۰۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۷
کد خبر: ۲۲۲۵۷۷

«رقابت گفتمانی» و وظایف تشکل‌های دانشجویی

خبرگزاری رسا ـ در محیط دانشجویى «رقابت گفتمانى» چیز خوبى است، درصورتى‌‌که با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه باید انسان تعجب بکند، نه باید انسان خشمگین بشود، نه باید انسان بیمناک بشود... روحیه‌‌ى دانشجو باید چنین چیزى باشد.
«رقابت گفتماني» و وظايف تشکل‌هاي دانشجويي

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال، کلیدواژه‌ی مهمی را تحت عنوان «رقابت گفتمانی» مطرح کردند و فرمودند: «در محیط دانشجویى «رقابت گفتمانى» چیز خوبى است، درصورتى‌‌که با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه باید انسان تعجب بکند، نه باید انسان خشمگین بشود، نه باید انسان بیمناک بشود... روحیه‌‌ى دانشجو باید چنین چیزى باشد. بنابراین محیط‌هاى دانشجویى با همین نشاطى که بحمدالله امروز دارند، ادامه‌‌ى کار خواهند داد؛ یکدیگر را هم تحمل کنند، باهمدیگر حرف بزنند، با هم بحث بکنند، مبانى را محکم کنند.» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR باتوجه به اهمیت این موضوع و به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، در یادداشتی به بررسی دقیق‌تر این موضوع می‌پردازد.

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدارهای دانشجویی، عموماً در دو دسته‌ی کلی جای می‌گیرد: دسته‌ی نخست، نکاتی است که ایشان در پاسخ به سؤالات یا اظهارات نمایندگان دانشجویی بیان می‌شود؛ و دسته‌ی دوم، نکاتی که ایشان از قبل آماده کرده و لازم دیده‌اند که در فضای دانشجویی مطرح نمایند. «رقابت گفتمانی» از جمله نکات سنخ دوم است که ایشان در دیدار دانشجویی امسال مطرح کردند و از این‌رو به نظر می‌رسد اهمیت مضاعفی می‌یابد. درباره‌ی این سخنان ایشان، چند نکته‌ی گفتنی وجود دارد:

رقابت گفتمانی چیست؟

1. عبارتی جدید برای معنایی قدیمی

از جمله وظایف رهبری جامعه، ترسیم جهت‌گیری‌های کلی برای حرکت کشور و نظارت بر حسن اجرای آن است. یکی از اقدامات رهبر معظم انقلاب در این حوزه، مفهوم‌سازی و واژه‌سازی ایشان برای در امان ماندن مفاهیم مهم از کلیشه‌شدن است. ایشان با این واژه‌سازی‌ها، مفاهیم مهم را احیا کرده و از دچار شدن به آفت فراموشی یا از دست دادن معنای اصلی حفظ می‌کنند. به اعتقاد نگارنده مفهوم «رقابت گفتمانی»، همان مفهوم «آزاداندیشی» است که احیا شده است؛ عبارتی که در سالیان متمادی با عناوین جنبش نرم‌افزاری، نهضت آزاداندیشی، کرسی‌های آزاداندیشی، کرسی‌های نقد و مناظره، گفت‌وگوی آزاد دانشجویی و ... خود را نشان داده است و با بررسی آماری این واژگان در سخنان رهبری، اهمیت آن روشن می‌گردد. هر چند ممکن است میان واژه‌ها تفاوت‌هایی باشد و یا مفاهیم با توجه به ملاحظات زمانی تغییرات اندکی کرده باشند، اما دال مرکزی، همان روحیه و فرهنگ آزاداندیشی است که یکی از سه آرمان مهم و بلند جنبش دانشجویی است:

«من مى‌خواهم غالب یا بیش از غالب بدنه‌ى دانشجویى کشور، مجموعه‌اى متعهد و داراى احساس مسؤولیت نسبت به آرمان‌هاى دانشجویى باشند. یکى از این آرمان­ها مسأله‌ى علم است؛ دومى عدالت‌خواهی است و آرمان سوم، آزاداندیشى و آزادی­‌خواهى است.»1


