضرت محمد(ص) از مکه جاهلی به مدینه‌النبی هجرت کرده و یک شهر اسلامی تشکیل دهند و سپس با جهاد برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش کنند.

 

این تفکر به تشکیل گروه‌های متعدد تکفیری در مصر و کشورهای عربی منجر شد که از آن جمله می‌توان به «جماعة المسلمین» یا گروه «التکفیر و الهجرة» به رهبری شکری مصطفی و گروه «الجهاد» به رهبری محمد عبدالسلام فرج اشاره داشت.

 

 

عبدالسلام فرج، رهبر گروه الجهاد یکی از مؤثرترین کتاب‌ها را در راستای ترویج فرهنگ تکفیر در بین جوانان مصری نوشت. او در کتاب «الفریضة الغائبة» جهاد را فریضه‌ای دانست که مسلمانان قرن‌ها آن را فراموش کرده‌اند؛ به همین دلیل می‌بایست دوباره احیا شود.

 

وی جهاد را چون نماز، واجب عینی هر فرد مسلمان اعم از زن و مرد می‌دانست. از طرف دیگر همه حکام سرزمین‌های اسلامی را بر اساس آیه شریفه «فمن یحکم بغیر ما انزل الله فاولئک هم الکافرون» کافر دانست و علیه آن‌ها حکم جهاد صادر کرد.

 

عبدالسلام فرج در کتاب «الفریضة الغائبه» خود جنگ علیه حکام کشورهای اسلامی به عنوان دشمنان داخلی را بر جنگ علیه غرب و استکبار جهانی به عنوان دشمنان خارجی مقدم می‌دانست؛ چرا که به نظر او تا زمانی که مدافعان تفکر غربی در داخل امت اسلام را از بین نبریم پرداختن به جنگ علیه دشمن خارجی معنا ندارد. این‌گونه بود که جنگ داخلی بین مسلمانان جایگزین رویه مخالفت و مبارزه با غرب شد.

 

رسا ـ این تفکرات تندور جهادی چگونه از دایره متن و نظریات مفتیان به عرصه عمل و میدان جهاد رسید؟

 

وقتی بستر اندیشه تکفیر و تبلیغ تفکرات جهادی در سرزمین‌های اسلامی فراهم بود و سال‌ها این اندیشه‌ها توسط وهابیت تبلیغ و تدریس شده بود، جنگ شوروی در افغانستان فرصت مناسبی برای عرض اندام سلفیون جهادی ایجاد کرد. چرا که کشوری کافر و کمونیست به کشوری اسلامی حمله کرده بود و بر اساس فتاوای جهادی علمای اهل سنت و وهابیت، دفاع از اسلام و مسلمانان واجب بود.

 

بر این اساس بسیاری از سلفیون جهادی از کشورهای عربی راهی افغانستان شده و به عنوان «افغان‌العرب» به نبرد با نیروهای شوروی پرداختند. از طرف دیگر فتاوای جهادی علمای وهابیت و مکتب دیوبندیه سبب شده بود تا اشتیاق افراد برای جنگ با کافران شوروی افزایش یابد.

 

در همین بستر بود که اسامه بن لادن پس از آشنایی با عبدالله عَزّام، رهبر افغان‌العرب‌ها و بر اساس حکم جهاد علمای وهابی به افغانستان رفت و در این کشور به عنوان معاون عبدالله عزام، عملیات‌های متعددی در مبارزه با شوروی انجام داد.

 

افغان العرب‌هایی که از کشورهای مختلف عربی به افغانستان رفتند، جوانان متدین اما تندرویی بودند که با هدف جنگ با شوروی به افغانستان رفتند. در این میان آمریکا هم به دلیل جنگ سرد و منافع خود، از آن‌ها سو استفاده کرد. به آن‌ها اسلحه و تجهیزات داد تا بتوانند شوروی را شکست دهند. یعنی دقیقاً اقدامی که انگلستان پیش‌تر در رابطه با آل سعود و پیمان آن‌ها با آل سعود انجام داده بود، آمریکا در رابطه با نیروهای جهادی فعال در افغانستان انجام داد. 

