علل اولویت مسأله فلسطین در دنیای اسلام
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود در سالگرد حضرت امام خمینی(ره) در چهارده خرداد 1394 تأکید کردند که «هرجا ظلم هست دو طرف وجود دارد: ظالم و مظلوم؛ ما طرفدار مظلومیم، مخالف با ظالمیم؛ این موضعگیریای است که امام بهصراحت انجام میداد و این یکی از خطوط اصلی است. امروز هم به همین دلیل مسئلهی فلسطین برای ما یک مسئلهی اصلی است؛ این را همه بدانند. مسئلهی فلسطین از دستور کار نظام جمهوری اسلامی خارج نخواهد شد. مسئلهی فلسطین، عرصهی یک مجاهدتِ واجب و لازم اسلامی است، هیچ حادثهای ما را از مسئلهی فلسطین جدا نمیکند. ممکن است کسانی در صحنهی فلسطین باشند که به وظایفشان عمل نکنند، حساب آنها جدا است امّا مردم فلسطین، ملّت فلسطین، مجاهدان فلسطینی مورد تأیید و حمایت ما هستند.»
با نگاهی به بیانات ایشان، قضیه فلسطین با وجود تهدیدات جدی در جهان اسلام همچنان باید در اولویت جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام قرار گیرد زیرا این امر ریشه در زیاده خواهی ایدئولوژیک صهیونیسم و مجری آن یعنی اسرائیل است. ریشه این مخالفت سرسختانه در اندیشه رهبر انقلاب اسلامی در قبال بنیان فکری صهیونیسم باید جستجو کرد، ایشان صهیونیسم را به دلیل انحراف آن زمینهساز مفاسد و مشکلاتی میداند، که هر یک موجب ایجاد بحران در جهان اسلام و زمینهساز بحرانهایی همچون بروز خطر گروههای تکفیری، جنگهای خونین نیابتی و دخالت خارجی میشود.
به عقیده رهبر انقلاب اسلامی، جریان صهیونیسم تحت شرایط بحرانی ظهور یافت، نگاهش به سایر اقوام، نژادها و ملتها نگاه خاص است و به مبانی عقلی و کلامی الهی بیتوجه است. از نظر ایشان، صهیونیستها بنا به ایدئولوژی خود نگاهی کاملاً تکلیفگرا و تبعیتگرا داشته و از درک حقمدار بودن انسان، چه به اعتبار یهودیت اصیل و سایر ادیان الهی و چه به اعتبار دولتی مقبول در نظام بینالملل، بیاعتنا هستند.
در این شرایط جهان اسلام با یک جریان بسیار پیچیده روبرو است، که در بستری از توهم، خودشیفتگی منافع ایدئولوژیک خود را دنبال میکند، که این امر خطری برای بشریت محسوب میشود. رهبران انقلاب اسلامی با درک این خطر جهانی، سعی در گوشزد کردن این خطر نهفقط به مردم فلسطین و اعراب، بلکه به جهانیان داشتند. بهطوریکه مقام معظم رهبری در جایی بیان میکند: «فلسطین، مسئلهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است... اول اینکه یک کشور مسلمان، غصب و توسط بیگانگانی که از کشورهای گوناگون گردآوریشده و جامعهای جعلی و موزاییکی تشکیل دادهاند، مصادره شده است... دوم اینکه این حادثه بهصورت بیسابقهای در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.
سوم آنکه قبلهی اول مسلمانان و بسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است. چهارم آنکه این دولت و جامعهی جعلی در حساسترین نقطهی جهان اسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی، امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفت کشورهای اسلامی است، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است. پنجم آنکه صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعهی بشری است، این جای پا را وسیله و نقطهی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطهی خود در جهان قرار داده است.»
همانطور که مشاهده شد رهبر معظم انقلاب در علل متعدد اولویت قضیه فلسطین به مواردی اشاره کردند که برخی از محورهای اساسی آن عبارتاند از:
موضوع ظلم
در تاریخ معاصر تحولی بزرگ در جهان روی داد که آن تحول انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) بود. انقلاب اسلامی دارای اهداف بلند و گفتمانهای ارزشمندی بود که از جمله آن میتوان به استقلالطلبی، اسلام سیاسی، استکبارستیزی و ظلمستیزی اشاره کرد. یکی گفتمانهای اصلی این انقلاب، ظلمستیزی چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی است. ظلمستیزی در سطح داخلی جلوگیری از ظلم به مظلومان بهوسیله صاحبان قدرت و در سطح خارجی مبارزه با ظالمان که حقوق دیگر ملتها را نادیده میگیرند، است.
