گوهر خلقت زن و مرد یکی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز در درس خارج تفسیر خود که پیش از ظهر در مسجد اعظم برگزار میشود، به تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه زمر پرداخت و با قرائت بخشی از آیه 5 «خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ» گفت: ذات اقدس اله در آیات یک برهان ارائه میکند و یک جدال احسن، خدای متعال یک برهان ارائه میکند که خداوند خالق کل شیء است، مشرکان این را قبول داشتند که خدایی هست و خالق کل شیء است، مشکل اساسی آنها در توحید ربوبی است، آنها میگویند خداوند ارباب متفرقه و الهه متفرقه را آفرید و این ارباب متفرقه تدبیر امور را بر عهده دارند، «هَـٰٓؤُلَآءِ شُفَعَـٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ» منظورشان از شفاعت شفاعت در مسائل دنیایی و تدبیر امور بود.
وی با اشاره به اینکه ذات اقدس اله یک برهان اقامه میکند و میگوید موجودی که هستی او عین ذات نیست، محتاج به علت است، افزود: بعد میفرماید اگر کسی اصل علیت را انکار کند و قائل به تصادف باشد، هیچ راهی برای فکر و اندیشه ندارد، نه میتواند چیزی را انکار، نه چیزی را اثبات و نه در چیزی شک کند، زیرا اگر کسی خواست چیزی را ثابت کند اول باید دو تا مقدمه ذکر کند و بعد نتیجه بگیرد، این دو مقدمه باید رابطهای ضروری با هم داشته باشد و از قانون علیت استفاده میکند، این دو مقدمه سبب پیدایش نتیجه است.
مفسر برجسته قرآن کریم اظهار کرد: اگر کسی بخواهد چیزی را نفی کند و درباره چیزی شک کند، نه شک علمی بلکه شک روانشناختی، یک وقت شک روانشناختی است، مانند شک کثیرالشک، یک وقت اصولی محقق میگوید که من در این مسأله شک دارم، این جا برهان اقامه میکند، یک شک محققانه است، اگر کسی نسبت به یک امر شک منطقی دارد او حتما برهان دارد، میگوید این دلیل با آن دلیل متعارض هستند.
وی ابراز کرد: قطع روانشناختی علمی نیست، یک امر روانشناختی است، ای کاش اصول ما آن قدر دقیق و قوی بود که مسأله قطع روانشناختی و قطع منطقی را چهل پنجاه صفحه بحث میکرد و شک را هم به فقه واگذار نمیکرد، شک را دادند به فقه و میگوید شک کثیرالشک و شک شکاک معتبر نیست، این کار اصولی است، شک روانشناختی هیچ پایهای ندارد، شک روانشناختی و قطع روانشناختی به بیماری روح باز میگردد.
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه قانون علیت نیاز زندگی ما است، ادامه داد: ما با قانون علیت زندگی میکنیم، در سوره مبارکه طور فرمود «أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَیْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَـٰلِقُونَ» آیا اینها خود به خود به دنیا آمدند؟ انسان خود به خود به دنیا آمد یا علتی هست، علت اینها خودشان هستند یا غیرشان، اینها نه علت خودشان هستند و نه علت آسمان و زمین، اصل علیت یک امر ضروری است اگر اصل علیت محور بحث قرار بگیرد میشود برهان، با مشرکان حجاز این اصل علیت میشود جدال احسن، جدال احسن یعنی این که یک حرف معقول و مبرهن روی صبغه مقبول بود اگر کسی طرح کند، جدال احسن میشود، اما اگر کسی یک حرف غیرمنطقی را به خاطر ضعف طرف طرح کند، مراء میشود و باطل است.
رب الا و لابد باید خالق باشد
وی با قرائت آیه « خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیْلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیْلِ ۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ ۖ کُلٌّۭ یَجْرِى لِأَجَلٍۢ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ ٱلْعَزِیزُ ٱلْغَفَّـٰرُ» اظهار کرد: میگوید شما در ربوبیت خداوند شک میکند و ما دو تا برهان میآوریم که رب غیر خالق نمیتواند باشد، میفرماید شما قبول دارید که خدا هست و خداوند خالق است، در ربوبیت مقطعیاش شک دارید و میگویید ما ربالارض، ربالشجر، ربالحجر و مانند آن داریم و عالم را ارباب متفرقه تدبیر میکند، اگر خالقیت مخصوص ذات اقدس اله است الا و لابد همو پرودگار است، ربوبیت یک نحوه خلقت و ایجاد کان ناقصه است، خداوند رب است یعنی به یک چیز کمال، حیات و رشد عطا میکند، بازگشت کان ناقصه به کان تامه است، چون ربوبیت به خالقیت برمیگردد، ایجاد کمال یک شیء به اصل ایجاد برمیگردد، پس آن که رب است، خالق هم هست.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة خاطرنشان کرد: اگر کسی خواست چیزی را بپروراند باید از سه نظامش باخبر باشد، از نظام فاعلی، نظام داخلی و نظام غاییاش باخبر باشد، غیر از خالق اشیا چه کسی از این سه نظام با خبر است، اگر کسی خواست زمین را بپروراند باید زمین را بشناسد، باید بداند که زمین در روز قیامت به جای دیگری سفر میکند، آسمان و دریا هم همین طور است، پروردگار هرچیزی الا و لابد باید خالق او باشد.