2. رقابتی بر سر «گفتمان» ها

گفتمان‌ها، فضا و جریان غالب فکری و اندیشه‌ای در جامعه هستند. رقابت بر سر گفتمان‌ها با بحث‌های رایج و عموماً سطحی سیاسی و با جدال‌های سطحی و بی‌منطق تفاوت دارد. گفتمان آن چیزی است که حرکت عمومی جامعه را تعیین می‌کند که تنها راه ایجاد آن نیز، «گفتن» است: «گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آن‌چیزی که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل می‌شود؛ با تبیینِ لازم - تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیاده‌روی‌های گوناگون - حاصل می‌شود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل کرد.»2

به عبارت دیگر گفتمان‌ها ناظر بر مدل توسعه و پیشبرد کشور و در تماس با مسائل واقعی جامعه مطرح می‌شوند و این گفتمان‌های جامعه هستند که کشور را به حرکت درمی‌آورند. علت اهمیت گفتمان‌سازی برای تشکل‌ها و جریان دانشجویی نیز همین مسأله است: «فکر شما و کاری که کردید و راه نوئی که پیدا کردید، پیشنهادی که به نظرتان رسیده، تأثیرگذاری‌اش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائی منتقل بشود و فوراً یک ترجمه‌ی عملیاتی بشود و اجرائی و عملیاتی شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکی از مهمترین تأثیرات همین فکر کردن‌ها این است که شما فضاسازی می‌کنید، گفتمان‌سازی می‌کنید. در نتیجه، در یک فضای معتقد به یک مبنای فکری یا عملی، رئیس جمهور هم همان‌جور فکر می‌کند، وزیر هم همان‌جور فکر می‌کند، مدیرکل هم همان‌جور فکر می‌کند، کارکنان هم همه همان‌جور فکر می‌کنند؛ این خوب است... آن کرسی‌های آزاداندیشی را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آن‌جا بگوئید؛ این می‌شود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند؛ این همان چیزی است که شما میخواهید.»3

پس رقابت گفتمانی، به معنای رقابت اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها درباره‌ی حرکت عمومی جامعه و ناظر بر مسائل مهم و اساسی کشور است و نباید به بحث‌های سطحی و غیرعقلانی و بی اولویت تقلیل داده شود. به‌ویژه در دانشگاه که محل اجتماع نخبگان جامعه است، رقابت گفتمانی بر سر گفتمان‌های اصیل جامعه اهمیتی دوچندان می‌یابد.

3. «رقابت» گفتمانی

نخست آن‌که به‌طورکلی رقابت کردن در جایی معنا دارد که اندیشه‌ی مخالفی وجود داشته باشد و وجود اندیشه و نظر مخالف، طبیعی‌ترین و قابل پیش‌بینی‌ترین اتفاق عالم است! تنها کسی از وجود اندیشه‌ی مخالف تعجب می‌کند که شناختی از طبیعت انسانی نداشته باشد: «پس اگر انسان از داشتن مخالف تعجب بکند، معناى آن این است که نسبت به خودش خیلى خوشبین است؛ تعجب می‌کند که کسى با او مخالف باشد. تعجب ندارد! خب، هر انسانى، هر فکرى، هر جهتى و جهت‌‌گیرى و جریانى، یک عده مخالف دارد، این‌‌جور هم نیست که بگوییم آن مخالف‌ها خطا می‌کنند؛ نه، نقاط ضعفى وجود دارد و آن نقاط ضعف موجب می‌شود یک عده‌‌اى مخالفت بکنند. بنابراین وجود مخالف نباید تعجب ما را برانگیزد.»4

بنابراین وجود اندیشه‌ی مخالف یا رقیب، امری طبیعی و خدشه‌ناپذیر است و تنها راه نزدیک شدن اندیشه‌ها به یکدیگر بحث و گفت‌وگو و به عبارت دیگر، رقابت اندیشه‌ها است.