در همین راستا به سرانجام رساندن قضیه فلسطین و مبارزه با صهیونیسم از شعارهای اصلی آن محسوب میشود. قضیه فلسطین در یک قرن اخیر به نماد ظلم یک ایدئولوژی توسعهطلب و نژادپرست صهیونیسم، به یک ملت و سرزمین تبدیل شده و موجب آوارگی میلیونها انسان از سرزمین خود یعنی فلسطین شده است.
در همین راستا حضرت امام خمینی فرمودند: «هیچ امری را بر مسلمانان واجبتر از این نمیدانم که با جان و مال خویش، هنگامی که میبیند خونهای برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمینها مقدس فلسطین جاری است و هنگامی که مشاهده میکنید سرزمینهای ما (اسلام) به دست صهیونیستهای تبهکار، ویران گشته، در این شرایط هیچ راهی جز ادامه جهاد نمیماند، بر همهی مسلمانان واجب است که کمکهای مادی و معنوی خود را در این جهاد مقدس صرف کنند و خداوند پشتیبان این اراده است.»
همین ظلم زمینهساز بروز قیام بین مظلومین میشود و اگر این قیام به انحراف کشیده شود موجب مشکلات که امروز جهان اسلام با آن درگیر است، میشود. بهطوریکه برخی آوارگان فلسطینی بهجای راهی شدن به جنگ با اسرائیل، راهی جنگ در کشورهای اسلامی میشوند.
توسعهطلبی
وجود یک اندیشه و ایدئولوژی وحدتبخش زمینهساز توسعهطلبی یک کشور یا جریان قومی و ملی است. یک اندیشه نافذ در توسعهطلبی معمولاً از نظرات، اعتقادات و نگرشهای وحدتبخش و تجدیدنظرطلبانه یک نژاد یا گروه اجتماعی غالب در یک ملت ایجاد میشود. این امر در مورد اسرائیل پیش از تشکیل و ایجاد آن وجود داشته و بعد از استقلال آن نیز همواره تداوم داشته است و این اندیشه وحدتبخش و تجدیدنظرطلبانه همان اندیشه صهیونیسم است.
رهبر انقلاب اسلامی با درک صحیح توسعهطلبی مداوم اندیشه صهیونیسم در قالب اشغالگری، ایجاد فضای امنیتی و منطقه نفوذ، همواره نسبت به آن هشدار میدهند.
مورد حمایت قدرتهای بزرگ و استعماری
تحولات در یک منطقه کم یا زیاد تحت تأثیر قدرتهای بزرگ است. در عرصه بینالمللی نقطهنظر این قدرتها نسبت به یک بازیگر جزء امور پراهمیت محسوب میشود. همین دیدگاه منجر به اتخاذ سیاست حمایت یا مقابله از یک کشور یا جریان از سوی قدرتهای بزرگ میشود و همین سیاستها میتواند آن کشور یا جریان را به رسیدن به اهداف خود نزدیک و یا اینکه موجب تضعیف آن گردد.
از نظر رهبر انقلاب اسلامی قدرتهای بزرگ و استعماری باعث به وجود آمدن صهیونیسم و در پی آن اسرائیل بودهاند و این قدرتهای بزرگ همچون ایالات متحده آمریکا همواره از صهیونیسم و اسرائیل حمایت میکنند بهطوریکه به نظر میرسد در خدمت آنها هستند، ایشان در تبیین این امر بیان میکند: «ما دولت ایالات متحدهی آمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن، دولتی سخت در پنجهی تصرّف و اقتدار شبکهی صهیونیسم بینالمللی - که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکهی صهیونیستی بینالمللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغالکننده فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند.»
به سرانجام رساندن قضیه فلسطین و مبارزه با صهیونیسم از شعارهای اصلی آن محسوب میشود. قضیه فلسطین در یک قرن اخیر به نماد ظلم یک ایدئولوژی توسعهطلب و نژادپرست صهیونیسم، به یک ملت و سرزمین تبدیل شده و موجب آوارگی میلیونها انسان از سرزمین خود یعنی فلسطین شده است.