وی با اشاره به آیه 5 سوره مبارکه زمر اظهار کرد: آسمانها و زمین را بالحق آفرید و این «ب» نه بای ملابسه و نه بای مصاحبه است، گوهر زمین و آسمان حق است، آسمان و زمین حق است، لذا نظام هستی باطل را نمیپذیرد، فعل باطل، کار باطل همچون یک غذای سمی است که نظام هستی بالا میآورد، این همه سلاطین آمدند و رفتند «فَجَعَلْنَـٰهُمْ أَحَادِیثَ»، یک روز در این سرزمین سامانی، ساسانی بود، اما الان نامی اگر هست از همین انبیا الهی است، اگر کسی با نظام الهی بازی بکند، بالاخره بالا میآورد، حق باطل را به هیچ وجه نمیپذیرد.
عمر کره زمین در برابر ابدیت همچون حلقهای در بیابان است
حضرت آیتالله جوادی آملی ابراز کرد: فرمود ذات اقدس اله شما را که در زمین خلق کرد، شمس و قمر را آفرید تا نور و حرارت را تأمین کند تا آذوقه مردم تأمین شود، « وَقَدَّرَ فِیهَآ أَقْوَٰتَهَا فِىٓ أَرْبَعَةِ أَیَّامٍۢ» طرزی شمس و قمر را تنظیم میکنند که اینها مرتب میگردند، گاه شب را میپیچاند و گاه روز را میپیچاند «یُکَوِّرُ ٱلَّیْلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیْلِ» از ابتدای تابستان روزها کوتاه میشود و شبها بلند میشود، اول زمستان کم کم روزها بلند میشود تا به اعتدال ربیعی که میرسد، در ابتدای فروردین با هم مساوی هستند، این در نیمکره شمالی است، اگر برای ما زمستان است برای نیمکره جنوبی تابستان است، این نظم محققانه است، این برای این است که روزیها تأمین شود.
وی با قرائت این بخش از آیه 5 «کُلٌّۭ یَجْرِى لِأَجَلٍۢ مُّسَمًّى» بیان کرد: همه اینها یک عمر مخصوصی دارند، مرحوم صدوق در کتاب خصال در باب الف میفرماید هزاران آدم و عالم آمدند و رفتند، عمر جهان این نیست که تنها در ناسخالتواریخ ذکر شده باشد، اگر یک وقتی مسأله دایناسورها را شنیدید که چند میلیارد سال قبل بود، این چند میلیارد سال همچون حلقهای در فلات است نسبت به ابدیت، این طور نیست که بعد از ما هم بساط خلقت جمع شود.
مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: فیض الهی که معلوم نیست از کی شروع شده و به کی ختم میشود، ما به ابدیت وصل هستیم، نظام هستی منقرض نمیشود، انسان این مقطع زمانی دنیا را میگذراند و وارد بهشت یا جهنم میشود و دیگر موجود ابدی خواهد بود، این موجود ابدی نه تحت زمان و نه تحت مکان خاصی است، «آَلَا هُوَ ٱلْعَزِیزُ ٱلْغَفَّـٰرُ» عزت الهی اینها را اداره میکند، و خداوند غفار است، راه برای توبه باز است، اگر کسی چهار روزی لغزید ناامید نشود، انسانهای تبهکار هم میتوانند معطر و روح و ریحان شوند، اگر کودهای بدبو میشوند یاس و یاسمن، انسان بدبو هم روح و ریحان میشود.
زن و مرد از یک گوهر خلق شدهاند
وی با قرائت آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلْأَنْعَـٰمِ ثَمَـٰنِیَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَـٰتٍۢ ثَلَـٰثٍۢ ۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ ٱلْمُلْکُ ۖ لَآ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ» اظهار کرد: برای پرورش انسان این را ذکر کرد که شما را از یک نفس واحد آفرید، اختلاف ملل و نحل گوهر انسانها را عوض نمیکند، زن و مرد از یک گوهر خلق شدهاند، زوج این حقیقت هم از خود این حقیقت است، زوجه فصیح نیست، مرد زوج زن است و زن زوج مرد است، برای تأمین روزی شما هشت زوج از حیوانات حلال گوشت را نازل کرد.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «وَإِن مِّن شَىْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٍۢ مَّعْلُومٍۢ» گفت: هیچ چیزی نزد شما نیست مگر اینکه اصلش نزد ما است، از مخزن که در بیاوریم، مخزن خالی نمیشود، یا به صورت آهن یا به صورت دام در میآید یا به صورت اشجار و احجار در میآید، همه اینها ریشه در عالم اصلی دارد، برای همین از فعل «أنزل» استفاده کرد این انزل به نحو تجلی است، فرمود 8 زوج فرستاد، گوسفند، شتر، گاو و بز را مذکر و مؤنث فرستاد.
وی گفت: این که آفرید دارد شما را دارد میپروراند، «ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ ٱلْمُلْکُ» مالک دیگری نیست، مرحله اول خالقیت است، پس از آن ربوبیت سپس مالکیت او مالک محض است، او مالک دنیا و آخرت شد و در نهایت الوهیت و معبود بودن منحصر اوست برای اینکه او مالک دنیا و آخرت است، بعد میفرماید کجا میروید، شما که مانند علف هرز نیستید، اگر مرگ نابودی و پوسیدن بود حرفی نبود، خالقیت، ربوبیت و مالکیت مال او، در نتیجه الهیت هم از آن اوست./914/پ201/ج