دوم آن‌که رقابت و داشتن رقیب، با دشمنی و داشتن دشمن، اساساً متفاوت است. رقابت در فضای همدلی و برادری معنا دارد نه در فضای دشمنی و عصبانیت. در رقابت‌ها هدف مشترک است، اما راه‌های مختلفی برای رسیدن به هدف ارائه می‌گردد. بنابراین رقابت نباید مایه‌ی خشم و عصبانیت در ما شود: «نباید خشم ما را برانگیزد و عصبانى بشویم که چرا با ما مخالفند؛ نه، مخالفت قابل فهم است، قابل قبول است.»5

مخالفت قابل قبول است به دلیل آن که هدف مشترک است، نیت خالص است. در این حالت عصبانیت و ناراحتی جایی ندارد. بسیار پیش می‌آید در فضای دانشجویی نظرات متنوعی وجود دارد که غالب این تنوع در دیدگاه‌ها به دلیل آزادگی و آزادی جوان دانشجو در فکر و اظهار نظر است و نباید تعبیر سوئی از آن بشود و خیلی سریع دانشجویانی که اندیشه‌ی متفاوتی دارند را متهم به بی‌تفاوتی و یا دشمنی با کشور کرد یا ساده‌لوحانه آن‌ها را طرد کرد.

و سوم آن‌که انسان باید خود را برای هر رقابتی آماده کند. در رقابت گفتمانی نیز که اندیشه‌ها محل چالش قرار می‌گیرند، عمده عامل موفقیت، داشتن منطق قوی و مستحکم است. اگر پایه‌های منطق و استدلال مستحکم نباشد، انسان از وجود مخالف وحشت می‌کند و باعث می‌شود عرصه را واگذار کند: «وحشت کردن از وجود مخالف، نشان‌‌دهنده‌‌ى این است که انسان به استحکام موضع خودش خاطرجمع نیست و اطمینان ندارد؛ نه، منطقى داریم، پایه‌‌هاى این منطق را محکم می‌کنیم، مستحکم می‌کنیم، وارد میدان رقابت گفتمانى می‌شویم، و بحث می‌کنیم؛ روحیه‌‌ى دانشجو باید چنین چیزى باشد.»6

پس وحشت کردن از وجود مخالف، به دلیل ترس از به خطر افتادن آرمان‌های انقلاب نیست (همان‌طور که بعضی از دانشجویان در دل خود، این‌گونه ضعف محتوایی و استدلالی خود را توجیه می‌کنند!)، بلکه به دلیل باور نداشتن خود، عدم اعتماد به نفس، فقر محتوایی و ضعف در منطق قوی و غیر قابل خدشه است، وگرنه: «ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌جایی‌که سخن حق با منطق و آرایش لازمِ خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.»7

در نتیجه کسی می‌تواند وارد عرصه‌ی رقابت گفتمانی شود که اولاً طبیعت انسان را بشناسد و اعتماد به نفس کاذب نیز نداشته باشد و در نتیجه از وجود مخالف تعجب نکند، ثانیاً با درک اهداف مشترک و نیت خالص جریان و اندیشه‌های مختلف در سطح دانشگاه، از وجود مخالف ناراحت یا عصبانی نشود، و ثالثاً با تقویت مبانی اعتقادی و فکری خود، از وجود مخالف به وحشت نیفتد.


چرا رقابت گفتمانی چیز خوبی است؟

چرا رقابت گفتمانی لازم است؟ اصلاً چرا گفتمان‌های مختلف باید با یکدیگر رقابت کنند؟ مگر نمی‌شود عقلای قوم راهی را مشخص نمایند و جامعه به همان سمت برود؟ آیا رقابت گفتمانی و بحث و چالش میان اندیشه‌های مختلف ابزاری برای خاموش کردن –یا سرگرم کردن- مخالفان نیست؟

