امریکا در افق توافق جامع به چه میاندیشد؟
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پس از صدور بیانیه لوزان و پایان مذاکرات 9روزه ایران و کشورهای عضو 1+5 موج وسیعی از تحلیلهای رسانهای از سوی صاحبنظران و متخصصان راهبردی در این باره منتشر شده است که به بیان نتایج حاصله درخصوص این بیانیه و درکنار آن توافق احتمالی در تیرماه سال جاری پرداخته است.
به طور حتم مهمترین و اصلیترین بخش این تحلیلهای رسانهای به تأثیر صدور این بیانیه و توافق احتمالی بر برنامه هستهای ایران و همچنین شرایط اقتصادی پس از لغو تحریمها میپردازد و تلاش میکند ضمن امکانسنجی صدور چنین توافقی و اجرایی شدن آن، پارامترهای تأثیرپذیر از چنین توافقی در حوزههای گوناگون را مورد بررسی قرار دهد.
اما در این میان به نظر میرسد که غربیها و در رأس آنها امریکاییها افق دورتری در توافق جامع بین ایران و کشورهای غربی متصور هستند که به صورت مستقیم به آینده و دینامیک حرکت سیاسی انقلاب اسلامی مرتبط است؛ آیندهای که ایران را به کشوری هنجار پذیر و آن هم هنجار نظم بینالمللی دیکته شده از سوی امریکاییها و کشورهای قدرتمند در عرصه بینالمللی تبدیل میکند.
تحریمها ایرانی را تهاجمیتر کرد
شاید اگر بخواهیم به هدف اصلی امریکا از توافق هستهای با ایران نگاه دقیقتری داشته باشیم باید به سخنان باراک اوباما رئیسجمهور امریکا پس از امضای توافق با ایران نگاهی بیندازیم.
در این نشست خبری اوباما با اذعان به این مسئله که تحریمها هیچگاه نتوانستهاند برنامه هستهای ایران را محدود کنند، از دستیابی ایران به هزاران سانتریفیوژ از سال 2003 تا کنون سخن گفت.
این سخن اوباما و اذعان صریح به شکست تقابل غرب با ایران را به راحتی میتوان به حوزههای مختلف از جمله تحولات ژئو پلتیک در جنوب غرب آسیا نیز تعمیم داد. عربستان سعودی به عنوان قدرتمندترین متحد امریکا در منطقه برای حفظ قدرت خود مجبور به حمله مستقیم نظامی به یمن برای مقابله با انصارالله شده است.
سردار سلیمانی در عراق تبدیل به قدرتمندترین دشمن داعش شده است و جان کری نیز به صراحت از ضرورت مذاکره با بشار اسد رئیسجمهور قانونی سخن به میان میآورد.
پس نه تنها تحریم و تهدید نظامی ایران را مهارناپذیر نکرده است، بلکه آن را تبدیل به دشمنی مهارناپذیر کرده که نه با قدرت نظامی بلکه با قدرت ایدئولوژیک خود در حال به چالش کشیدن نظام غرب است.
در این میان چاره غرب چه میتواند باشد جز اینکه به جای تخریب قدرت نظامی ایران به تخریب قدرت ایدئولوژیک ایران بپردازد و به نظر میرسد توافق جامع روزنهای است که امریکا از آن مسیر به دنبال تحقق آن است.
حکیم چینی چه گفت
سان تزو، اندیشمند چینی در سخنان حکیمانه خود به این مسئله اشاره میکند که پراهمیتترین بخش یک جنگ، حمله به «استراتژی» دشمن است. به نظر میرسد که امریکا به خوبی متوجه اهمیت سخن این حکیم چینی در مقابله با ایران شده و قصد دارد به خوبی آن را در مقابله با ایران پیاده کند و آن هم تخریب وجهه ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی به عنوان اصلیترین قوه محرکه ایران در مقابله با غرب است.
مهمترین راهبرد اجرای این استراتژی نیز استحاله درونی نظام جمهوری اسلامی از مدخل اجرای توافقنامه جامع و لغو تحریمها است.
اما امریکاییها چه چیزی را در اجرای توافق جامع و لغو تحریمها جستوجو میکنند که در افق آن استحاله نظام جمهوری اسلامی ایران میبینند.
