۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۱
کد خبر: ۲۳۸۸۳۵
به مناسبت ولادت آیت الله شریعت اصفهانی؛

شیخ الشریعه، رهبری مجاهد بر تارک تاریخ

خبرگزاری رسا ـ شیخ فتح الله غروی شیرازی شریعت اصفهانی یکی از بزرگترین مراجع شیعه است که در قرن چهاردهم هجری قمری می‌زیست. دوازده ربیع الاول مصادف با ولادت این عالم عالی مقام بوده است به همین مناسبت گذری بر زندگی وی داشته‌ایم.
شیخ الشریعه، رهبری مجاهد بر تارک تاریخ شيخ شريعت

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، شیخ فتح الله شریعت اصفهانی در 12 ربیع الاول سال 1266 هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. او در خانواده ای مذهبی دوران کودکی را همراه با قرآن، نهج البلاغه و دانش های دینی سپری کرد. در عنفوان نوجوانی چند سالی از دانش ملا احمد سبزاوری، شیخ صادق تنکابنی و آقا نجفی بهره برد و در مباحثات علمی و مذهبی آنان شرکت کرد.

 

در اواخر نوجوانی تحصیل در حوزه علمیه اصفهان را آغاز کرد و توانست با سرعت، مقدمات علوم اسلامی، فقه و اصول را به دلیل هوش و استعداد سرشارش فرا گیرد. با این حال حضور فتح الله در درس اساتید حوزه علمیه اصفهان، نتوانست او را از یادگرفتن سیراب کند. پس راهی حوزه علمیه مشهد مقس شد.
شیخ فتح الله شریعت اصفهانی در سن 30 سالگی برای استفاده از محضر اساتید نجف به عراق رهسپار شد. او که خود اهل تحقیق و تفحص بود، از مباحثت با علامه خوانساری، فقیه کاظمینی، سید قزوینی، شیخ محمد طه و مرحوم حاج میرزا حبیب الله معروف به آیت الله رشتی و دیگر اساتید مجرب بهره برد و خود ضمن تدریس فقه، به درجه اجتهاد دست یافت.
شیخ شریعت اصفهانی پس از مدتی یکی از بزرگترین مراجع و مدریس حوزه نجف شد. پس از فوت علامه یزدی، بسیاری از علما و فضلای قرن اخیر از درس ایشان استفاده کردند. شیخ شریعت اصفهانی، حکیمی متکلم، مجتهدی جامع، دانشمندی مبارز، فقیهی اصولی و ادیبی مفسر بود. افزون بر این، ایشان در علم طب و ریاضی نیز مهارت داشت. از طرفی دیگر شیخ شریعت از درک و استنباط و حافظه بالایی بهره مند بود. او در کنار میرزای مجاهد در صف مجاهدین و مبارزین با استعمارگران غربی قرار داشت و در جنگ ‌های بین الملل شرکت کرد.
شیخ اصفهانی، در سال 1313 قمری رهسپار حج شد و در مکه مباحث علمی را با علمای اهل سنت آغاز کرد. اشراف او به کتاب های اهل سنت آنچنان بود که علمای اهل سنت از احاطه کامل او به کتاب های اهل سنت شگفت زده شدند. همین موضوع سبب گردید پس از بازگشت از حج، کلاس های درس او بیش از پیش شلوغ شده و اشخاص بیشتری از مصاحبت با او استفاده ببرند. در این زمان کلاس های او مهمترین کلاس های نجف به شمار می رفت. او درس هایی چون دروس عالی فقه و اصول، رجال و درایه، تفسیر و علوم قرآن، فلسفه و کلام و درس خلافیات را به طلاب تدریس می کرد
شیخ افزون بر آن خطیبی توانا نیز بود و جمعه ها به وعظ و خطابه می پرداخت. او به تحصیل در طب و ریاضیات علاقه نشان می داد و فرمول ها و معادلات ریاضی را فرا می گرفت. درباره احاطه او در علم پزشکی می گویند که روزی شیخ بیمار شد و زمانی که پزشک برای معالجه بر بالین او آمد، شیخ الشریعه درباره بیماری اش از کتاب قانون بوعلی سینا مطلبی گفت. پزشک تصور کرد چون شیخ نوع بیماری خود را می‌دانسته، تنها همان قسمت کتاب را به خاطر سپرده است؛ ولی در  گفت‌ و گوهای بعدی مشخص شد او بیشتر مطالب قانون را آماده در ذهن دارد.
 
مرجعیت
پس از رحلت آیت الله شیخ محمد حسین کاظمینی و آیت الله میرزا حبیب الله رشتی، بسیاری از شیعیان مقلد شیخ شریعت شدند. اما پس از وفات میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه تنها مرجع جهان تشیع شد. اما وی مسؤلیت رهبری دینی را همچون باری سنگین بر دوش خود می دانست. از ایشان نقل شده است که اینچنین با خداوند متعال راز و نیاز می کرد: خدایا، در آخرین روزهای زندگیم در دنیا به ریاست مبتلا شده‌ام! و باید سنگینی این بار امانت را به دوش کشم! بارالها، من طاقت تحمل این امر بزرگ را ندارم... و حال آن که تو فردای قیامت از من سؤال خواهی کرد... . 
در جنگ جهانی اول، بریتانیا با طرح این شعار که همه ملت ها باید آزاد باشند، به عراق و دیگر کشورهای عربی لشکر کشی کرد. اما پس از اشغال عراق، افزون بر آن که عراق آزاد نشد، تلاش کردند با برگزاری یک انتخابات جعلی، به اشغال خود شکل قانونی بدهند.
آزادی خواهانی که خواستار استقلال کامل بدون حضور روباه پیر بودند، از سوی بریتانیا به حبس، تبعید و اعدام محکوم شدند. به این خاطر شیخ تلگراف هایی برای مقامات بریتانیایی ارسال کرده و به آنها گوشزد کرده بود که با استقلال عراق موافقت کنند؛ چرا که در غیر این صورت، خون هایی بیشتری بر زمین خواهد ریخت. بریتانیا درخواست شیخ را نادیده گرفت و با مشت آهنین تلاش کرد تا جلوی انقلاب مردمی را بگیرد.
در این زمان آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی با صدور فتوایی اعلام کرد که اگر انگلیسی ها از پرداخت حقوق حقه عراقی ها سرباز زنند، آنان می توانند به زور اسلحه، حق خود را بگیرند، موجبات شعله ور شدن آتش انقلاب مردم عراق علیه بریتانیا را فراهم کرد.
اما مرگ ناگهانی و مرموزانه آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی به عنوان رهبر مردم عراق، شوک عظیمی به انقلاب علیه بریتانیا وارد کرد. در حالی که انقلاب همه شهرهای عراق را در نوردیده بود، از دست دادن یک رهبر واحد، شکست انقلاب را تضمین می کرد. آیت الله فتح الله شریعت اصفهانی با صدور بیانیه ای مردم عراق را به ادامه مقاومت ترغیب کرد. سپس به حرم حضرت امام علی علیه السلام رفته و در حالی که از ناتوانی و پیری رنج می برد، بر منبر نشست و جهادگران را به صبر فرخواند. آن زمان بود که شیخ، آیت الله ابوالحسن اصفهانی را فرخواند و عَلَم انقلابی که میرزا محمد تقی شیرازی آغاز کرده بود را به دست او داد.
انگلستان زمانی که از نفوذ شیخ در بین توده مردم آگاه شد، تصمیم گرفت تا با نزدیک شدن به او، انقلاب عراق را بی اثر کند. به این منظور ویلسون به عنوان نماینده بریتانیا، به بهانه باز کردن باب گفت و گو با شیخ، پیام تسلیت رحلت میرزا محمد تقی را برای او ارسال کرد. اما شیخ الشریعه نامه را باز نکرده پس فرستاد. این موضوع سبب شد بریتانیا موضوع انقلاب را جدی گرفته و نیروهای مستقر در ایران و هند را برای سرکوب مردم عراق فرا بخواند. صد و پنجاه هزار سرباز همراه با تسلیحات پیشرفته و هواپیماهای مجهز به تیربار راهی کشور عراق شد.
با قدرت گرفتن توان نظامی بریتانیا، عرصه برای انقلابیونی که با محدودیت مالی نیز مواجه شده بودند، تنگ تر شده و اختلافات درون سازمانی نیز مزید علت شد تا انقلاب عراق به خطر بیافتد. عراق که اکنون در محاصره اقتصادی و نظامی بود، با پیشنهاد تشکیل حکومت ملی از سوی بریتانیا مواجه شد؛ همین موضوع برای دسته دسته شدن رهبران جهاد کافی بود. در پایان انقلاب مردمی عراق به بن بست رسید
با تغییر رویه دولت بریتانیا در سیاست خارجی خود در عراق، بریتانیا به استعمار هر چند ناقص خود ادامه داد. از طرفی به دلیل آغاز فصل کشت و زرع، عراقی ها از شرکت در تظاهرات سر باز زدند و این گونه عاملی که موجب آبادی و آزادی عراق می شد، منتفی شد.
با سرد شدن آتش خشم مردم، بریتانیا شهرهای مقدس کربلا و نجف را اشغال کرده و 17 تن از علمای نجف از جمله شیخ حسن شریعت اصفهانی(فرزند شیخ الشریعه) را دستگیر و به بصره تبعید کرد.
 