پاسخ صحیح به این پرسش‌ها ریشه در درک مفهوم مهمی دارد به نام «مردم» و نقش مردم به عنوان یکی از دو رکن نظام جمهوری اسلامی. در نگاه کلان پیشرفت حقیقی تنها در سایه‌ی فعال شدن تمام ظرفیت کشور و حضور جدی مردم در عرصه‌های متنوع کشور است؛ همان‌طور که از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز نیز مشکلات جدی کشور نظیر «جنگ تحمیلی» یا «فتنه‌ی 88» با حضور و مشارکت مردم حل شده‌اند. به همین دلیل است که رهبری انقلاب از همان دوران ابتدای انقلاب تا امروز خود بدون واسطه با مردم سخن می‌گوید. حضور و مشارکت مردم تنها در شرایطی اتفاق می‌افتد که زمینه‌ی آن فراهم باشد. «فرهنگ آزاداندیشی» و «ایجاد زمینه‌های گفت‌وگو و بحث و رقابت» میان عقاید، نظرات و دیدگاه‌های طرفین، اصلی‌ترین بستر ایجاد مشارکت مردم در مسائل مختلف کشور است. از این رو رقابت گفتمانی نه‌تنها یک ابزار سلبی برای تخلیه‌ی انرژی‌های جامعه نبوده، بلکه راهبردی حیاتی برای پیشرفت انقلاب اسلامی است و تأکیدات چندباره‌ی رهبر انقلاب بر این موضوع با ادبیات و واژه‌سازی‌های مختلف نیز به دلیل اهمیت آن است. از سوی دیگر فضای نخبگان و خواص جامعه که دانشجویان نیز معمولاً جزو این دسته قرار می‌گیرند، اثر ویژه‌ای بر جهت‌دهی به عموم مردم دارد.

دلیل دوم در ضرورت رقابت گفتمانی، ناظر به موضوع جنبش نرم‌افزاری و تولید علم که کارویژه‌ی دانشگاه و دانشجو است می‌باشد. جمهوری اسلامی برای هدف تمدن‌سازی اسلامی -که آرمان بلند انقلاب اسلامی است-، به تولید نرم‌افزارهای علمی و دینی احتیاج دارد که این مهم راهی به جز گفت‌وگوها و چالش‌های اندیشه‌ای ندارد و گفت‌وگو و مناظرات علمی تنها در شرایطی اتفاق می‌افتد که بتوان ظرفیت‌های مردمی را فعال کرد و همه را در عرصه‌ی مسائل کشور به فکر و اندیشه واداشت. برای این کار نباید از آزادی و اظهار نظر -ولو نظراتی بعضا شاذ- ترسید: «نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى تبدیل کرد، چنان‌چه نباید به جاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و به جاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت‌گریزى لغزید. آن روز که سهم «آزادى»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمى و تفکر بالنده‌ی دینى در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم‌افزار علمى و دینى» در کلیه‌ی علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است.»8

به عبارت دیگر، آزاداندیشی و رقابت گفتمانی، برای پیشرفت علمی و توسعه‌ی فرهنگی، امری لازم و ضروری است: «اگر بخواهیم در زمینه­ی گسترش و توسعه‌ی واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به این‌ که از مواهب خدادادى و در درجه‌ی اوّل آزاداندیشى استفاده کنیم. آزاداندیشى در جامعه‌ی ما یک شعار مظلوم است. تا گفته مى‌­شود آزاداندیشى، عده‌اى فورى خیال مى‌کنند که بناست همه‌ی بنیان­هاى اصیل در هم شکسته شود، و آن­ها چون به آن بنیان­ها دلبسته­اند، می­ترسند. عده­اى دیگر هم تلقى مى‌کنند که با آزاداندیشى باید این بنیان­ها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشى – که شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است – ظلم مى­کنند.»9

بایسته‌ها و لوازم «رقابت گفتمانی» چیست؟

1. ادب گفت‌وگو

آن چیزی که باعث می‌شود گفت‌وگویی شکل بگیرد و در ضمن گفت‌وگو، دعوا یا نزاعی اتفاق نیفتد، اخلاق یا ادب گفت‌وگو است. رقابت گفتمانی تنها در یک فضای اخلاقی و به دور از متهم‌کردن این و آن صورت می‌پذیرد: «باید ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با یکدیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده‌ی هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه‌اى جهانى که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.»10

