سه شماره تا انفجار موشک فرصت داشتم
حجت الاسلام مجتبی حداد جانباز جنگ تحمیلی و استاد حوزه علمیه قم، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با اشاره به دوران پرخاطره دفاع مقدس گفت: ایام دوران دفاع مقدس از ماندگارترین روزها است.
وی با بیان اینکه خاطرات نه چندان شیرین آن ایام یادآور بزرگترین رشادتهای رزمندگان اسلام است، به ذکر خاطرهای در این زمینه پرداخت و گفت: در عملیات والفجر 8 منطلقه فاو، هواپیماهای عراقی بالای سر ما گشت میزدند و من پشت تیربار نشسته بودم و به نیروهایی که به سمت ما می آمدند تیراندازی می کردم.
حجتالاسلام حداد ابراز داشت: ناگهان یکی از هواپیماها به سرعت ارتفاعش را کم کرد و با صدای وحشتناکی یک بمب از هواپیما رها شد به طوری که رفت زیر سنگری که تیربار در آن قرار داشت و من نشسته بودم، گونیهای خاک پایین ریخت و من هم با گونیها ازخاکریز پایین افتادم.
طلبه جانباز در ادامه خاطره خود با اشاره به اینکه منتظر انفجار بودم و با شمارش من که گفتم 1، 2، 3 اما هر چقدر انتظار کشیدم خبری نشد و بمب عمل نکرد و منفجر نشد، برخواستم که تیربار را بردارم و برگردم بالای خاکریز که به تیراندازیم ادامه دهم که وقتی لوله تیربار گرفتم آنقدر داغ بود که کف دستم کاملا سوخت.
وی افزود: من به روی خودم نیاوردم و کارم را ادامه دادم و رفتم بالای خاکریز، مدتی گذشت بعثیها که فکر میکردند با آتش بارانی که چند ساعت پیش انجام داده بودند کسی باقی نمانده و همه کشته شدند، دست با غرور و تکبری خاصی یک گروهان نیرو برگشتند و به سمت سنگرهای خودشان حرکت کردند و رفتند؛ این عیدی ایام سال تحویل 1365 بود که به یاد دارم./978/ت302/ی