در 10 سال تحولات زیادی به وجود خواهد آمد
در طول مذاکرات مدت زمان اجرای توافق جامع یکی از مهمترین اختلافات تیم مذاکرهکننده ایرانی و غربی محسوب میشد، در حالی که تیم امریکایی بر مدت زمان 20 سال اصرار داشت، تیم ایرانی در نهایت مدت زمان پنج سال را مورد تأکید قرار میداد.
بالاخره ایران و غرب بر سر 10 سال به توافق رسیدند و اوباما نیز پیش از ایام عید بر این مسئله تأکید میکرد که ایران باید به مدت 10 سال برنامه خود را به حال تعلیق در بیاورد تا تحریمهای ایران برداشته شود.
اما در نهایت قرار است پس از 10 سال چه اتفاقی در ایران روی بدهد که غربیها پس از آن به برداشته شدن برخی محدودیتها از برنامه غنیسازی آن رضایت دادهاند.
روزنامه گاردین در تحلیل خود درباره مدت زمان توافق از زبان تحلیلگر خود آورده است که جولیان بورگر، مذاکرهکنندگان غربی تأیید کردند که امیدوارند در طول دورانی که این توافق اجرا میشود، جامعه و رویکردهای ایران دچار تحول شود.
یک مقام اتحادیه اروپا در این مورد میگوید: امید ما این است که در این 10 سال که زمان بسیار زیادی هم است، بتوانیم نوع جدیدی از همکاری را با ایران شکل دهیم.
اما در این 10 سال چه چیزی در ایران است که امریکاییها به دنبال آن هستند.
هدف تقویت پایگاه غرب در جامعه ایرانی
برای پی بردن به هدف اصلی امریکاییها از لغو تحریمها در ایران و هدف آینده امریکاییها باید به تحلیل کلی دستگاههای اطلاعاتی امریکا از جامعه ایران اشاره کرد.
شاید برای نگاه کلیتر باید به سخنان یکی از مدیران ارشد سیا در یکی از اندیشکدههای امریکایی اشاره کرد که به ذکر این نکته میپردازد که ایران تنها کشوری است که حکومت آن علیه ما و مردم آن دیدگاه خوبی به ما دارند و همین مسئله زمینه را برای همکاری گستردهتر در آینده باز میکند.
به نظر میرسد چنین نتیجهگیریای در میان سایر روزنامه نگاران غربی نیز تداوم دارد و از آن جمله نشریه آتلانتیک با اشاره به توافق ایران و کشورهای 1+5 مینویسد که تحریمها موجب تضعیف قشری از جامعه ایرانی شده است که پایگاه اصلی غرب در ایران است و در مقابل نهادهای حکومتی از قبل در ایران تقویت شدهاند.
در این مقاله آمده است: تحریمها نهادهای حکومتی مخالف دموکراسی را نه تنها تضعیف نکرده بلکه آنها را تقویت نیز کرده است. در این میان برداشته شدن تحریمها میتواند به تقویت پایگاهی اجتماعی در ایران منجر شود. که به طور اصولی طرفدار غرب است.
اشتباهی که مدام تکرار میشود
چنین تفسیری که گسترش طبقه متوسط و فن سالار باعث ایجاد تغییرات دموکراتیک مورد نظر غربیها در جوامع هدف میشود، حرفی تکراری و دور از واقعیت است و بارها اشتباه بودن آن به اثبات رسیده است. کما اینکه پیش بینیهای غربی نیز بارها درباره جامعه ایرانی به اثبات رسیده است، اما شاید این راهبرد این فایده را برای ما داشته باشد که گفتمان ایرانی - اسلامی در توسعه کشور به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد و گفتمان اسلام در جامعه گسترش یابد تا مهمترین قوه محرکه نظام جمهوری اسلامی در مقابل غرب تثبت شود.
در این میان توجه به اقتصاد مقاومتی به عنوان مهمترین راهبرد تأکیدی از سوی رهبر معظم انقلاب نیز نکته دیگری است که به طور حتم باید در دوره پسا تحریم به عنوان یک راهکار برای توسعه کشور مورد توجه قرار بگیرد./907/د101/ح
منبع: روزنامه جوان