اعتراض امام خمینی به کاپیتولاسیون
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «وطنفروشی ممنوع»؛ اعتراض امام خمینی به کاپیتولاسیون شامل مقالات، چندرسانهای، پرسش و پاسخ و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به «سابقه کاپیتولاسیون»، «طرح کاپیتولاسیون در سال 1343»، «ماجرای کاپیتولاسیون در ایران»، «لایحه مصونیت مستشاران نظامی»، «کاپیتولاسیون و وطنفروشی پهلویها»، «اعطای امتیاز کاپیتولاسیون در ازای وام»، «کاپیتولاسیون از منظر امام خمینی(ره)»، «احیا و الغای کاپیتولاسیون در ایران»، «افشاگری امام خمینی درباره کاپیتولاسیون»، «آمریکا و تحمیل کاپیتولاسیون»، «کاپیتولاسیون و زمینههاس سیاسی اجتماعی» و «کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی به ترکیه» اشاره کرد.
سابقه کاپیتولاسیون
در ذیل این مقاله میخوانیم: 19 اردیبهشت 1306 ش . وزارت خارجه ایران در اعلامیهای لغو کاپیتولاسیون در ایران را اعلام کرد. این اعلامیه یک سال پس از تاجگذاری رضاشاه انتشار یافت و یک سال پس از انتشار، کلیه عهدنامهها و قراردادهایی که دردوران قاجار، امتیازاتی را برای دولتهای خارجی درنظر گرفته بود، باطل اعلام شد.
با این همه، ابلاغیههایی از طرف وزارت امور خارجه جدید به بعضی سفارتخانههای اروپایی، از جمله انگلستان، آلمان، هلند، سوئیس و... ارسال شد و در آنها حقوق ویژه و مزایای سیاسی و اقتصادی و قضایی کشورهای متبوع آنها محترم شمرده شد. این نامهها و موافقتهایی که با درخواست وزیران مختار بعضی کشورهای اروپایی برای حفظ اعتبار و آزادیهای قضایی اتباعشان در ایران میشد، نشان میداد که هدف رضاخان از اعلام لغو کاپیتولاسیون، صرفاً تبلیغ وجهه ضداستعماری برای خود در ایران آن روز، به مدد مطبوعات و رسانههای گروهی بود.
برای مثال در همان روز 20 اردیبهشت 1307 که رسماً تمامی معاهدات تضمین کننده امتیازات خارجیها در ایران باطل اعلام شد، وزارت امور خارجه ایران در نامهای به «روبرت هانری کلایو» وزیر مختار انگلیس در تهران، دولت متبوع وی را از آزادی اتباع انگلیسی در ایران همچون روال گذشته مطمئن ساخت. این نامه در 18 بند شامل تعهد سیستم قضایی ایران به حفظ حقوق، اختیارات و مایملک اتباع انگلیسی برای وزیر مختار آن کشور در تهران ارسال شد. وزارت خارجه ایران درهمان روز در نامه دیگری وزیر مختار انگلستان را از آزادی فعالیت مذهبی میسیونرهای آن کشور نیز مطمئن ساخت. چنین نامههایی در 24 و 26 اردیبهشت برای سفارت امریکا و در 25 اردیبهشت برای وزیر مختار آلمان در تهران ارسال شد. سپس در مراحل بعد، پیمانهای جداگانه دیگری باهدف احیاء مقررات کاپیتولاسیون با فرانسه، سوئد، دانمارک و سایر کشورهای مقتدر آن روز اروپا به امضأ رسید.
در آن دوره رضاخان به دلیل اقدامات ضداسلامیاش از جمله دستورالعملهایی که برای تعطیلی مجالس روضهخوانی، خطابههای مذهبی وممنوعیت تدریس دروس دینی وقرآن در مدارس صادر کرده بود، سخت مورد تنفر مردم قرار داشت. هجرت اعتراضآمیز علما به قم و تحصن آنان در 1306ش. نشانگر نفرتی بود که درجامعه ایران نسبت به رضاخان و دولتش وجود داشت.
سابقه کاپیتولاسیون در ایران
مقررات کاپیتولاسیون اگرچه از دوران صفویه به صورت نانوشته در مورد تجار و اتباع اروپایی رعایت میشد، اما به صورت قانون، از دوران قاجار ومتعاقب جنگهای ایران و روس به اجرا درآمد. این مقررات برای اولین بار در 1828 م. به موجب عهدنامه ترکمانچای از طرف دولت روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. پس از آن بود که انگلستان وسایر کشورهای اروپایی رسماً از این امتیاز بهرهمند شدند. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای که به مسایل حقوقی وجزایی اتباع روسیه در ایران مربوط است، مهمترین قسمت عهدنامه بود؛ چرا که با اجرای این فصول رژیم کاپیتولاسیون به نفع روسها برقرار شد.
اگرچه در 1921 م.، یک روز قبل از کودتای سیدضیاء، روسیه شوروی به طور یکجانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعماری تزارها لغو کرد5 اما معاهده کاپیتولاسیون منعقده با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان برای لغو این امتیاز درست در پایان دوره ـ1927ـ صادر شد. به هرحال، آنچه که از 1307ش. توسط رضاخان به عنوان اعلام لغو کاپیتولاسیون آغاز شد، هرگز مشخصات مبارزه سالم و صادقانه علیه این پدیده ظالمانه استعماری را در بر نداشت. به ویژه آن که در دوران فرزند وی، گامهای بلندتری با هدف احیأ این پدیده شوم در ایران برداشته شد.
