۰۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۰
کد خبر: ۳۰۴۲۶۹

بحران هویت در سینمای ایران

خبرگزاری رسا ـ چرا آثاری همانند «اخراجی‌ها» در همان شرایط بحرانی ادعا شده از سوی برخی فیلمسازان، تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاند و امروز فیلمی مثل «محمد رسول‌الله(ص) بسیاری از مردم را که اصلا به سینما نرفته یا با سینما قهر کرده بودند، جذب سالن‌های سینما می‌کند؟
روز سينما سينما

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «مسؤول بحران سینمای ایران کیست؟»، «بحران اصلی سینمای ایران، بحران هویت است»، «بحران سینما یعنی خالی بودن سالن‌‌های سینما»، «بحران سینمای ایران، بحران رشد است»، «سینما به هر صورت ورشکسته است.»

 

فکر نکنید این جملات متعلق به امروز است و درباره مسئله بحرانی که هر روز و هر ساعت گروهی از خود سینماگران از آن دم می‌زنند. خیر! این جملات مربوط به میزگردی است که حدود 23 سال پیش، یکی از نشریات سینمای آن روز با گروهی از سینماگران برگزار کرده بود. سینماگرانی که امروز نیز پس از 23 سال، همچنان این جملات را تکرار می‌کنند.

 

اما همین سینماگران در آغاز کار دولت یازدهم، ناگهان همه تقصیرها و قصورها را متوجه دولت قبلی دانستند و به قولی هر چه از دیوار خرابه بود برسر مسئولین ‌آن دولت ویران کردند! گفتند که دولت قبلی با دیکتاتوری و استبداد راه را بر هرگونه آزاداندیشی بست و از همین روی سینما را دچار افول ساخت!گفتند دولت قبل، خانه سینما را بست و از همین روی سینمای ایران رو به اضمحلال رفت!! گفتند دولت قبل مانع ساخت فیلم توسط برخی فیلمسازان به اصطلاح پیشکسوت شد و...یادمان نرفته در آغاز دولت یازدهم، همین حضرات به اصطلاح فیلمساز در هر محفلی گفتند و در هر جایی نوشتند و روبروی دوربین‌های تلویزیون در جشنواره فجر سی‌ودوم با اظهار شعف ابراز کردند که گویا دیگر دوره رنج و حرمان گذشته و با دولت تدبیر و امید، سینمای   ایران به عرش خواهد رسید و همه قله‌ها را درخواهد نوردید و چه و چه و چه!

 

گفتند حالا که خانه سینما باز شده، دیگر همه مشکلات سینمای ایران حل خواهد شد و نه تنها بحران این سینما خاتمه می‌یابد بلکه سر تا پا گل و بلبل می‌شود!

 

اما اینک پس از گذشت 2/5 سال از دولت تدبیر و امید، باز هم همان سینماگران و فیلمسازان همیشگی به صحنه آمده‌اند و می‌گویند که «سینمای ایران نابود شد»، «مردم ایران سالهاست با این سینما قهر کرده‌اند»، «سینمای ایران با بحران عمیقی روبروست» «تنها 5 درصد از مردم به سینما می‌روند.» و...

 

و انواع و اقسام گروه‌ها را تشکیل دادند مانند شورای راهبردی فلان و جامعه صنفی بهمان و مجمع سینماگران بهمدان و... و بیانیه صادر نمودند و اعلامیه امضاء کردند که این سینما در حال نابودی است! و راهکار این است که دولت پای خود را از آن بیرون بکشد و البته به ما پول بدهد تا هر فیلمی بخواهیم بسازیم!

 

جل الخالق! این جماعت به اصطلاح فیلمساز، هم خدا را می‌خواهند و هم خرما را! هم می‌خواهند پول بیت‌المال را به دست بیاورند و هم کسی به آنها نگوید خرت به چند من!!مگر در طول این سالها همان به اصطلاح سیاه مشق‌هایشان را از پول بیت‌المال (به انحاء مختلف) نساختند؟ حال این بیت‌المال، بنیاد فارابی باشد یا حوزه هنری یا سازمان فرهنگی هنری شهرداری یا نیروی انتظامی و یا پول‌های بی‌زبانی که از بانک‌ها وام گرفتند و پس ندادند و ناچار دولت جور آنها را کشید.

