اکسیر عزت در سخنان رهبر معظم انقلاب

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، هر چند سخنان روز یک شنبه رهبر معظم انقلاب در باب مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5، بازتابهای بسیار داخلی و بینالمللی داشته اما بخش مهمی از مباحث مطرح شده در این دیدار کمتر مورد توجه قرار گرفت، از جمله این بخشها این عبارت است از:
«... عزت ملی بایستی محفوظ بماند... عزت ملی برای یک کشور، بسیار بسیار مهم است. اگر عزت بود، امنیت هم خواهد آمد؛ اگر امنیت بود، پیشرفت هم عملی خواهد بود؛ والا اگر یک ملت تحقیر شد، همه چیز او به بازی گرفته خواهد شد؛ حتی امنیت او، حتی ثروت او، و همه چیز او.»
بدون تردید تأکید رهبری روی کلید واژه «عزت ملی» در جایی که ایشان بایستههای رویکرد هستهای را برای دیپلماتهای کشورمان تشریح میکنند، سؤالات فراوانی را به همراه دارد؛ از جمله اینکه ارتباط معنایی «مذاکرات هستهای» با «عزت نفس ملی» چیست؟
چرا معظم له اصرار دارند که یکی از مولفههای مهم سیاست خارجه کشورمان را در این مقطع زمانی باردیگر تکرار کنند و مورد تأکید قرار دهند؟
آیا میتوان این تلقی را داشت که «عزت ملت ایران» تا حدودی مورد خدشه قرار گرفته و رهبری لازم دیدهاند بار دیگر این اصل بدیهی را برای هوشیاری جمعی مورد یادآوری قرار دهند؟
برای پاسخ به این سؤالات و چرایی بیان چنین موضوعی، باید نگاهی گذرا به برخی اتفاقات عرصه سیاسی طی 16ماه گذشته داشت.
1- اگر بخواهیم سیاستهای ایالات متحده امریکا از شروع دور جدید مذاکرات – از پاییز 92 - تا کنون را در گزارهای خلاصه کنیم باید اینگونه بیان کرد که؛
با تغییر رویکرد تیم مذاکره کننده کشورمان به واسطه روی کار آمدن دولت یازدهم، نوع مواجهه نظام سلطه با کشورمان هم دچار تغییراتی تاکتیکی شد با این توضیح که اگر چه راهبرد اصلی غرب همچنان حول مفاهیمی مانند «استحاله» و«براندازی» شکل میگرفت اما طرح کوتاه مدت آنها در کلید واژههایی مانند «توقف»، «تهدید»، «تحقیر» و «مداخله« معنا پیدا کرد.
نخست؛ «توقف» مقطعی و گام به گام توان هستهای ایران؛
دوم؛ «تهدید» پردامنه نظامی علیه کشورمان؛
سوم؛ «تحقیر» ملت ایران
چهارم؛ «دخالت» در امور داخلی
آنچنان که در ادامه خواهد آمد، نقطه مشترک و نهایی چهار گزینه فوق «کاهش عزت نفس ملی» یا «تعمیق احساس خودکوچک بینی» در بین جامعه ایرانی است.
بعد از تعدیل موضع دیپلماتهای کشورمان در مذاکرات هستهای و امضای توافقنامه ژنو 3، برخی از مقامات سیاسی غرب با بیانی تند و هتاکانه علیه ملت ایران جملاتی را عنوان کردند.
در یکی از این اقدامات خانم وندی شرمن در اظهاراتی بیادبانه و شرمآور بیان میکند: «فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است... ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی «استراحت» کند.»
همین فرد پس از گذشت چند هفته، توزیع سبد کالا در ایران را صدقه امریکاییها به مردم ایران بیان میکند و سپس با تحقیر رئیسجمهورکشورمان تصریح میکند: «شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابلمشاهدهای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشاندهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریمها تأثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود.»
در حالی افکار عمومی منتظر پاسخهای مناسب از سوی دستگاه دیپلماسی کشور نسبت به اینگونه اظهارات بودند، این دستگاه سکوت را چاره کار دید و این تاکتیک نه تنها چارهساز نشد بلکه منجر به آن شد تا غربیها پا را از این هم فراتر گذاشته و دامنه سخنان توهینآمیز خود را به «دخالت در امور داخلی کشورمان» هم برسانند.