بانی اصلی بازشدن پای امریکاییها به ایران پس از جنگ جهانی دوم و واگذاری امتیازات قضایی و امنیتی به آنان قوام السلطنه بود. اولین دسته از نیروهای نظامی امریکا تحت عنوان «میسیون نظامی»، آذر 1321 ـ دوره نخست وزیری قوام السلطنه ـ با مصونیتهای قضایی وارد ایران شدند.
در دوران حکومت سهیلی نیز قراردادهای دیگری در زمینه استخدام مستشاران امریکایی، به بهانه اصلاح سیستم اداری ارتش به امضأ رسید که هریک از آنها دربرگیرنده امتیازات خاصی برای خانوادهها و وابستگان نظامیان امریکایی بود. اما نقطه اوج این امتیازدهیها، به دوران نخست وزیری حسنعلی منصور و امیراسدالله علم باز میگردد.
یکی از بزرگترین خیانتهای حکومت پهلوی پس از قیام 15 خرداد 1342، که زمینهساز تبعید امام خمینی(ره) به خارج از کشور به شمار میرود، تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی بود. این لایحه پس از برگزاری رفراندوم شاه و تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که هر دو با موضعگیری امام خمینی(ره) روبرو شد، در مجلس طرح شد.
برداشتن موانع حقوقی و قانونی حضور نیروهای امریکایی در ایران وتضمین امنیت آنان برای شاه اهمیت داشت. به ویژه آن که وی برای اجرای سریع اصلاحات اقتصادی وسیاسی مورد نظر کاخ سفید، زیر فشار امریکا قرار گرفته بود. در این شرایط احیاء نظام کاپیتولاسیون با هدف اعطای مصونیت سیاسی و کنسولی به اتباع امریکایی در ایران در دستور کار دولت قرار گرفت. پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در اسفند 1340 از سوی سفارت آمریکا به دولت امیر اسدالله علم داده شد. این پیشنهاد در 13 مهر 1342 در کابینه علم و در مرداد 1343 درمجلس سنا به تصویب رسید. سپس در 21 مهر 1343 حسنعلی منصور نخست وزیر وقت این لایحه را به مجلس شورای ملی برد و به تصویب نمایندگان مجلس رساند.
درپی این مصوبه امام خمینی درچهارم آبان 1343 اقدام رژیم در تصویب این لایحه را مورد انتقاد شدید قرار داد. پیش از سخنرانی امام، شاه برای بازداشتن ایشان از ایراد سخنرانی در چنین روزی، نمایندهای را به قم اعزام کرد، اما امام نماینده شاه را به حضور نپذیرفت و در روز موعود یکی از مهمترین سخنرانیهای خود را در حضور جمع کثیری از روحانیون و مردم قم ایراد کرد. این نطق به منزله محاکمه دخالتهای غیرقانونی هیأت حاکمه امریکا در ایران اسلامی بود. سخنرانی امام با این جملات آغاز شد: «... عزت ماپایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی رابه مجلس بردند که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان باکارمندان اداریشان، باخدمهشان... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. آقا من اعلام خطر میکنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم... والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید...».
درهمین سخنرانی امام خمینی جملات معروف خود ـ امریکا ازانگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوری از همه بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیث هاست. با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما... تمام گرفتاری ما از این آمریکاست. تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست ـ را بیان داشت.
همچنین، امام (ره) در همین روز ـ4 آبان 1343ـ بیانیهای صادر کرد: «دنیا بداند که هر گرفتاریای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است«. در این بیانیه از کاپیتولاسیون به عنوان «سند بردگی ملت ایران« یاد شده است.
کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 23 اردیبهشت 1358، توسط نظام جمهوری اسلامی ایران رسماً لغو گردید.
در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده بود: به پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23/2/58 لغو شد.
افشاگری امام خمینی درباره کاپیتولاسیون
در مقاله دیگری از ویژهنامه وطنفروشی ممنوع آمده است: حاکمان ایران از ابتدای برقراری ارتباط با کشورهای اروپایی، امتیازهایی به آنها میدادند که معمولاً یکطرفه بود. شمار این امتیازها، اعطای حق مصونیت قضایی یا همان کاپیتولاسیون بود. پیشینه این امتیاز را باید در زمان مغول و اوجگیری آن را در عهد قاجار و در عهدنامه ترکمنچای میان ایران و روس جستوجوکرد. قرارداد کاپیتولاسیون به مدت یک قرن در ایران اجرا میشد تا اینکه دولت روسیه تزاری سقوط کرد و در جریان مشروطه با آن مخالفتها شد و سرانجام در سال 1306 لغو گردید.
رژیم وابسته پهلوی در سال 1343، به دستور ارباب خود، امریکا مرتکب جنایت بزرگی شد و بار دیگر کاپیتولاسیون را برقرار ساخت. موضعگیری قاطع و افشاگرانه امام خمینی رحمهالله بر ضد کاپیتولاسیون، نقطه عطفی در نهضت اسلامی ایران در مبارزه رژیم پهلوی به شمار میرود. این کار، به تبعید امام و جدایی افتادن میان امام و امت به مدت چهارده سال انجامید. با این حال، پرونده کاپیتولاسیون، سرانجام باپیروزی انقلاب اسلامی بسته شد.
فریادی دراوج سکوت
تقویم، چهارم آبان سال 1343 را نشان میداد. آن روز، روز ولادت دخت بزرگ پیامبر، حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام بود، ولی بر سیمای فرزند او، خمینی بزرگ رحمهالله ، نشانی از شادی و آرامش دیده نمیشد. گویی آن روز، روز عزای ملت ایران بود و البته اینگونه بود. مدرسه فیضیه قم، از جمعیت موج میزد و آماده حضور مرجع بزرگ ایران بود. خمینی کبیر رحمهالله سخنان روشنگرانه خود را اینگونه آغاز کرد: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. من تأثر قلبی خودم را نمیتوانم انکار کنم. قلب من در فشار است. ایران دیگر عید ندارد. عید ایران را عزا کردند ما را فروختند، استقلال ایران را فروختند. عزت ما پایکوب شد. عظمت ایران از بین رفت. عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی به مجلس بردند... مستشاران نظامی (خارجی) را... با خانوادههایشان، با کارمندان اداریشان، با هر کس به آنها بستگی دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. اگر یک خادم امریکایی یا اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد. دادگاههای ایران حق ندارند او را محاکمه کنند باید برود امریکا. آنجا اربابها، تکلیف را معیّن کنند. ما این قانون را که در مجلس واقع شد، قانون نمیدانیم. ما این مجلس را مجلس نمیدانیم، ما این دولت را دولت نمیدانیم، اینها خاینند به مملکت ایران، خائنند».
تعریف کاپیتولاسیون
کاپیتولاسیون در روابط بینالملل عبارت است از معاهدههایی که به موجب آن، کشوری خارجی در مملکتی دیگر، از بعضی حقوق و امتیازها برای اتباع خود برخوردار میشوند که از آن جمله، حق قضاوت کنسولی و اجرای مجازات است. حق قضاوت کنسولی یعنی اینکه قوانین دولت خارجی از سوی کنسول آن کشور، در محل اجرا میشود.
کاپیتولاسیون از نظر حقوقی هم قراردادهایی است که کشورهای زورمند و استعمارگر به ویژه در قرن نوزدهم بر دولتهای ضعیف تحمل میکردند. بر پایه آن قراردادها، اتباع دولتهای استعماری پس از ورود به کشور ضعیف، تحت حاکمیت محکمههای دولت متبوع خودشان باقی میماندند و دادگاههای کشور ضعیف، حق محاکمه آنها را نداشتند. بنابراین با استفاده از کاپیتولاسیون، کشوری که از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی برتری داشت، به راحتی میتوانست خود را از قید و بندهای قوانین جزایی و مدنی کشور ضعیفتر خارج کند و با این عمل، به تحقیر ملتها و دولتهای ناتوان بپردازد و دستگاه و تشکیلات قضایی و دادگاهی آنها را بیاعتبار نشان دهد.
تاریخ کاپیتولاسیون در ایران در دوره صفویه، قاجار و پهلوی
دوران صفویه، دوره روابط گسترده ایران و اروپا بود. حاکمان ایرانی، امتیازهای گوناگون را در فرمانها و معاهدههای متعددی به دولتهای استعمارگر اروپایی دادند. در این دوران، کشورهای انگلستان، هلند و فرانسه، حق قضاوت کنسولی را در ایران به دست آوردند. در دوره قاجار، بستن قرارداد ترکمنچای با روسها، سرانجامِ انحطاط سیاسی ایران در سیاست جهانی بود و ایران را به منطقه نفوذ روسها تبدیل کرد. با روشن شدن ماهیت کاپیتولاسیون و آسیبهایی که در پی داشت، در دوران مشروطه و پس از آن، آهنگ مخالفت با کاپیتولاسیون آغاز شد و تقریبا تمامی دولتها از آن پس به دنبال لغو کاپیتولاسیون بودند.
با انقراض سلسله قاجار، انگلیسها که خیالشان از بابت وجود حکومت قوی ضدکمونیستی در ایران راحت شده بود، مانعی ندیدند که رژیم رضاخان، بعضی از امتیازهایی را که بیگانگان در قرن نوزدهم گرفته بودند، لغو کند تا بدین وسیله، بر اعتبار خود بیفزایند. یکی از این امتیازها، کاپیتولاسیون بود که سال 1306 لغو شد تا آنکه در37 سال بعد؛ یعنی سال 1343، حکومت پهلوی بار دیگر به چنین ذلتی تن سپرد.
مبارزه امیرکبیر با کاپیتولاسیون در زمان قاجار
امیرکبیر، شخصیتی بیدار و وطندوست بود که از نتایج اجرای کاپیتولاسیون در ایران به خوبی آگاهی داشت. او در بسیاری موارد، این قانون را نادیده گرفت و شجاعانه به مجازات خاطیان وابسته به سفارتخانههای خارجی پرداخت. به دستور او، یکی از مأموران سفارت روس را که در برابر دیدگان مردم بدمستی کرده بود، دستگیر کردند و در میدان ارگ تهران شلاق زدند. در زمان امیرکبیر، سفارتخانهها و کنسولگریهای بیگانه، به پناهگاه افراد مجرم تبدیل شده بود و امیر از این وضعیت اظهار نارضایتی و نگرانی میکرد. روزی یکی از قدارهبندان شهر تبریز پس از زخمی کردن فردی، به کنسولگری انگلیس در آن شهر پناه برد. کنسول انگلیس در پاسخ به درخواست تحویل او مدعی شد شخصی که به کنسولگری پناه آورد، تحت حمایت خواهد بود و نمیتوان برای محاکمه او را از کنسول خارج کرد. امیر پاسخ داد که کنسول انگلیس حق حمایت از شریر و مقصر را ندارد و کنسولگری انگلیس را از دین مداخلهها در امور مملکت برحذر داشت.