 

مگر از سال 76 که شورای تصویب فیلمنامه و اکران به شرط حضور در جشنواره فجر حذف شد و انواع و اقسام شوراهای ساخت و اکران بدست خود این حضرات افتاد، یعنی ریش وقیچی دست حضرات بود و نظارت دولت به حداقل رسید (اگرچه پول بیت‌المال همچنان به جیب حضرات سرازیر بود) و از همین روی خط قرمزهای بسیاری شکسته شد و ارزش‌های دینی و ملی و عرفی مردم در تولیدات همین جنابان فیلمساز، زیر علامت سوال رفت و به طور خلاصه هر آنها خواستند، انجام دادند... چه گلی به سر این سینما زدند؟ نشان به آن نشان که بر اساس آمارهای موجود، در اواخر آن دوران (سال 82) میزان استقبال تماشاگر و فروش‌ فیلم‌ها به پایین‌ترین حد خود رسید و اساسا گریز تماشاگر از سالن‌های سینما در همان دوران به نقطه اوج خودش دست یافت!

 

و اینک پس از آن همه بالا و پایین پریدن و شادی و شعف از روی کار آمدن دولت اعتدال و باز شدن خانه سینما، خودشان می‌گویند که آش همان آش است و کاسه همان کاسه!می‌گویند از قضا دولت قبل چندان هم بد نبوده و همه سینماگران اعم از مسئله‌دار و غیرمسئله‌دار، مخالف و موافق، چپ و راست،‌ در آن دولت فیلم ساختند. می‌گویند در آن دولت جوایز برلین و اسکار و... برای سینمای ایران به ارمغان آمد، می‌گویند...پس چه شد آن همه حدیث و سخن که روزگار دولت دیکتاتوری به پایان رسیده و اینک در دولت اعتدال و حاکمیت خانه سینما، ما کاری می‌کنیم، کارستان؟!!

 

پس چه شد آن جشن و شادی‌ها و عکس‌های یادگاری با متولیان جدید سینما و... بازی کی آخر آمد؟ فیلمسازان را چه شد؟! اینک کسانی که خود در طول این سال‌ها همواره فیلم ساخته‌اند و همیشه هم از بحران سینمای ایران سخن گفته‌اند، باز هم بر صندلی شاکی نشسته‌اند و باز هم دولت را متهم می‌کنند!

 

دوستان گرامی! فکر نمی‌کنید خود شما متهم ردیف اول این بحران هستید؟ فکر نمی‌کنید که اساسا این فیلم‌های شما بوده که تماشاگر را از سالن سینما گریزان کرده است؟ که اگر همه تقصیرات بر گردن دولت بود، لااقل در دولت به اصطلاح اصلاحات که شما به قول خودتان همه دیوارهای سانسور را خراب کردید، انواع واقسام روابط نامشروع ضربدری و مثلثی و مربعی و خیانت به خانواده را در سینمایتان به تصویر کشیدید.

 

جامعه ایرانی را همچون خرابه‌ای تاریک و سیاه نشان دادید، برای دین و ارزش‌های دینی مردم، پشیزی قائل نشدید، انواع و اقسام به اصطلاح فیلمسازان هم به میدان آمدند و فیلم ساختند از مدیر تولید اشرف پهلوی گرفته تا فراریان گریخته از وطن و فیلم فارسی‌سازان طاغوتی و... لااقل در آن روزگار بایستی نتیجه کارتان رونق سالن‌های سینما بود، نه اینکه یکی‌یکی تعطیل شوند یا آتش بگیرند و یا تغییر کاربری دهند.

 

اگر دولت مقصر اصلی بحران‌های مختلف این سینما و خالی شدن سالن‌های سینماست، چرا مردم فقط از فیلم‌های شما فراری می‌شوند و آثاری مانند «اخراجی‌ها» در همان شرایط بحرانی تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاند و امروز فیلمی مثل «محمد رسول‌الله(ص) بسیاری از مردم را که اصلا به سینما نرفته یا با سینما قهر کرده بودند، جذب سالن‌های سینما می‌کند؟ کاش سری به این سالن‌ها خصوصا خیابان انقلاب به پایین (در تهران) و یا شهرستان‌ها می‌زدید تا متوجه می‌شدید، اشکال اصلی در فیلم‌های شماست و مقصر بعدی دولت است که پول بیت‌المال را برای فیلم‌های شما به هدر می‌دهد!

 

 اندکی به فیلم‌هایتان نگاه کنید و ببینید آیا همین سیاه مشق‌هایی را که به نام فیلم تحویل خلق‌الناس می‌دهید، خود می‌توانید تحمل کنید؟!می‌گویند: 5 نفر شریک، یک تاکسی خریدند تا با آن کار کنند و امور زندگی خود را بگذرانند. هر روز 5 نفر در تاکسی می‌نشستند و در سطح شهر می‌چرخیدند اما هیچ مسافری برای تاکسی آنها دست بلند نمی‌کرد. آنها پس از مدتی به دلیل ضرر و زیان و نبود هیچ‌گونه درآمدی، تاکسی را فروختند و هیچ‌گاه متوجه نشدند وقتی 5 نفره در تاکسی می‌نشستند، دیگر جایی باقی نمی‌ماند تا مسافری سوار کنند./998/د101/ف2

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات