مردی ایستاده برچکاد علم و درایت و قلم؛ خالق بحار الانوار و فاتح قله افتخار
سرویس اندیشه خبرگزاری رسا؛ نوشتن و گفتن از بزرگان حقیقی و برجستگان وادی علم و عمل کار ساده ای نیست؛ خاصه در این روزگار و در این زمان و زمانه سفله پرور که مدعیان حراف و بی عمل و تهی مایگان بی علم و ثمر، بسیارند و مدام بر طبل ادعا میکوبند، حال آنکه از دریای معرفت و خرد، به اندازه انگشتانه ای بهره نبرده و از بوستان معنویت و دانش بویی نبردهاند.
در این میانه گفتن و سفتن از نام بلند و آوازه بی مانند بزرگمردی همچون علامه مجلسی چه سخت و صعب است.
وقتی زندگی و مرام و مسلک و منش او را مرور میکنیم و برگ برگ سیره و زندگیاش را تورق مینماییم، رد نوری را مییابیم که از ورای جسمانیت یک انسان، حقیقت روحانیت آدمی را مینمایاند و عشقی را به ظهور میرساند که سبب پدید آمدن افتخارآمیزترین رخدادهای علمی و آثار و تألیفات و یادگارهای علمی و عملی در دوران حیات طیبه یک انسان میشود.
و بی تردید زندگی علامه مجلسی موقف و موضع رونمایی یکی از این نقاط روشن و درخشنده تاریخ بشریت است.
بر چکاد عظمت علمی و تلاش فکری و مجاهدت قلمی
او که برچکاد عظمت علمی و تلاش فکری و مجاهدت قلمیاش، میتوان یکی از طلاییترین دورانهای تاریخ اندیشه اسلامی و ظهور و بروز علوم شیعی و نشر حقایق مذهب جعفری را دید و بدان افتخار کرد.
مردی که با درایت سیاسی و برجستگی علمی و تلاش و مجاهدت قلمیاش تلاش کرد هم خدمتی بزرگ به عرصه فقاهت و حدیث و سایر علوم اسلامی نماید و هم با حضور مؤثر و سالم خود در عرصه حکومت، مدافع شیعیه و شیعیان و باریکه راهی در مسیر اعتلای اسلام و ایران در مسیر حکومت صفوی و حکام آن دوران باشد.
عالمی برجسته با منطق مستحکم و اراده پولادین
به راستی که تنها از یک عالم برجسته و منطق مستحکم و اراده پولادین برمی آمد تا در برابر کسی همچون شاهان صفوی با آن حشمت و جاه و جلال و قدرت و شوکت و البته استبداد و دگم اندیشی و خودبارگی، به درستی قد علم کند و علم علم و درایت و یاری محرومان و شکوفا کردن نهال فقاهت و دین را بردارد و بر فراز نماید.
این علامه مجلسی بود که حتی به لقب «علامه» هم شکوه و وجاهت و نامداری و برجستگی تام و تمام بخشید.
علامه مجلسی را بیشتر و برتر با نام صحیفه بیمانند و بینظیرش «بحارالانوار» میشناسیم و این شناخت به راستی و درستی، بجاست؛ اما نیک می دانیم که در طول تاریخ حیات طیبه او، چه بسیار ممارستهای جانانه و تجربیات مردانه و دقتهای عالمانه و تلاشهای مجاهدانه که در راه علم دین و تفقه آیین به ظهور رسید و مایه بروز برترین و برجستهترین آثار و تألیفات و تربیت بلند آوازهترین شاگردان فاضل و پاک نهاد شد.
اما درباره کتاب سترگ و شگرف و بی مانند «بحار الانوار» او خود میگوید: «در آغاز کار به مطالعه کتابهای معروف و متداول پرداختم وبعد از آن به کتابهای دیگری که در طی اعصار گذشته به علل مختلف متروک و مهجور مانده بود رو آوردم. هر جا که نسخه حدیثی بود سراغ گرفتم و به هر قیمتی که ممکن شد بهره برداری میکردم. شرق و غرب را جویا گشتم تا نسخههای بسیار گرد آوری نمودم. در این مهم دینی جماعتی از برادران مذهبی مرا یاری نمودند و به شهرها و قصبهها و بلاد دور سرکشیدند تا به فضل الهی مصادر لازم را به دست آوردند…
بعد از تصحیح و تنقیح کتابها بر محتوای آنها واقف شدم، نظم و ترتیب کتابها را نامناسب دیدم و دسته بندی احادیث را در فصلها و ابواب متنوع راهگشای محققان و پژوهشگران نیافتم. از این رو به ترتیب فهرستی همت گماشتم که از هر جهت جالب و مفید باشد. در سال 1070 هجری این فهرست را نا تمام رها کردم و از فهرست بندی سایر کتابها دست کشیدم که اقبال عمومی را مطلوب ندیدم و سران جامعه را فاسد و نامطبوع دیدم…. ترسیدم که در روزگاری بعد از من باز هم نسخههای تکثیر شده من در طاق نسیان متروک و مهجور شود و یا مصیبتی از ستم غارتگران زحمات مرا در تهیه نسخهها بر باد دهد، لذا راه خود را عوض کردم – از خدا یاری طلبیدم – و به کتاب بحارالانوار پرداختم.