تفرقهافکنی
از نظر رهبر انقلاب اسلامی، وحدت مذاهب اسلامی در اعتقاد به توحید و احیای ارزشهای اخلاقی، تعامل سازنده بین مذاهب امری پسندیده و در جهت صلح بین مردم است و هر نوع تفرقهافکنی بین مذاهب مختلف امری مذموم و خطری برای اسلام است. ایشان بر این عقیده بود که صهیونیسم و اسرائیل برای دستیابی به اهداف خود به دنبال ایجاد تفرقه بین طوایف و اقوام موجود در جهان اسلام است.
مقام معظم رهبری در این مورد بیان میدارد: «امروز از جملهی این موضوعات مهم و دارای اولویت، مسئلهی اتحاد مسلمانان و گشودن گرههای فاصلهافکن میان بخشهای امت اسلامی است... دستهای پلید سیاستهای استعماری از دیرباز تفرقهافکنی را برای تأمین مقاصد شوم خود در دستور کار داشتهاند،... دشمن مکار بر آن است که با افروختن آتش جنگهای خانگی میان مسلمانان، انگیزههای مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقیاند، در حاشیهی امن قرار دهد. راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و امثال آن در کشورهای منطقهی غربِ آسیا ناشی از این سیاستِ غدارانه است. این هشداری به همهی ما است که مسئلهی اتحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف ملی و بینالمللی خود بشماریم.»
منطق ترور
بیتردید تروریسم یکی از جدیترین تهدیدها در محیط امنیت ملی و بینالمللی به شمار میرود، که ضربههای بسیار سنگینی را متوجه کشورها کرده است. به دلیل ناتوانی جامعه بینالمللی بر سر اجماع در تعریف واحد از مفهوم تروریسم، این امر دستخوش منافع سیاسی در تعریفهای متفاوت آن شده است. 8بهطوریکه تعاریف متفاوت هر بازیگر از منافع و امنیت ملی موجب برخورد دوگانه با این پدیده خطرناک شده است. برخی از دولتها بر اساس منافع خود اقدامات تروریستی را دفاع مشروع و در برخی مواقع تروریسم را با اقدامات مشروع و قانونی یکی میدانند. ولی آنچه در همه تعاریف یکسان بوده، این است که اقدامی خشونتآمیز برای دستیابی به اهداف خاص است.
بسیاری از عملیات تروریستی توسط گروههای غیردولتی انجام میشود، با این حال برخی دولتها برای دستیابی به اهداف خود، اقدام به عملیات تروریستی میکنند که میتوان به تروریسم دولتی 10اسرائیل اشاره کرد. «تروریسم دولتی به تروریسمی اطلاق میشود که دولت، هدایت ترور را بر عهده میگیرد، برای آن سازمان در نظر میگیرد، هزینههایش را میپردازد، به افراد تعلیمات نظامی میدهد و آنها را در درون جامعه و هم در بیرون جامعه هدایت میکند.» تقویت گروههای تروریستی و ترور نخبگان سیاسی، نظامی، امنیتی و علمی در کشورهای اسلامی از اقدامات غیرقابل انکار دولت اسرائیل در چند دهه اخیر بوده است. رهبر انقلاب اسلامی صهیونیستها را عامل اصلی پدیده تروریسم در منطقه معرفی و تصریح کرده است «ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، در لبنان با کسانی که علیه تروریسم میجنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم میکنیم؛ ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناکترین و خبیثترین تروریستهای این منطقه صهیونیستها هستند؛ ما با صهیونیستها مواجهیم و مقابلیم.»
فرجام سخن
در جمعبندی مطالب فوق باید گفت با توجه به روندی که از این رژیم، در این چند ده اخیر شاهد بودیم، اشغال سرزمین فلسطین را شاید بتوان، اولین قدم جدی آن برای اجرای اهداف توسعهطلبانه دانست، که با اشغال بخشهایی از سرزمینهای عربی و اسلامی، اقدامات نظامی در مناطق مختلف جهان اسلام و ترور نخبگان علمی و سیاسی کشورهای منطقه این روند را ادامه داده است. از نظر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بهعنوان رهبران انقلاب اسلامی، اقدامات نادرست اسرائیل جز لاینفک تاریخ این رژیم است، که جهان اسلام برای مصون ماندن از خطرات آن میبایست همواره هوشیاری خود را در مقابل آن حفظ نموده و این موضوع را از اولویتهای خود خارج نکند./907/
منبع: برهان