 

رسا ـ سلفیون جهادی بعد از جنگ افغانستان چه سرنوشتی یافتند؟

 

بعد از جنگ شوروی در افغانستان، سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا عبدالله عزام را ترور کرده و افغان‌ العرب‌ها پراکنده شدند. اسامه بن لادن نیز به سودان رفت. اما در سال 1994 سلفیون جهادی بار دیگر گردهم جمع شده و اسامه بن لادن را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند. این‌گونه بود که گروه تکفیری القاعده در پیشاور پاکستان تأسیس شد و اعلام موجودیت کرد.

 

پس از تأسیس القاعده که هدف اصلی خود را مبارزه با آمریکا اعلام کرده بود، پایگاه‌ها و سفارت‌خانه‌های این کشور در آفریقا از سوی القاعده مورد حمله موشکی و انتحاری قرار گرفت و ده‌ها نفر از نظامیان آمریکایی کشته شدند. به گونه‌ای که پس از حمله القاعده به سفارت‌خانه‌های آمریکا در کنیا و تانزانیا و حمله این گروه به کشتی‌های آمریکایی در خلیج عدن، سرانجام آمریکا القاعده را به عنوان گروهی تروریستی معرفی کرد.

 

در همین دوره بود که طالبان در افغانستان رشد کرده بود و سران این جریان از اسامه بن لادن دعوت کردند تا به افغانستان برود. یازدهم سپتامبر 2001 نیز القاعده به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک حمله کرد که تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و سپس عراق را در پی داشت.

 

آمریکا از طالبان خواست تا اسامه بن لادن را به عنوان رهبر گروه تروریستی القاعده تحویل دهند، ولی طالبان به این خواسته آمریکا وقعی ننهادند. آمریکا در جریان تهاجم و حضور نظامی در افغانستان، تلاش زیادی برای یافتن و قتل اسامه بن لادن کرد، ولی تا سال 2010 مؤفق به این عمل نشد. در این سال سرانجام بن لادن را در منطقه ابوت‌آباد پاکستان یافت و کشت. بعد از مرگ بن لادن، رهبری گروه القاعده به ایمن الظواهری، پزشک جراح مصری و رهبر گروه الجهاد مصر رسید.

 

بعد از حمله آمریکا به عراق، شاخه القاعده نیز در این کشور تشکیل شد که ابومصعب زرقاوی رهبر آن بود. زرقاوی غالب حملات خود را متوجه شیعیان می‌کرد و در توجیه اعمالش نیز می‌گفت: «شیعیان مشرک کافر با هم‌دستی آمریکایی‌های کافر، مسلمانان را به قتل رسانده و در پی نهادینه کردن فرهنگ جاهلی در عراق هستند. به همین دلیل باید بیشتر حملات ما علیه حکومت شیعه در عراق باشد تا از این طریق نه آمریکا و نه شیعیان در عراق به اهداف خود برسند.»

 

 

رسا ـ در این بین گروه تروریستی داعش چگونه پا گرفت؟

 

با شروع بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و جنگ سوریه، القاعده عراق دیگر تمایلی به همکاری با رهبران القاعده نداشت و به دنبال بهانه بود. اتفاقات سوریه سبب شد گروهی متولد شد که نمی‌خواست از دستورهای ایمن الظواهری، رهبر القاعده پیروی کند.

 

هدف اصلی این گروه تشکیل حکومت و خلافت اسلامی در سرزمین عراق و شام بود و در این راه نیز شیعیان عراق و شام را مهم‌ترین مخالفان خود می‌دانست. به همین دلیل است که تاکنون نیز با دولت‌های عراق و سوریه در حال نبرد است.

  

رسا ـ اجازه بدهید اندکی از مباحث تاریخی و سیر تطور جریان‌های تکفیری فاصله بگیریم. همان‌گونه که حضرت‌عالی هم فرمودید جریان‌های تکفیری آرا و نظریات ابن تیمیه را مرجع اعمال و افکار خود قرار می‌دهند و در ادامه این روند ابن تیمیه نیز مرجع آرا خود را قرآن، سنت پیامبر(ص) و صحابه می‌داند. اکنون سؤال مشخص من این است که اعمال جریان‌های تکفیری فعلی تا چه میزان با مفاهیم اسلامی هم‌خوانی دارد؟

 

واقعیت آن است که جریان‌های تکفیری قرائت جاهلانه و تک‌ بعدی از اسلام را به عنوان کل دین مطرح کرده و این‌گونه اسلام ‌هراسی در دنیا را افزایش می‌دهند. متأسفانه غرب نیز همین قرائت جاهلانه از اسلام را به عنوان قرائت اصلی اسلام مطرح کرده و موج اسلام‌ هراسی را قوی‌تر می‌کند.