نتایج قضایی کاپیتولاسیون
نادیده گرفتن استقلال قضایی کشور، از جمله آثار منفی برقراری نظام کاپیتولاسیون بود. در حقیقت دستگاه قضایی ایران، بازیچه بیگانگان بود. اتباع خارجی، آزادانه مرتکب جرم و جنایت میشدند؛ زیرا میدانستند در صورت ارتکاب جرم، محاکمهشان با حضور کنسول کشورشان خواهد بود و پس از اثبات جرم، برای اجرای مجازات به کشور خود فرستاده میشوند. در واقع، مجازاتی درمیان نخواهد بود. از اختیاراتهای قضایی کشورهای دارای کاپیتولاسیون این بود که افزون بر رسیدگی به امور اتباع خود، میتوانستند به امور اتباع کشورهایی بپردازند که در ایران کنسولگری نداشتند.
این خود، نمونه آشکاری از اقتدار کنسولگریها و دخالت در نظام قضایی ایران بود. روسها به مدت یک قرن به دلیل دارا بودن کاپیتولاسیون در ایران، هیچ موازینی را رعایت نمیکردند. روسها دامنه دخالت خود را تا آنجا کشانده بودند که محکومان دادگاههای ایران را اگر از وابستگان آنها بودند، از زندان بیرون میآورند.
احیای کاپیتولاسیون
پس از پایان جنگ جهانی دوم، رقابت میان امریکا و شوروی با عنوان جنگ سرد آغاز شد. ایران هم به دلیل اهمیت در منطقه خاورمیانه و جلوگیری از گسترش صهیونیسم، یکی از کشورهایی بود که مورد توجه امریکاییها قرار گرفت. ازاینرو، امریکا تصمیم گرفت بنیه نظامی ایران را با واگذاری جنگافزارهای پیشرفته و تجهیزات نظامی تقویت کند و برای آموزش ارتش ایران و چگونگی استفاده از سلاحهای فرستاده شده، مستشار نظامی به ایران بفرستد. از طرفی، به دلیل وقوع کودتا در ترکیه و عراق در همین سالها، بیم کودتا در ایران نیز میرفت.
ازاینرو، امریکاخواهان اختیارهایی ویژه برای اتباع خودش شد. شاه ابتدا از درخواست امریکا هراسان شد؛ زیرا با وجود علاقه شخصی و وابستگی نظامی به امریکا، از نتایج تصویب قانون کاپیتولاسیون میترسید. امریکا، در زمان نخستوزیری اسداللّه علم، ادامه حضور نظامیان خود را به معافیت از شمول قوانین قضایی ایران مشروط کرد. اگر چه اسمی از کاپیتولاسیون به میان نیامده بود، ولی رسیدگی نکردن دادگاههای ایران به جرایم مستشاران امریکایی و خانوادههایشان، به معنای احیای کاپیتولاسیون بود. حسنعلی منصور، لایحه مصونیت قضایی امریکاییان را پس از تصویب در سنا، در 2 مهر 1343 در مجلس شورای ملی نیز تصویب کرد.
انقلاب مشروطیت و مبارزه با کاپیتولاسیون
با اوجگیری نهضت مشروطیت و بیداری مردم، واکنشهای آگاهانهای به کاپیتولاسیون صورت گرفت. برای نمونه، در اصفهان، مردم به پشتوانه علما، کارمند کنسولگری انگلیس را به علت مستی کتک زدند. دولت ایران به دلیل نفوذ علما در اصفهان، سفارتخانه را راضی کرد صد تومان خسارت بگیرد و چیز دیگری مطالبه نکند. پس از پیروزی انقلاب مشروطه و عزل محمدعلی شاه، با وجود اینکه کاپیتولاسیون به دقت و شدت هر چه تمامتر از طرف روس و انگلیس اجرا میشد، ولی نظمیه، خطاکارانی را که از تبعه روس و انگلیس بودند، بیهیچ تردیدی بازداشت میکرد. همچنین در زمان مشروطه، مردم خواستار عدالتخانه و دستگاه قضایی نیرومند و مستقل شدند تا دست بیگانگان از دخالت در امور کوتاه شود و دیگر تحت عنوان کاپیتولاسیون در حق آنان بیعدالتی صورت نگیرد.
آسیبهای اقتصادی برقراری کاپیتولاسیون درایران
نظام کاپیتولاسیون، منافع اقتصادی تجاری فراوانی نصیب بیگانگان میکرد. در حقیقت، زمینه رشد تجاری خارجیان در ایران و برعکس، عوامل شکست و زیان تجارت ایران و وابستگی تاجران داخلی به بیگانگان فراهم میشد.
با وجود قراردادهای کاپیتولاسیون، کشورهای خارجی، مسائل اقتصادی را بر اساس منافع خود هدایت و هرچه میخواستند، به کشور وارد یا خارج میکردند و در این راه، مانعی در برابر خود نمیدیدند. همچنین بیگانگان از مسائل اقتصادی و تجاری برای پیشبرد اهداف سیاسی و گسترش نفوذ خود بهره میبردند. با استفاده از امتیازهای کاپیتولاسیون و مصونیتهای اعطایی به افراد بیگانه، این کشورها از تاجران به عنوان جاسوس استفاده میکردند و وقتی آنها گرفتار میشدند، سفارتخانههای خارجی با گوشزد به مصونیت آنها، آزادشان میکردند.
