نواب صفوی سید شهدای قبل از انقلاب
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی به مراسم بزرگداشت پنجاه و نهمین سالگرد شهادت شهید نواب صفوی و گرامیداشت شهدای فدائیان اسلام پیام گفتاری صادر کرد و در این پیام شهید نواب صفوی سید شهداء قبل از انقلاب دانست.
متن پیام بدین شرح است:
ویژگی مرحوم نواب صفوی چند چیز بود. اوّلاً «شجاعت»، درست است که انسان میتواند و موظّف است در برابر ناملایمات شجاع باشد؛ ولی بخشی از شجاعت، کسبی نیست، دولت آن است که بیخون دل آید به کنار! بعضی از شجاعتها موهبت الهی است. درست است انسان باید مواظب باشد خود را تمیز نگه بدارد، امّا یوسف شدن کار کسبی نیست! برخی از جمالها دادة الهی است، بعضی از آهنگها و نواها مانند آنچه داود پیامبر داشت؛ اینها کسبی نیست، اینها را نمی شود با تعلیم آهنگ و صوت و آواز خوانی اینقدر زیبا انسان بخواند و مانند داود قاری اهل جنّت باشد؛ چون در محافل عمومی بهشت، قرآن خوانده میشود و خوانندة قرآن هم طبق بیان نورانی امیرالمؤمنین (ع) داود پیامبر است، که فرمود: او خطیب بهشتیهاست، خواننده و سخنران و سخنگوی رسمی بهشتیهاست؛ اینها کسبی نیست!
هر کس از نزدیک با شهید نواب صفوی آشنا بود و آن عصر را میدید؛ باور میکرد که این کسبی نیست: ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشآء(3). شهید نواب صفوی اینجور بود؛ برخی از همرزمانشان، شهید واحدی (رض) هم در مرحلة بعد اینطور بودند. آن سالها ما در مدرسة مروی تحصیل میکردیم و سنّ ما هم در حدود 20 و اینها بود. روزی بعضی از متدیّنین به مدرسة مروی آمدند و گفتند: محاکمة فدائیان اسلام شروع شده، مناسب است بعضی از طلاب و روحانیون در آن محفل محاکمه شرکت کنند. من هم از مدرسة مروی رفتم در محکمة این بزرگواران؛ چیزی که دیدم جز اعجاب و شگفتی نبود. با اینکه اینها تقریباً روشن بود که محکوم به اعدامند، با اینکه روشن بود آنها که دارند محاکمه میکنند چه میگویند، چه جور استدلال میکنند؛ امّا اینها کسانی بودند که واقعاً ترس را ترسانده بودند! انسان اینقدر شجاع بشود که ترس بترسد به طرف اینها بیاید، گویا اصلاً اینها در محکمه حضور نداشتند، در میز محاکمه نبودند، محکوم به اعدام نبودند؛ برای اینها شهادت شربت گوارائی بود. نمیشود توقّع داشت دیگران هم در این حدّ از شهامت باشند! البتّه ایمان، جهاد به مقدار لازم، تشویق و ترغیب اینگونه از افراد، حمایت اینها، دعای اینها، گرامیداشت اینها؛ این مقدور همه است، وظیفة همه است؛ امّا آن شهامت ویژه، واقعاً مقدور هر کسی نیست!!
سیادت شهید نواب صفوی نسبت به سایر شهدای نهضت اسلامی
مطلب دیگر که جزء ویژگیهای شهید نواب صفوی و همرزمانش بود، این است که قرآن کریم روی برخی از امور خیلی تکیه میکند. میفرماید: کارهای بی سابقه دو قسم است؛ یک قسم فقط سَبق زمانی است که یک کار عادی است، برخیها زودتر میروند، برخی دیرتر؛ این هنر نیست. نه آن که زودتر رفته است از فضیلت ممتاز برخوردار است، نه آنکه دیرتر رفته است محروم؛ بلکه یک کار عادی است، فرصت عادی است؛ انسان به تدریج وارد یک صحنه میشود.
امّا یک وقت است که کسی قدرت ندارد آن کار را انجام بدهد؛ در اینجا به خاطر ضعف معرفت، یا ضعف قدرت برخیها نمیتوانند قدم بردارند. اینکه درباره امیرمؤمنان، علیبن أبیطالب (ع) آمده است که اَوَّلُ المُسلمین هست؛ جزء سابقین اوّلین هست، برای آن است که آن روز تشخیص ایمان و کفر، عدل و ظلم، عقل و جهل، خیر و شرّ، حَسن و قبیح کار آسانی نبود. جاهلیّت گسترده که همة اعماق افراد جاهلی را تسخیر کرده بود، اینکه در آن صحنه، انسان تشخیص بدهد که حق با وحی و نبوّت است، کار آسانی نیست! اوّل بودن در آنجا تنها اوّل زمانی نیست؛ اوّل شرف، کمال، رتبه و مانند آن است. لذا در بسیاری از روایات از اوّل اسلام بودن وجود مبارک امیرالمؤمنین که پیروی پیامبر را پذیرفت، این در روایات ما مطرح است. ریشة قرآنیاش که بالأصاله از ذات أقدس إله است، در سورة مبارکة حشر است که فرمود: انقلاب اسلامی مکه دو خاصیّت داشت؛ یکی اینکه چیزی که شما باور نمیکردید، به باورتان رساند؛ دیگر اینکه چیزی که بیگانهها هم باور نمیکردند، به باورشان رساند. فرمود: خدای سبحان دربارة شما کاری کرد که: مَا ظَنَنْتُمْ اَنْ یَخرُجُوا وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَالله(5). فرمود: شما در مدینه نظام اسلامی تشکیل دادید که نه شما فکر میکردید دشمنانتان متواری میشوند و نه آنها فکر میکردند که باید متواری بشوند. فکر میکردند که قلعهها و کاخهای اینها حافظ اینهاست! این دو مانع و دو خیال را ما رفع کردیم، نه شما خیال میکردید اینها فرار میکنند، نه آنها میفهمیدند که باید فرار کنند!
همین دو عامل و دو جریان در انقلاب اسلامی ایران بود. نه مستشاران غرب که تمام اقطار مملکت را زیر سلطه داشتند فکر میکردند که فرار میکنند، نه تودة مردم ایران فکر میکردند که اینها متواری خواهند شد؛ ولی شد آنچه را که خدا میخواهد! در این زمینه ذات أقدس إله فرمود: هُوَ الَّذِی اَخرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ اَهلِ الکِتابِ مِنْ دِیارِهِم(6)؛ اوّل کسی که اینها را بیرون کرد و جزیرهًْ العرب را از گزند مخالفان و مهاجمان حفظ کرد، الله بود. این اوّل بودن قدرتی را میخواهد، علم میخواهد که بالأصاله و بِالذّات از ناحیة خدای سبحان است، بعد به دنبال آنها مال انبیاء و اولیاء است، بعد در مرحلة سوّم مال شاگردان انبیاء و اولیاء مانند شهید نواب صفوی و همرزمانشان (رض). آنوقتی که اینها قیام کردند که جزء پیشگامان و پیشکسوتان بودند، که قرآن از السّابِقُونَ الاَوَّلُون به عظمت یاد میکند. گذشته از آنکه نواب صفوی (رض) اوّل بود از نظر تشخیص و اوّل بود از نظر شهامت و شجاعت؛ اوّل بود از نظر ( سیادت )؛ او سیّد شهدای قبل از انقلاب بود. در آن عصرعدّهای شربت شهادت نوشیدند، ولی سیّد شهدای آنها همین نواب صفوی بود./998/102/ب3
منبع: روزنامه کیهان