 

البته باید توجه داشت که بر اساس آموزه‌های اسلامی ما «داعی الی الله» هستیم. ما قاضی نیستیم که حکم صادر کرده و آدم بکشیم. ما نمی‌توانیم در فرانسه بمب منفجر کرده و افرادی را بکشیم. این اسلام با اسم داعش است که منجر به انزجار ملت‌ها و تقویت اسلام‌ هراسی در جهان می‌شود.

 

وقتی چنین فضایی پیش می‌آید رهبر معظم انقلاب دو نامه خطاب به جوانان غربی و اروپایی می‌نویسند و به دنیا اعلام می‌کنند که این قرائت از اسلام صحیح نیست. از جوانان غربی و اروپایی می‌خواهند که قرائت‌های دیگر اسلام را مطالعه کنند و یقین بدانند که با آشنایی با این قرائت‌های اسلام، نه تنها از این دین رحمانی دل‌زده نمی‌شوند، بلکه علاقه‌مند نیز می‌شوند.

 

رهبری از جوانان غربی و اروپایی می‌خواهند اسلام صوفیانه و شیعیانه و اسلام رحمت و مهربانی و محبت را بشناسند؛ چرا که در چنین صورتی یقین پیدا می‌کنند قرائت داعش و جریان‌های تکفیری از اسلام ناصحیح و جاهلانه است.

 

رسا ـ جریان‌های تکفیری جهاد با حکام مسلمان را بر جهاد علیه دشمنان خارجی مقدم می‌دانند! اکنون این عقیده چه جایگاهی در فعالیت گروه‌های تکفیری فعال در منطقه دارد؟

 

اکنون داعش نیز همین تحلیل‌ها را در سوریه دارد. این گروه تروریستی می‌گوید ما از اسراییل، آمریکا و اروپا برای زدن بشار اسد کمک می‌گیرم؛ چون هدف مشترک ما زدن بشار اسد است. بر همین مبنا است که آمریکا قصد ندارد بساط داعش از سوریه و عراق جمع شود. همان‌طور که می‌بینیم آمریکا حدود یک سال است که نزدیک به 40 کشور را در قالب ائتلاف جهانی علیه داعش جمع کرده و حملات هوایی انجام می‌دهد، اما در عمل کار چندانی با داعش ندارد.

 

از دو ماه پیش که روسیه نیز وارد کارزار مبارزه با داعش شد و مناطق تحت سلطه این گروه را بمباران می‌کند، اکنون آمریکا عَلَم مذاکره برافراشته و خواهان مذاکره گروه‌های فعال در سوریه است؛ چرا که احساس می‌کند داعش در حال ضعیف شدن بوده و دیگر نمی‌تواند اهداف او را در منطقه پیاده کند.

 

آمریکا تلاش می‌کند جنگ را به سمت نبرد شیعه و سنی و جدال طایفه‌ای و حزبی ببرد تا اوضاع جهان اسلام را ملتهب کرده و خود از این میان سود ببرد. به همین دلیل علمای شیعه و سنی و نخبگان جهان اسلام وظیفه دارند با بازگویی مفاهیم نورانی اسلام به جوانان برای آن‌ها روشن‌گری کرده و مانع از فعالیت آن‌ها در زمین دشمن شوند.

 

 

رسا ـ به نکته خوبی اشاره کردید. به نظر شما علما و روحانیان در مهار و مهجور کردن تفکرهای تکفیری چه نقش و رسالتی دارند؟

 

اکنون علمای اهل‌سنت و شیعه وظیفه بازخوانی و بازگویی مفاهیم اسلامی را دارند. مفاهیمی که علمای ما در طول تاریخ به آن پرداخته و اجازه نداده‌اند تفکرات تندروانه در جامعه اسلامی رشد کند.