نتایج فرهنگی و اخلاقی تحمیل قانون کاپیتولاسیون در ایران
کشورهای دارای حق کاپیتولاسیون در ایران، تا جایی که امکان داشت از این امتیاز سوء استفاده کردند. آنها میراث فرهنگی و اشیای نفیس تاریخ ایران را که سرمایه فرهنگی نماد تمدن است، با مصونیت ناشی از کاپیتولاسیون به یغما بردند. از سوی دیگر، کاپیتولاسیون روحیه خیانت و وابستگی به بیگانگان را در میان مردم به وجود آورده بود. برخی از مردم میکوشیدند از مزایای که بیگانگان در این کشور داشتند، استفاده کنند و این کار معمولاً بدون ننگ وابستگی و رفتن زیر بیرق بیگانگان امکانپذیر نبود. همچنین بیشتر صاحبمنصبان و رجال سیاسی سعی میکردند خود را به سفارتخانهها و کنسولگریهای بیگانه نزدیک کنند.
پس از اعطای کاپیتولاسیون در زمان محمدرضای پهلوی نیز آسیبهای فراوانی به فرهنگ این مرز و بوم وارد شد. با باز شدن پای امریکاییها به جای روس و انگلیس، هزاران مستشار نظامی امریکایی وارد ایران شدند. برخورداری آنان از مصونیت قضایی، زمینه افزایش جرم و اشاعه فساد را فراهم آورد. بیبند و باری، فساد اخلاقی و اعتیاد به مواد مخدر در میان نظامیان امریکایی و خانوادههایشان رواج داشت. این عامل، موجب خشم و نفرت ایرانیان شده بود. آنان در مدت حضور خود، جنبههای منفی فرهنگ غرب را وارد ایران کردند و شهرهای بزرگ کشور را هر چه بیشتر به سمت غربیشدن سوق دادند.
پیآمدهای اعتراض امام خمینی رحمهالله
رژیم شاه با سانسور شدید رسانههای گروهی، میکوشید هیچگونه خبری در مورد لایحه کاپیتولاسیون به بیرون راه نیابد، ولی سخنرانیهای امام خمینی رحمهالله نقشه آنها را برملا کرد. با طنین افکندن آوای انقلابی و انتشار اعلامیه افشاگرانه امام در میان مردم، موج جدیدی از خشم و نفرت بر ضد رژیم شاه، سراسر ایران را فراگرفت.
بدین ترتیب، ملت مسلمان ایران از این خیانت آگاهی یافتند و علما و روحانیان با پشتیبانی و همراهی مردم، در نامهها و طومارهایی، الغای کاپیتولاسیون را خواستار شدند. سیلنامههای اعتراضآمیز به سوی هیئت حاکمه سرازیر شد و رژیم شاه را سخت نگران کرد. حسنعلی منصور به منظور توجیه این خیانت به مجلس سنا شتافت و خیانت خود را نوعی خدمت جلوه داد. دولت امریکا دریافت که برای حفظ نفوذ خود باید روابط میان امام و مردم مرا از بین ببرد. بدین ترتیب، روز 13 آبان 1343، امام خمینی رحمهالله به ترکیه تبعید شد. صبح همان روز، شهر قم به اشغال نظامیان شاه درآمد تا از هرگونه قیام مردمی بر ضد تبعید امام جلوگیری شود. تبعید امام چهارده سال به طول انجامید. البته با تبعید امام، مشعل مبارزه خاموش نشد، بلکه روز به روز شعلهورتر شد تا اینکه درخت انقلاب در بهمن 57 به ثمر رسید.
مزد خیانت
در تیر 1343، شاه به امریکا سفر کرد و به دولتمردان آنجا قول داد تادر برابر دریافت دویست میلیون دلار وام، امتیاز کنسولی به آنها بدهد. امام خمینی رحمهالله در سخنرانی کوبنده در 6 آبان 1343، به این وام ننگین و وطنفروشی شاه اشاره و شاه و امریکا را رسوا میکرد. ایشان میفرمود: «اگر چنانچه یک آشپز امریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد، هیچکس حق تعرض ندارد چرا؟ برای اینکه میخواستند وام بگیرند از امریکا. امریکا گفت باید این کار بشود. ایران خودش را فروخت. برای این دلارها؛ یعنی استقلال ما را فروختند در ازای وام دویست میلیونی.» یازده روز پس از تصویب قانون معافیت نظامیان امریکایی از شمول مقررات قضایی ایران، حسنعلی منصور، لایحه دریافت وام دویست دلاری از یک بانک امریکایی را با تضمین دولت ایالات متحده به مجلس برد و تصویب کرد این وام به خرید سلاحهای امریکا اختصاص دارد. محافل سیاسی، واگذاری این وام را نشانه پاداش به دولت ایران به دلیل تصویب کاپیتولاسیون میدانستند.