…در این کتاب پربار قریب 3000 باب طی 48 کتاب علمی خواهید یافت که شامل هزاران حدیث است، شما در این کتاب برای اولین بار با نام برخی از کتابها آشنا میشوید که سابقه علمی ندارند و طرح آن کاملاً تازه است.
پس ای برادران دینی که ولایت امامان را در دل و ثنای آنان را بر زبان دارید به سوی این خوان نعمت بشتابید و با اعتراف و یقین کتاب مرا دست به دست ببرید و با اعتماد کامل به آن چنگ بزنید و از آنان نباشید که آنچه را در دل ندارند بر زبان میآورند.»
«در نظر دارم که اگر مرگ مهلت دهد و فضل الهی مساعدت نماید، شرح کاملی متضمن بر بسیاری از مقاصدی که در مصنفات سایر علما باشد بر آن «بحارالانوار» بنویسم و برای استفاده خردمندان، قلم را به قدر کافی پیرامون آن به گردش درآورم.»
کتابی جامع؛ خزانه ای از اخبار
در وصف بحار بسیار بزرگان بسیار نکتهها گفتهاند که از آن میانه تنها نمونه ای از خروار از بیان و بنان حضرت امام خمینی (ره) میخوانیم که فرمود: «بحار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد یا نادرست، در آن کتابهایی هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمیداند و او نخواسته کتاب علمی بنویسد تا کسی اشکال کند که چرا این کتابها را فراهم کردی!»
حتی به روزگاران و در هزاران جلد کتاب هم نمیتوان وصف علامه را گفت و دری را که او سفت به وصف نشست؛ اما میتوان علامه را در واژههای فقیر و نشانههایی دلیر، یاد کرد و با نثار صلوات و فاتحه ای روحش را شاد و این امید را در دل و دیه روشن نمود که ما نیز در زمره دوستداران و ارادتمندان حقیقی او و اگر خدا بخواهد و موهبتی نصیبمان کند در زمره رهروان موهوب او قرار گیرم؛ وه که چه خوش سعادتی است...!
«علامه»؛ لقبی که هزار سال نوری را باید برای رسیدن به آن طی کرد
باری؛ در این لمحه از این واحه که سخن در باب حضرت عالمه مجلسی است جمله ای در باب لقب «علامه» و حقیقت وجودی این تعبیر در جامه زیبا و قامت والا و هیئت ملکوتیان روحانی حقیقی مینوشیم.
آری؛ جناب محمد باقر مجلسی را با عنوان و لقب «علامه» میشناسیم. لقبی که برجستگان و والامنزلتانی همچون فحول علم و دانش وحید بهبهانی، علامه بحر العلوم و شیخ اعظم انصاری به ایشان برنهادهاند.
و این خود گواه و گویای این نکته است که علامه شدن طی طریق و سیر و سلوک و گذر از منازل معرفت و رسیدن به دریای معانی را برمیطلبد که بی تردید نتیجه عمری اخلاص و علم آوری و تأمل و تدقیق و تألیف و تدریس و تدرس است در وادی دین و میدان خرد.
کسی لایق «علامه»گی است که «بحار الانوار» بیافریند
و علامه مجلسی با آن عمر نورانی و راه ایمانی، به راستی برازنده این لقب عرفانی گشت که سرمنشأ و آبشخورش عارف شدن به حقیقت دین و کنه علم و رسیدن به معرفتی آنچنان بلند و مستحکم بود که دستاوردی همچون «بحار الانوار» داشت.
در ادامه این نوشتار و به مناسبت روز بزرگداشت حضرت علامه مجلسی نگاهی کوتاه و گذرا داریم به زندگی، آثار، سیره و شخصیت ایشان.
از ولادت تا ولایت؛ از زعامت تا... خدا
علامه محمـد باقر مجلسـی در سال 1037 هـ. ق در خاندانی دانشی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پـدرش محمد تقی مجلسـی از برجستهترین عالمان و فرهیختگان دوران صفـوی بود.
تحصیلات ربانی؛ تلاشهای نورانی؛ عالمی خدایی
کودکی بود که نزد پـدرش بار علم گرفت و بعد در حـوزه علمـیه اصفهان آن را پر و بال داد.
در علوم و فنون متنوع چونان عاشقی شیفته به تلاش و ممارست پرداخت و آنگاه در میدان علـم حـدیث و مکتب معارف اهل بیت عصمت و طهارت به کوشش و تلاشی بی بدیل پرداخت.
