طلبه شهیده فهیمه سیاری تا لحظه آخر عکس امام را از خود جدا نکرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، فهیمه سیاری شهیده طلبه است که با مجاهدتهای خود در دفاع مقدس نامی ماندگار در تاریخ ثبت کرد که بخشی از خاطرات این شهیده طلبه را تقدیم خوانندگان رسا میکنیم.
سال 1339 در شهر تهران و در اوخر فصل بهار زندگی دختری به نام فهیمه آغاز شد. فهیمه سالها را در کوچه باغ های زمان با گام های زندگی طی می کند و وقتی که نهال ذهنش شکوفه می هد، قدم به بوستان دانش میگذارد.
سال های ابتدایی و راهنمایی را با کوشش کودکانه خود و با سربلندی تمام پشت سر گذاشت، او در مکتب و مدرسه، همیشه شاگردی مؤدب و ممتاز بود. فهیمه با پایان دوره راهنمایی، به همراه خانواده خود به زنجان رفت.
سال 1357 در رشته ریاضی و فیزیک، با معدلی ممتاز از دبیرستان «آزرم» فارغ التحصیل شد، فهیمه از طریق بزرگانی چون آیت الله مشکینی و رضوانی که برای تبلیغ به زنجان آمد، از وجود حوزه علمیه خواهران در قم آگاه شد و سرانجام، کوچ بهاری پرستوی مهاجر آغاز می شود.
او در سال 1357 عازم قم شد و وارد مکتب توحید گردید و مدتی را نزد بزرگانی چون شهید قدوسی تلمذ نمود؛ در آستانه جنگ در راستای رسالت رسولان فهیمه در 16 آذر 1359هجرتی دیگر نمود و به همراه سه تن از خواهران طلبه و دانشجو، کوله بار رسالت را به سوی بانه بست. فهیمه از طریق باختران عازم سنندج گردید و از آن جا به سمت سقز و بانه حرکت کرد. یک ستون نظامی ماشین آنها را به مقصد سقز همراهی میکرد.
راهها شدیداً ناامن بود و پر خطر، بالأخره به دیوان دره میرسند و آن جا را به سوی بانه ترک میکنند. نزدیک غروب است؛ فهیمه عکس امام(ره) را روی زانوی خود گرفته و نظاره میکند. ناگهان صدای رگبار گلوله در فضا میپیچد و بارانی از گلوله بر روی ماشین، باریدن میگیرد. راننده از ناحیه کتف زخمی می شود، اما هم چنان ماشین را هدایت می کند تا خواهران را از صحنه درگیری دور کند. به خواهران می گوید: سرتان را پایین بیاورید تا دشمن متوجه وجود شما نشود.
هنوز حرفش تمام نشده بود که فهیمه به آرامی سر بر دامان دوستش می گذارد. چند دقیقه ای می گذرد و ماشین کنار درمانگاه متروکی توقف میکند و راننده برای درمان پیاده می شود. خواهری که سر فهیمه بر دامنش بود برای پانسمان دست یکی دیگر خواهران، قصد پیاده شدن دارد که نگاهش به خون سرخ فهیمه میافتد. تمثال مبارک امام که در دامان فهیمه بود، به خون رنگین است./978/پ203/ف