 

رسا ـ یعنی می‌فرمایید این‌که در طول تاریخ ـ حداقل تا قرن هشتم ـ تفکرات تکفیری آن‌چنان در بین مسلمانان رواج نداشته، نتیجه فعالیت علماء بوده است؟

 

بله. شما ببینید در ابتدای اسلام خوارج ظهور و علیه امام علی(ع) شورش کردند. آن‌ها در جنگ جمل 12 هزار نفر بودند که با صحبت‌های امام علی(ع) و ابن عباس هشت هزار نفر آن‌ها بازگشته و اشتباهات خود را قبول کردند، اما چهار هزار نفر باقی ماندند. چرا؟ به دلیل این‌که اسلام را بد فهمیده بودند. آن‌ها نماز را برپا می‌کردند. نماز شب می‌خواندند. قرآن می‌خواندند. روزه می‌گرفتند و دیگر احکام شرعی اسلام را رعایت می‌کردند، اما چون اسلام را بد فهمیده بودند گمراه شدند.

 

این موضوع اکنون نیز در حال تکرار شدن است. جوانانی که به القاعده و داعش می‌پیوندند، نمازهای یومیه و نماز شب می‌خوانند و قرآن قرائت می‌کنند، اما چون فهم درستی از اسلام واقعی ندارند به دام این جریان‌های تکفیری و تندرو می‌افتند.

 

نشان دادن اسلام واقعی به جوانان تشنه دریافت معارف الهی، رسالت اصلی روحانیان و علمای شیعه و سنی است. همان‌طور که خوارج نیز تنها بخشی از آن‌ها از سوی امام علی(ع) کشته و نابود شدند و غالب آن‌ها با کمک و روشن‌گری علما در طول تاریخ محو شدند. امام علی(ع) در جنگ جمل 4 هزار نفر از خوارج را کشت، ولی از 8 هزار نفری که با نصایح وی و ابن عباس از جنگ بازگشتند برخی در زمان معاویه بار دیگر ظهور و بروز کردند.

 

بر این اساس خوارج به شیوه نظامی از بین نرفتند، بلکه نابودی آن‌ها با زحمات علمای اسلام ممکن شد. علمای اهل سنت در این زمینه تلاش زیادی کردند. آنان با روش علمی وارد میدان شدند. همان‌گونه که امام صادق(ع) و امام باقر(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) نیز با روش علمی به مقابله و مبارزه با این تفکرات تندروانه پرداختند. اگر به کتاب اصول کافی هم نگاه کنیم می‌بینیم که در مبحث ایمان و کفر دقیقاً نقد خوارج صورت می‌گیرد.

 

اکنون نیز تکفیری‌ها دقیقاً راه خوارج را می‌روند. تفسیر این‌ها از جهاد و هجرت و خلافت اسلامی غلط بوده و به زعم خود در حال اجرای احکام و دستورات اسلامی هستند. به همین دلیل علمای شیعه و سنی نقش اصلی را در مواجهه و مبارزه با تفکر این گروه‌ها دارند.

 

 

رسا ـ یعنی اعتقاد دارید مبارزه با داعش و جریان‌های تکفیری باید از میدان جنگ مسلحانه به عرصه مواجهه فکری بازگردد؟

 

برای ریشه‌کن شدن تفکر و اندیشه تکفیری داعش و گروه‌های جهادی دیگر بهترین راه، کار فرهنگی است. تاریخ هم این را می‌گوید. درست است که جنگ مسلحانه با تکفیری‌ها مهم است، اما برخورد اصلی باید فرهنگی باشد.

 

در این راه علمای اسلام می‌بایست در سخنرانی‌ها و محافل و مجالس مذهبی برای جوانان چند مسأله مهم را تشریح و تبیین کنند. نخست مفهوم ایمان و کفر را؛ یعنی در سخنرانی‌ها به مردم بگویند که گاهی کفر در مقابل اسلام بوده و گاهی کفر در مقابل ایمان است. حدیثی وجود دارد که هم علمای شیعه و هم اهل سنت قبول دارند؛ «من ترک الصلاة متعمدا فقد کفر؛ کسی که عمدا نمازش را ترک کند کافر است.» اما این کفر به این معنا نیست که شخص از اسلام خارج شده است؛ بلکه آن فرد هنوز هم مسلمان محسوب می‌شود. در واقع مسلمان با نماز نخواندن از اسلام خارج نمی‌شود.