آنگونه که وزارت امور خارجه امریکا طی بیانیه رسمی و تهدیدآمیز چند هفته پس از توافقنامه ژنو 3 خواهان رفع حصر خانگی سران فتنه میشود؛ در بخشی از این بیانیه میآید: «ما در محکوم کردن ادامه حبس آنها (مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد) و آزار اعضای خانوادهشان و در طلب آزادی فوریشان، به جامعه جهانی میپیوندیم.»
مصداق دیگر مداخله بیشرمانه در امور داخلی ایران زمانی است که آقای ظریف در سفر به لبنان بر سر مزار عماد مغنیه حاضر میشود. «کیتلین هایدن» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به ادای احترام ظریف به مغنیه، با صدور بیانیهای آن را محکوم، حزبالله لبنان را به اقدامات خشونتآمیز متهم کرده و تصمیم ظریف برای گلگذاری در مزار فردی که او و سازمانش تروریستی هستند، «پیامی غلط ارسال میکند» و «به تشدید تنشها در منطقه منجر میشود.»
مقامات غربی به سرکردگی ایالات متحده موازی با چنین تحرکاتی موج «تهدید» علیه جمهوری اسلامی ایران را هم به پیش میبرند، تهدیداتی که با هدف «تحقیر» هر چه بیشتر جامعه ایرانی صورت میگیرد که از جمله سخنان اوباما در دیدار با نخستوزیر رژیم صهیونیستی است که اظهار میکند: تهران باید صداقت خود را با اقداماتش ثابت کند... همه گزینهها از جمله «گزینه نظامی» روی میز باقی میماند.
2- همانطور که اشاره شد نظام سلطه طی 16ماه گذشته تلاش داشته تا در قالب رفتار، گفتار راهبرد «تحقیر ملی ایرانیان» را پیادهسازی کند اما در داخل هم شخصیتهایی بودند که – به عمد یا سهو – به اتخاذ مواضعی روی آوردند که نتیجهای جز «تنزل عزت نفس ملی» و «تحقیر جامعه ایرانی» دستاورد دیگری به همراه نداشته است.
به عنوان نمونه اکبر ترکان در نشست تخصصی با خودروسازان بیان میکند: «بگذارید با خود روراست باشیم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی برتری نداریم.»
از جمله چهرههای دیگر دولتی که شاید ناخواسته در جهت «تحقیر سیاست خارجه جمهوری اسلامی» قدم برداشته آقای ظریف است، وی طی ماههای اخیر اینگونه اعلام موضع میکند: «... این وظیفه ما نیست که اسرائیل را به رسمیت بشناسیم یا نه، بلکه فلسطینیان باید درباره این موضوع تصمیمگیری کنند... ما از این منطقه دور هستیم.»
وی همچنین در جای دیگری عنوان میکند: «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است. سال نو مبارک!»
ظریف همچنین در دانشگاه تهران تصریح میکند: «آیا فکر کردید امریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟ آیا واقعاً به خاطر قدرت نظامی، امریکا جلو نمیآید؟ بر اساس کدام سند فکر میکنید امریکا نمیتواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند؟»
3- این را هم باید در نظر داشت که جریانی در داخل تلاش دارد تا ضمن «تغییر ماهیت انقلاب اسلامی» و کم رنگ کردن مؤلفهای مانند «استکبارستیزی» تحمل جامعه در مقابل توهینهای مکرر مقامات غربی را بالا برده و آن را موضوعی عادی در تعامل با غرب جا بیندازد.
به بیان دیگر این جریان با طرحی هدفمند تلاش دارد با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای و عملیات روانی «دشمن» را ابتدا «رقیب» و سپس «شریک» جا بیندازد، این باور را در جامعه نهادینه کند که «نباید از برخی سخنان خشک و زمخت رقیب نگران شده و ابراز ناراحتی کند».
آنچنان که سعی شد مستدل بیان شود؛ طی 16 ماه گذشته سناریوی ظریفی به نام «تحقیر» ملت ایران در دستور کار قرار گرفته و راهکار مقابله با آن همانطور که رهبر انقلاب عنوان نمودهاند: «حفظ عزت ملی» است، مؤلفهای که میتواند ضامن پیشرفت در توسعه کشور در همه زمینهها شود./997/د101/ب6
منبع: روزنامه جوان