شاگردان
1.شیخ محمد صادق تنکابنی
2. ملا حیدر علی اصفهانی
3. آیت الله نصر الله مدرس
4.شیخ حسین علی تویسرکانی ملایری
5. شیخ عبدالجواد خراسانی
6. آیت الله ملا محمد باقر اصفهانی
7.ملا احمد سبزواری
8. آیت الله شیخ محمد تقی هروی
9. آیت الله شیخ محمد رحیم برجردی
10آیت الله حبیب الله رشتی
از طرفی دیگر صدها تن از علمای دینی در جلسات ایشان شرکت می کردند. اشخاصی که بعدها از شمار بزرگترین فقیهان جهان تشیع شدند. افرادی همچون:
1. سید محمد حسین بروجردی
2. شیخ عبدالکریم حائری
3. سید ضیاء الدین عراقی
4. سید شهاب الدین مرعشی نجفی
5. سید ابوالقاسم خویی
6. سید محسن طباطبایی حکیم
7. سید عبدالهادی حسینی شیرازی
8. سید محمد تقی خوانساری
9. سید محمد کوه کمره‌ای
10. محمد علی شاه آبادی
 
آثار
از آثار به جا مانده از ایشان نیز می توان به:
انارة الحالک فی قرائة ملک و مالک
ارث الزوجة من ثمن العقار.
صیانة الابانة عن وصمة الرطانه.
افاضة التقدیر فی احکام العصیر
قاعدة لاضرر.
قاعدة طهارت.
قاعدة الواحد البسیط.
رساله‌ای در متمم کر.
رساله‌ای در جلود سباع.
و کتاب‌ها و رساله‌های دیگر که بالغ بر 15 جلد است اشاره کرد.

وفات
در پایان، آیت الله فتح الله غروی شیرازی شریعت اصفهانی پس از مجاهدت در راه اسلام، قرآن و اهل بیت(ع) در ربیع الثانی 1339 قمری جان به جان آفرین تسلیم کرده و در کنار مرقد مطهر حضرت علی علیه السلام به خاک سپرده شد.
پس از وفات ایشان، شهر مقدس قم به عنوان مرکزیت حوزه های علمیه جهان تشیع با زعامت آیت الله بروجردی و پس از آن با مرجعیت آیت الله حائری یزدی بر سایر حوزه های علمیه جهان برتری یافت.
پس از سه دهه در سال 1366 قمری، زمانی که آیت الله حاج آقا حسین قمی دار فانی را وداع گفت، قرار بر این شد تا او را در کنار شیخ شریعت دفن کنند. هنگام حفر قبر مقداری از قبر شیخ خراب شد و حضار با شگفتی دیدند که جسد این فرزانه هنوز کاملاً تازه است؛ چنان که گویا روز پیش به خاک سپرده شده است!
 
سارا دانیالی
9466/702/ر
 
 
منابع:‌
1. اعیان الشیعه، سید مسحن امین عاملی، ج ۸، ص ۳۹۱؛
2. اعیان الشیعه، سید مسحن امین عاملی، ج ۸، ص ۳۹۲.
3. علمای معاصرین، ص ۱۲۴.
4. زندگی آیت الله العظمی بروجردی(ره)، محمد واعظ زاده، ص ۲۰۸- ۲۱۳.
5. سید مصلح الدین مهدوی، دانشمندان و بزر گان اصفهان، ص 95
6. محمد علی محمدی,گلشن ابرار، ج ۱، ص ۴۷۱
7. لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث، ج ۵، ص ۳۰۹.
8. نگاهی به انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق. به نقل از الحقائق الناصعه، ص۳۵۹.
ارسال نظرات