 

یکی دیگر از مفاهیم مهمی که باید از سوی علمای شیعه و سنی تشریح و تبیین شود، مفهوم اجتهاد است. یعنی روی منبرها شرایط اجتهاد بیان شود. فرد باید آن شرایط را داشته باشد تا فتوا بدهد. باید کل مجموعه آیات و روایات را بخواند. ناسخ و منسوخ را بداند. محکم و متشابه را بشناسد. به علم لغت و زبان عربی مسلط باشد و قوه استدلال و چندین خصوصیت دیگر را داشته باشد تا بتواند فتوا بدهد. این‌گونه نیست که هر کس اندکی اطلاعات دینی داشت بلند شده و برای دیگران فتوا صادر کند.

 

علمای شیعه و سنی باید نشست‌ها و همایش‌های مشترک داشته و با روشن‌گری و صدور بیانیه اعلام کنند که اقدامات گروه‌های تکفیری بر خلاف اسلام است تا هم غربی‌ها و هم تکفیری‌ها و هم افراد غیر مسلمان بدانند اسلام واقعی آن است که علمای واقعی دین می‌گویند نه آن مواردی که از سوی القاعده و تکفیری‌ها مطرح شده و یا به آن‌ها عمل می‌شود.

 

رسا ـ یک عامل تشکیل و تقویت گروه‌های تکفیری اقدامات غرب است. وظیفه علما در برابر آن چیست؟

 

هم‌چنان که رهبر معظم انقلاب فرمود: «این جوانان تند جاهل، دشمن ما نیستند» دشمن اصلی ما استعمار و استکبار و در رأس آن آمریکا است که از این جوانان سو استفاده می‌کند. علما وظیفه دارند برای این جوانان روشن‌گری کنند و به آن‌ها هشدار دهند که توجه کنند آیا رفتار آن‌ها به نفع و یا به ضرر اسلام است؟ رفتار آن‌ها غرب را خوشحال می‌کند یا سبب خرسندی مسلمانان می‌شود؟

 

علمای شیعه و سنی باید به این جوانان تندرو بگویند که راه آن‌ها اشتباه بوده و تحت سلطه غرب قرار دارند؛ زیرا با اعمال و رفتار خود، دین رحمانی اسلام را دین شمشیر و خشونت معرفی کرده و سرزمین‌های اسلامی را از بین می‌برند. اقتصاد امت اسلام را دچار چالش می‌کنند.

 

علما و روحانیان شیعه و سنی باید با وحدت و انسجام در برابر استکبار جهانی ایستاده و با بیان درست مسائل و تأکید بر مشترکات اسلامی، وحدت و هماهنگی درونی خود را تقویت کنند تا اسلام اصیل روز به روز بالنده‌تر و پویاتر شود.

 

 

رسا ـ در برابر آرمان زیبای وحدت امت اسلام، افزون‌بر غرب، در بسیاری مواقع خود مسلمانان با اقدامات خود مانع ایجاد می‌کنند، در مورد آن‌ها باید چه کرد؟

 

اکنون در برابر وحدت و انسجام اسلام، هم سلفی‌های تکفیری فضا را آلوده می‌کنند و هم بعضی از شیعیان تندروی کرده و در همان مسیر تکفیری‌ها حرکت می‌کنند. در واقع یکی از عوامل گسترش گروه‌های تکفیری علیه شیعه در کشورهای مختلف، عملکرد برخی از شیعیان در توهین و سب به مقدسات و بزرگان اهل سنت است؛ برای نمونه «الله‌یاری» در شبکه اهل‌بیت، یاسرالحبیب در لندن و در شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای.

 

ما «الله‌یاری»ها را از خود نمی‌دانیم. امثال وی بیشتر دشمن شیعه هستند تا دوست شیعه. رفتاری که الله‌یاری می‌کند خلاف روش اهل‌بیت(ع) و خلاف روش علمای شیعه در طول تاریخ است. وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند: «تشیع آمریکایی و لندنی، تشیع واقعی نیست» به شبکه‌های ماهواره‌ای هدایت ‌شونده از لندن و آمریکا اشاره داشتند.

 

مصداق شیعه لندنی و آمریکایی، شبکه اهل‌بیت و آقای الله‌یاری است که اهانت را به نهایت رسانده و دیگر کسی اعم از شیعه و سنی باقی نمانده که از گزند توهین وی در امان بماند. این شبکه‌ها طبل‌های جنگ مذهبی و اختلاف‌های فرقه‌ای در بین مسلمانان هستند.

 

تشیع لندنی و آمریکایی همانند تسنن تکفیری و وهابی کاری می‌کند که دشمنان اسلام سود برند. الله‌یاری شبکه‌ای به نام اهل‌بیت راه‌اندازی کرده، ولی به اهل سنت فحش و ناسزا می‌گوید. به طرفداران نظام مقدس جمهوری اسلامی، رهبر معظم انقلاب، امام خمینی(ره) و علمای طرفدار نظام اهانت می‌کند. یعنی هم به سنی‌ها و هم به شیعیان توهین می‌کند.

 

معلوم است که چنین فردی را شیعه قبول ندارد. یقین بدانید که آمریکا و انگلیس به این شبکه‌ها پول و امکانات می‌دهند؛ چرا که این شبکه‌ها به نفع آن‌ها فعالیت می‌کنند. در طرف دیگر وهابیت آمده حدود 60 شبکه ماهواره‌ای راه انداخته و به شدت علیه شیعه عمل می‌کند. بسیاری از مطالب و مباحث خود را به دروغ، تحریف و تهمت به شیعه نسبت داده تا خشم و نفرت شیعه را در دل اهل سنت جا دهند.

 

در شبکه‌های وهابیت گفته می‌شود شیعه قائل به تحریف قرآن است. در حالی‌که برای نمونه در قم از هر 10 قرآن، پنج جلد آن چاپ کشور عربستان است. بنده خودم در منزل چهار یا پنج جلد قرآن دارم که چاپ عربستان بوده و آن‌ها را قرائت می‌کنم. چرا؟ چون قرآن ما با قرآن اهل سنت فرقی نمی‌کند؛ ولی متأسفانه شبکه‌های ماهواره‌ای وهابیت به طور بسیار جدی تبلیغ می‌کنند که شیعه یک قرآن دیگر دارد.

 

رسا ـ اثر این تبلیغات دروغین چیست؟

 

أثر این تبلیغات اتفاقی است که در سوریه افتاده است. اتفاق این است که تعدادی از شیعیان را می‌گیرند و می‌خواهند اعدام کنند، می‌بینند این اسیرها در حال قرائت چیزی هستند. تکفیری‌ها می‌پرسند: چه می‌خوانید؟ جواب می‌دهند: «آیة الکرسی» بعد تکفیری‌ها می‌گویند: مگر قرآن شما با قرآن ما فرق ندارد؟ می‌گویند: «خیر» قرآن می‌آورند و به تک‌تک آن‌ها می‌دهند که بخوانند. می‌بینند این‌ها هم همان قرآن اهل‌سنت را می‌دانند و قرائت می‌کنند. می‌گویند پس این شبکه‌های ماهواره‌ای از کجا می‌گویند که شیعه یک قرآن دیگر دارد.

 

علما و مردم اهل سنت بدانند هیچ شیعه‌ای هیچ قرآنی به جز این قرآن که شما می‌خوانید ندارد. متأسفانه می‌بینیم بعد از این‌که این همه علمای اسلام گفته‌اند و هزاران کتاب نوشته شده که شیعه قائل به تحریف قرآن نیست و کتاب اسلام را هم پخش می‌کنیم، وهابیت در شبکه‌های ماهواره‌ای می‌گوید: «شیعه قائل به تحریف قرآن هستند.» به دلیل همین مسأله جوانی در سوریه کشته می‌شود؛ چرا که به زعم تکفیری‌ها قائل به تحریف قرآن است.

 

رسا ـ استاد از این‌که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزاریم.

 

من هم از شما و همکارانتان و زحماتی که در حیطه روشن‌گری جریان‌های تکفیری و شناخت وهابیت می‌کشید، قدردانی می‌کنم./9314/403/ر

گفت‌وگو از هادی رحیمی کوهستان

ارسال نظرات