نفی کاپیتولاسیون از منظر قرآن و احادیث
خداوند در آیه 41 سوره نساء میفرماید: «هیچگاه خداوند راهی برای پیروی و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است.» این آیه که به آیه «نفی سبیل» معروف است، سلطه غیرمسلمان را بر مسلمان ممنوع کرده است. همه علمای اسلام معتقدند دین مقدس اسلام، هرگز پذیرای هیچگونه از سلطه استعمار خارجی بر مسلمانها، اعم از سلطه نظامی اقتصادی، امنیتی و فرهنگی نیست. اسلام، دین عزت و افتخار است و ذلت را نمیپذیرد. خداوند، انسانهای مؤمن را افراد بزرگ و بزرگوار میداند و در خطاب به آنها میفرماید: «سست نشوید و حزن و اندوه به دل راه ندهید. شما برترید اگر مؤمن باشید.» معلوم میشود اسلام، دین بزرگی و عزتمندی است و مسلمانان باید عزیز و با عزت باشند و ارزش خویش را با میدان دادن به خواهشهای نفسانی و قرار گرفتن زیر سیطره کافران از دست ندهند. بنابراین، دادن هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیرمسلمانان که به سیادت اسلام مسلمانان ضربه بزند، بیارزش و اعتبار خواهد بود. ازاینرو، کاپیتولاسیون، خلاف اسلام و قرآن است و بر هر مسلمانی واجب است به این نوع چراغ سبزنشان دادن به دشمنان، اعتراض کند.
کاپیتولاسیون و وطن فروشى پهلوىها
در این مقاله موضوع کاپتولاسیون از نگاه پهلویها مورد بررسی قرار گرفته است که قسمتی از ان به این شرح است: در تاریخ معاصر هرگاه سخن از کاپیتولاسیون به میان مىآید، اولین موضوعى که به ذهن تداعى مىشود، حکم تاریخى حضرت امام خمینی(ره) مبنى بر لغو کاپیتولاسیون در سال 1343 هجرى شمسى است، اما باید گفت کاپیتولاسیون سابقهاى طولانىتر از دوره محمد رضا شاه پهلوى دارد.
مورخان معتقدند که منشا رژیم کاپیتولاسیونى در ایران معاهده ترکمنچاى مورخ 10 فوریه 1828 است در دوره قاجار و در پى شکست ایران در جنگ با روسیه قرارداد ننگین ترکمنچاى به ایران تحمیل شد. در این قرارداد و به موجب فصول 7 و 8 آن قانون مصونیت قضائى مستشاران روسى به ایران تحمیل و پس از آن دول انگلیس و فرانسه نیز کاپیتولاسیون را به ایران تحمیل نمودند. به موجب قرارداد ترکمنچاى قسمتهاى مهمى از ایالات شمالى ایران به روسیه تزارى واگذار گردید و حق قضاوت کنسولى براى اولین بار به صورت یک جانبه به یک مملکت مستقل تحمیل شد. در فصول 7 و 8 این معاهده به طور صریح به این موضوع اشاره شد است. این معاهده استعمارى با سقوط روسیه تزارى از سوى شوروى لغو شد.
اگرچه در سال 1921 م، یک روز قبل از کودتاى سیدضیاالدین، شوروى به طور یک جانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعمارى تزارها لغو کرد، اما معاهده کاپیتولاسیون منعقده با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان براى لغو این امتیاز درست در پایان دوره - -1927 صادر شد. لذا آنچه که توسط رضا خان به عنوان لغو کاپیتولاسیون اعلام شد هرگز مشخصات مبارزه سالم و صادقانه علیه این پدیده ظالمانه استعمار را در بر نداشت، بویژه آنکه در دوران فرزند وى گامهاى بلندترى با هدف احیاى این پدیده شوم در ایران برداشته شد.
با احیاى رژیم کاپیتولاسیون که همه مفاخر ملى و حیثیت ایرانى - اسلامى را مورد اهانت قرارداد، انتظار مىرفت که همه گروهها و سازمانهاى سیاسى که ادعاى ایران دوستى و میهنپرستى داشتند و وانمود مىکردند که حتى اسلام را براى ایران مىخواهند نه ایران را براى اسلام، در برابر این وطنفروشى شاه به خیزش و خروش برنخاستند و از استقلال ایران و حیثیت شخصیت ایرانى دفاع نکردند. از آنجا که بیشتر احزاب و گروههاى سیاسى رسمى ایران دنبالهرو سیاست آمریکا بودند کوچکترین واکنشى در برابر احیاى رژیم کاپیتولاسیون از خودشان بروز ندادند. نه صدا به اعتراض بلند کردند و نه اعلامیهاى بر ضد آن صادر کردند و نه موضع مخالفى گرفتند. در این شرایط بود که روحانیت متعهد یک بار دیگر ثابت کرد که در دفاع از حیثیت دینى و ملى در صف اول قرار دارند و از هرگونه تلاش و جانفشانى براى مقابله با استعمار و استکباار کوتاهى نخواهند کرد.
روحانیت زمان با موضعگیرى قاطع در برابر توهین بزرگ به ملت مسلمان ایران اثبات کرد که هنوز روحانیت شیعه زنده است و یک بار دیگر یاد و خاطره میرزاى شیرازىها را در اذهان تداعى کرد. موضعگیرى به موقع حضرت امام(ره) به قدرى اثرگذار بود که وزیر مختار آمریکا در تهران در نامهاى به یکى از دوستان خود این گونه مىنویسد: بالاخره ما توانستیم (با تبعید) از سوءرفتار پیرمردى که با سخن خود چوب در میان چرخهاى ما مىگذاشت خلاص شویم.” آمریکا بر این باور بود که با تبعید امام از ایران از سوء رفتار پیرمردى که چوب لاى چرخهایشان مىگذاشت رهایى یافتهاند، غافل از آنکه تبعید امام با سرنگونى نظام شاهنشاهى در ایران و پیروزى انقلاب اسلامى پایان مىیابد.
