دوست داشتن دانایی مهم تر از دانستن است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، استاد ابراهیم دینانی، استاد برجسته فلسفه دوشنبه 25 آبان در همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «حکمت و فلسفه» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، گفت: حکمت عین فلسفه است و فلسفه همان حکمت است اما در ریشه این دو کلمات اگر دقت کنیم واژه حکمت ریشه اسلامی و قرآنی دارد و واژه فلسفه دارای ریشه یونانی است.
وی افزود: واژه فلسفه به معنای دوستدار حکمت است، بدین معنا که «فیلو» یعنی دوستدار و «سوفیا» به معنای حکمت، پس در اصل دوستدار حکمت همان «فیلوسوفیا» میشود.
استاد برجسته فلسفه در خصوص مبحث دانایی، بیان داشت: دوست داشتن دانایی مهمتر از امر دانستن است، گاهی پیش میآید که فردی دانستن را دوست دارد و پی آن می رود و گاهی برعکس فردی دارای دانش است ولی سمت دانایی حرکت نمیکند.
دینانی در خصوص حکمت نیز، گفت: حکمت نیز از نظر واژهای ریشه در قرآن دارد و دلالت امری به استحکام دارد، در واقع یک فرد حکیم در عقل خود استحکام دارد.
وی در خصوص معنویت، بیان داشت: تمام عالم دوستدار معنویت هستند، معنویت امری است که با معنا همسویی دارد، معنوی نیز به کسی اطلاق میشود که طالب معناست و بهسوی معنویت میرود.
استاد برجسته فلسفه در خصوص معنی واژه معنویت در غرب، تصریح کرد: متاسفانه این واژه در غرب با مفهوم روحانیت معنا شده است که کاملا اشتباه است، شاید معنویت با روحانیت همسو باشد اما بهطور کل نمیتوان معنویت را روحانیت دانست.
دینانی ادامه داد: در خصوص معنا باید گفت که این مفهوم در همه جا حضور دارد، حتی در بی معنایی نیز یک نوع معنا وجود دارد، در حقیقت معنا در شرایط ظهور میکند و همیشه معنی با یک نوعی از تفسیر نمود پیدا میکند.
استاد برجسته فلسفه با تفسیر واژه تفسیر، ابراز داشت: واقعیت این است که در هر مفهومی یک تفسیر وجود دارد، برای مثال در رمان و کتب مختلفی یک نوع تفسیر است که ارائه میشود، در نگاه ما نیز نسبت به متن تفسیر وجود دارد نمیتوان هر آنکس را که تفسیر علمی یا قرآنی میداند را مفسر بدانیم.
وی ادامه داد: حیوانات، نباتات و جمادات از قدرت تفسیر بهدور هستند و قدرت تفسیر یک مفهوم کلی را حتی ندارند.
دینانی در ارتباط با غرب و نگاه به فلسفه، ابراز داشت: نگاه غرب از منظر تفسیر تنها مبتنی بر معنی است در حالیکه باید با از طریق تفسیر به ذات معنی برسیم و از منظر زبان آنرا کشف کنیم.
استاد برجسته فلسفه افزود: زبان واقعیت هستی را نشان میدهد و از دریچه زبان هستی خود را آشکار میسازد پس میتوان گفت که هستی با ما حرف میزند اما از زبان خود ما.
وی در پایان گفت: اینکه برخی میپرسند فلسفه چیست و فلاسفه چه میکنند، باید دانست فلسفه معنا را آشکار کرده و فکر را از اسطوره جدا میکند. بشر اولیه به زبان اسطوره و شعر سخن گفتند و فلسفه میخواهد بگوید فلان پدیده افسانه است و آن پدیده دیگر افسانه نیست و در حقیقت این موضوع کار فلسفه است./856/202/ب1