از زمره اساتید تا جرگه شاگردان
از زمره اساتیدش میتوان به نام آوران و برجستگانی همچون ملأ عبدالله شوشتری، شیخ عبدالله بـن جابر آملی، شیخ علی جبل عاملـی، ملأ محسـن فیض کاشانی اشاره نمود.
و در ادامه مسیر برکت آفرین نورانیت بخشش به تربیت شاگردانی همچون میـرزا عبـدالله اصفهانی، سید هاشم بحرانی، سیـد نعمت الله جزایـری و ملأ صالح مازنـدرانـی پرداخت.
تألیفاتی سترگ و تصنیفاتی شگرف؛ نشان علامهگی
او برای تألیفاتش به اقصی نقاط جهان اسلام سفر کرد و در سفر و حضر با استعانت از کتابها و کتابخانههای مختلف، به خلق آثار بی بدیل و ماندگار و تاریخیاش اقدام نمود:
حیاه القـلوب: مشتمل بر سه جلد است.
حلیه المتقیـن: در آداب معاشرت و زندگی فردی و اجتماعی.
عیـن الحیـات: شـرح وصیت پیـامبـر اسلام به امت خودش.
مشکـاه الانـوار: در فضیلت و آداب قـرا ئت قـرآن و ثواب آن.
جلاء العیـون: کتابـی در بـاب تـاریخ زنـدگـانـی چهارده معصوم.
ربیع الاسابیع: در اعمـال روزها و هفتهها به خصـوص شب و روز جمعه.
تحفه الزایر.
اختیارات الایام صغیر.
اختیارات الایام کبیر.
رساله بلا.
شـرح کتـاب روضه کـافـی و بسیـاری از آثـار دیگـر از جمله تـراجم و رسـالات و منـاجـات نامهها و ...
بحار الانـوار: این اثر مشهورترین و مهمترین اثر علامه مجلسـی و اثر پـر بـار و بلنـد آوازه تـاریخ تشیع است که در 110 جلد تدوین شده است.
کتاب مرآت العقول.
آداب الحج.
آداب التجهیز الموات.
الاجازات.
ملاذ الاخبـار فـی شـرح کتـاب تهذیب الاخبـار شیخ طـوسی.
شـرح الاربعیـن حـدیث
و... .
اقامت جماعت؛ حضور در حکومت؛ رشادت؛ شجاعت؛ درایت...
حضرت علامه مجلسی بعد از والد مکرمش، در مسجد جامع اصفهان اقامه نماز جماعت مـیکرد.
این عالم برجسته از زمان شاه عبـاس دوم تا زمان شاه سلطان حسیـن در هیئت یک عالم زعیم بلند متربه و محتشم، توانست با درایت و استحکام و فکرو تدبیر اقدامات بزرگ و تلاشهای ارزشمندی در عرصه حکومت به انجام رساند؛ و در همین مسیر خطیر بود که نشان و عنوان شیخ الاسلامی که عالیترین درجه روحانیت در آن عصر بـود را از جانب حکومت صفوی دریافت نمود.
دعای ناب والد؛ اجابت حوائج؛ ظهور تابناک او
ملأ محمد تقی مجلسی والد مکرم و دانشی علامه مجلسی میگوید:
در یکـی از شبها بعد از نماز شب یک حالت خـوشـی به مـن دست داد که فهمیدم هر حاجتی از خدا بخـواهـم بر آورده میشود و فکر کردم، در امـور دنیا و آخرت چه چیز از خـدا مسئلت بنمایـم ناگاه صدای گـریه محمـد بـاقـر از گهواره بلنـد شد. عرض کردم الهی به حق محمد و آل محمـد (ص) این طفل را مروج دیـن خـودت و نشر کننده احکام سید رسولانت قرار بده و او را موفق کـن به تـوفیقـاتـی که انتهایـی بـرای آن نبـاشـد, شکـی نیست که دعای والـد در حق ایـن فرزنـد شایسته مستجاب و به درجات عالیه دست یافت.
مرگ، پایان کبوتر نیست...
آنک حضرت علامه مستطاب محمد باقر مجلسـی در پس عمری تلاش بی وقفه و بی شائبه در جهت احیای علوم اسلامی و نشر معارف دینی در سـن 73 سالگـی و در سـال 1111 هـ. ق در اصفهان، دیده از دیار فانی پوشیده داشت و به ملکوت اعلی پرکشید.
پیکر مطهرش بعد از تشییعی بینظیر و باعظمت در مسجد جامع اصفهان در جـوار پدر و برادرش و دیگر خـانـدان مجلسـی تدفین گشت.
روحش شاد و در زمره پاکان و نیکان در قرب حضرت حق در نعیم جنت و بر سفره اهل بیت (ع) محشور و میهمان باد.
/1327/201/ر