رژیم کاپیتولاسیون در کشورهاى مختلف جهان در اواخر قرن نوزدهم میلادى و اوایل قرن بیستم به صورتهاى گوناگون از بین رفت. اولین کشورى که کاپیتولاسیون را در کشور خود منسوخ کرد ژاپن بود که در سال 1899 به این مهم دست یافت. این قانون در سال 1928 در ایران نیز ملغى شد. جنگ جهانى اول، تاسیس جامعه ملل، الغاى کاپیتولاسیون در ترکیه، انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و الغاى عهدنامه ترکمنچاى صدور تصویبنامه صمصامالسلطنه و کودتاى سوم اسفند 1299 ش، از عوامل مهمى بودند که نقش اصلى را در سرعت بخشیدن به الغاى قطعى و کامل کاپیتولاسیون در ایران داشتند. اما در دوران پهلوى دوم یک بار دیگر قانون ننگین کاپیتولاسیون در ایران به منصه ظهور رسید و ضعف و سرسپردگى حکومت پهلوى را به اثبات رساند.
بانى اصلى باز شدن پاى آمریکاىها به ایران پس از جنگ جهانى دوم و واگذارى امتیازات قضائى و امنیتى به آنان قوامالسلطنه بود. اولین دسته از نیروهاى نظامى آمریکا تحت عنوان میسیونهاى نظامى اذر سال1321 یعنى دورن نخستوزیرى قوامالسلطنه با مصونیتهاى قضائى وارد ایران شدند. در دوران حکومت سهیلى نیز قراردادهاى دیگرى در زمینه استخدام مستشاران آمریکایى به بهانه اصلاح سیستم ادارى ارتش به امضا رسید که هریک از آنها در برگیرنده امتیازات خاصى براى خانوادهها و وابستگان نظامیان آمریکایى بود. اما نقطه اوج این امتیازدهى به دوران نخستوزیرى حسنعلى منصور و اسدالله علم باز مىگردد.
پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در اسفند 1340 از سوى سفارت آمریکا به دولت اسدالله علم داده شد.
لایحه مصونیت مستشاران نظامى آمریکا و خانوادههاى آنها، ابتدا در سال 1342 و در زمان نخستوزیرى اسدالله علم به تصویب رسیده بود و در سال 1343 و در زمان نخستوزیرى حسنعلى منصور دوباره در مجلس شوراى ملى و سنا به تصویب رسید. به موجب این لایحه، مستشاران نظامى آمریکا و تکنسینهاى وابسته و اعضاى خانواده و خدمه آنها اعم از نظامى و شخصى از شمول قوانین قضائى ایران معاف شده و با آنها همانند دیپلماتها و اعضاى سیاسى سفارتخانههاى خارجى رفتار مىشد. تصویب این لایحه در مجالس ایران که به معنى قانونى شدن سند اسارت و بندگى دولت ایران به دست آمریکا بود مورد اعتراض شدید امام(ره) قرار گرفت.
در پى این مصوبه بود که امام خمینی(ره) در آبان سال 43 اقدام رژیم پهلوى مبنى بر تصویب لایحه کاپیتولاسیون را به شدت محکوم کرد. ایشان در چهارم آبان سال 43 به محض اطلاع از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس ایران، سخنان کوبندهاى را ایراد کرد و رسوایى جدید رژیم شاه را براى مردم ایران تشریح کرد. در این سخنرانى بود که حضرت امام(ره) نسبت به نفوذ و سلطه بیگانگان در کشور هشدار دادند و تمام گرفتارىهاى ملت ایران را ناشى از سیاستهاى آمریکا و اسرائیل دانستند. یکى از بزرگترین خیانتهاى حکومت پهلوى پس از قیام 15 خرداد 42، که زمینهساز تبعید امام خمینی(ره) به خارج از کشور به شمار مىرود تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شوراى ملى بود.
به دنبال سخنرانى تند امام، اعلامیهاى نیز از سوى ایشان در تیراژ بالا و در سطح وسیعى پخش شد. امام در این اعلامیه تصویب کاپیتولاسیون را نشانه مستعمره بودن ایران نامید و راى مجالس ایران را خلاف اسلام و قرآن شمرد و آن را از اعتبار قانونى ساقط دانست. وى بیگانگان را تهدید کرد که اگر بخواهند از این راى سوءاستفاده کنند، تکلیف ملت ایران را در برابر آنها مشخص خواهد کرد. ایشان تاکید کردند که تمام گرفتارىهاى مردم ایران و سایر ملتهاى جهانى بر اثر دخالت بیگانگان و بویژه آمریکا است و از ملت ایران خواستند که اجازه چنین کارى را در ایران ندهند. پیش از سخنرانى امام(ره) شاه براى بازداشتن ایشان از ایراد سخنرانى نمایندهاى را به قم اعزام کرد، اما امام نماینده شاه را به حضور نپذیرفت و در روز موعود یکى از مهمترین سخنرانىهاى خود را در حضور جمع کثیرى از روحانیون و مردم قم ایراد کردند. این نطق به منزله محاکمه دخالتهاى غیرقانونى هیئت حاکمه آمریکا در ایران اسلامى بود. شاه که از نفوذ شگفتانگیز سخنان امام در تودههاى مختلف مردم به وحشت افتاده بود و وجود مبارک حضرت امام(ره) را سد بزرگى بر سر راه مقاصد ضد دینى خود مىدانست بار دیگر به فکر بازداشت و تبعید امام(ره) افتاد. به همین منظور نیروهاى امنیتى شاه در شب سیزدهم آبان سال 43 به منزل معظمله هجوم برده و پس از دستگیرى شبانه، ایشان را به ترکیه تبعید کردند.
به دنبال دستگیرى و تبعید امام(ره) موجى از اعتراضها و اعتصابها در سراسر کشور آغاز شد. همچنین سیلى از تلگرافها، اعلامیهها و تومارها از سوى مراجع تقلید و مردم ایران به سوى قم و ترکیه سرازیر شد. اگرچه مبارزه با لایحه آمریکایى کاپیتولاسیون توسط حضرت امام(ره) و حمله شدید ایشان به شاه و آمریکا موجب عصبانیت آنها و تبعید ایشان شد اما اثرى با شکوه در تاریخ ایران و جهان برجاى گذاشت و سرانجام زمینههاى نهضت اسلامى را فراهم ساخت.
موضعگیرى امام خمینی(ره) در برابر مصوبه مجلس (کاپیتولاسیون) و در پى آن تبعید ایشان، نقطه عطفى در تاریخ معاصر ایران مىباشد. تصویب کاپیتولاسیون در ایران یکى از مهمترین زمینههاى شکلگیرى انقلاب اسلامى و پیدایش مقاومت سیاسى علیه شاه بود و شاید بتوان گفت همه چیز از آنجا شروع شد. آمریکا حق نامشروع و نامالوفى را از ملت ایران گرفت که باعث شد چند سال بعد تمامى منافع و حقوق خود را در ایران از دست بدهد.
در بررسى شرایط اعطاى مصونیت در ایران، اعطاى چنین حقى به روسیه تا حدى از بقیه مستثنى مىشود، زیرا ایران در جنگ با روسیه شکست خورده بود و براى آنکه نواحى شمالى کشور را از دست ندهد خواهان صلح بود، لذا اگر دولت قاجاریه این معاهده (ترکمنچای) را نمىپذیرفت حتى احتمال از دست رفتن حکومت ایران وجود داشت. همچنین در حالى که شاه عباس اول براى تقویت بنیه نظامى و شاه سلطان حسین براى تصرف مسقط چنین حقى را به انگلیسىها و فرانسوىها واگذر نموده بود ، اما پهلوى دوم چه توجیهى براى پذیرفتن کاپیتولاسیون داشت؟ باید گفت مفتضحانهترین اقدام مجلس تصویب لایحه کاپیتولاسیون در زمان محمدرضا شاه رخ داد که در مجلس و آن هم در زمانى اعطا مىگردد که اکثر مردم بیدار شده بودند اما سردمداران مملکت یک قانون استعمارى و استکبارى لغو شده را دوباره احیا مىکنند و به ملت خود تحمیل مىنمایند. این موضوع نشان از وابستگى بىچون و چراى حکومت پهلوى به آمریکا دارد که حاضر است براى جلب حمایت آنان حقوق مسلم ملت خود را به تاراج بگذارد. این قانون به قدرى مایه ننگ بود که شخصى مثل على امینى از پیگیرى آن طفره مىرود و خائنانى چون علم و منصور پیادهسازى آن را به عهده مىگیرند.
حضرت امام(ره) با حمله مستقیم به قدرتهاى سلطهگر و در راس آنها آمریکا، هر نوع ملاحظهکارى سیاسى را که در گذشته و بویژه در دوران نهضت مشروطه و ملى شدن صنعت نفت رایج بوده مطرود دانسته و شیوهاى کاملا نو در مبارزه انتخاب کرد.
در دوران مشروطه، مشروطهخواهان با تحصن در سفارت انگلیس سعى در جلب پشتیبانى دولت انگلستان داشتند و نتیجه آن حاکمیت فراماسونرى و غربگرایان بر سرنوشت ملت ایران به نام مشروطیت شد. در دوران نهضت ملى شدن نفت نیز حاصل تلاشها به سلطه آمریکا بر ایران منتهى شد. باتوجه به تجربیات تاریخى گذشته بود که حضرت امام(ره) با بیان این جمله که “آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروى از هر دو بدتر و همه از هم پلیدتر” بر تمام شیوههاى غلط مبارزه خط بطلان کشید و در نطق معروف خود در تاریخ 43/8/4 علیه قرارداد ذلتبار کاپیتولاسیون راه هرگونه نفوذ و امید را بر وابستگان به سیاستهاى خارجى براى شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمره مبارزات مردم و در عین حال براى به طمع افتادن قدرتهاى رقیب بستند و بدینترتیب ضمن مبارزه با استکبار جهانى سیاست موازنه منفى را به معنى واقعى کلمه به اجرا درآوردند.
کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزى انقلاب اسلامى در 23 اردیبهشت سال 1358 توسط نظام جمهورى اسلامى ایران لغو گردید. در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده است: به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهورى اسلامى ایران و تصویب شوراى انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامى آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهاى قرارداد کاپیتولاسیون از تاریخ 58/2/23 لغو شد.
ویژه نامه اینترنتی «وطنفروشی ممنوع» ویژه لغو کاپیتولاسیون در ایران و اعتراض امام خمینی به کاپیتولاسیون در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/پ202/س