آن چیزی که در آداب گفت‌وگو بسیار مؤثر است و متأسفانه در فرهنگ عمومی و در فضای دانشجویی کشور کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، هنر خوب گوش‌کردن یا شنیدن مؤثر است که آب سردی بر روی هیجانات ناشی از گفت‌وگوهای چالشی و ضامن حفظ آداب گفت‌وگو است. باید حرف و نگاه فرد یا جریان مقابل را به‌درستی و با دقت و با حسن‌نیت شنید، درک کرد و سپس به تأیید یا رد آن پرداخت.

2. منطق و استدلال محکم

تفاوت میان رقابت گفتمانی و مباحثات عموماً سیاسی رایج، حاکم بودن فضای منطق و استدلالات عقلی به جای منازعات احساسی و جهت‌دار است. ویژگی حضور جوانان دانشجو در گفت‌وگوها باعث می‌شود فضای مناظره‌ها و بحث‌ها به سمت فضای هیجانی و احساسی حرکت کند و از فضای عقلانی و استدلالی فاصله بگیرد که این امر مدیریت فضای گفت‌وگو را مشکل می‌سازد. از این رو یک امر حیاتی در رقابت گفتمانی، اندیشیدن به سازوکار مؤثر مدیریت فضای گفت‌وگوها است.

به‌طور کلی نیاز است که دانشجویان «با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند... اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آنها در بین جوان‌های ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ می‌توانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند.»
11

3. «آزادی» در اظهار نظر

«آزادی» شرط لازم برای شکل‌گرفتن فضای گفت‌وگو است و اساساً جایی که آزادی وجود نداشته باشد، گفتمان‌ها نمی‌توانند با یکدیگر رقابت کنند. نه‌تنها با ابراز عقاید نباید مخالفت کرد، بلکه باید تلاش کرد تا زمینه‌ی بروز عقاید را نیز فراهم آورد و از ابراز دیدگاه‌های مختلف استقبال کرد. البته «رقابت گفتمانی» به معنای آزادی بی حد و حصر نیست و اصولاً آزادی، آداب و فرهنگ مشخصی دارد که با بی‌بندوباری متفاوت است: «اگر در جامعه، ادب آزادی وجود نداشته باشد و افراد چگونگی استفاده از آن را ندانند، مطمئن باشند آزادی را – که برای یک جامعه‌ی فعال و کوشا و پیشرو یک ضرورت است – از دست خواهند داد و از نظر اسلام این برای یک جامعه فاجعه است.»12

4. وجود اندیشه‌ و دیدگاه

شرط چهارم، وجود اندیشه‌ای است که باید ابراز شود. مشکل عمده‌ی دانشگاه‌های کشور در حوزه‌ی آزاداندیشی، نبود اندیشه است و نه نبود آزادی! اندیشه بر پایه‌ی تفکر و مطالعه شکل می‌گیرد و در گفت‌وگو و مناظرات، پخته شده و توسعه می‌یابد. اگر اندیشه یا گفتمانی وجود نداشته باشد، عملاً به جای رقابت گفتمانی، جدال و مباحثات احساسی بی‌نتیجه اتفاق خواهد افتاد. عامل بسیار مهم در اندیشه، آزادی تفکر است که اهمیت آن از آزادی بیان بسیار بالاتر است، اما کمتر بدان توجه می‌شود. «تفکر یعنی همان استعداد انسانی بشر که می‌تواند در مسائل علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد باید حتماً آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است.»13 این آزادی ضروری است.

به عبارت دیگر الزامات رقابت گفتمانی عبارتند از:

 

 تصویر: الزامات رقابت گفتمانی

 

مهمترین ابزار توسعه رقابت گفتمانی در فضای دانشجویی

رقابت گفتمانی مفهومی است که رشد علمی و فرهنگی کشور بدان بستگی دارد. مهمترین ابزار جهت توسعه‌ی رقابت گفتمانی در فضای دانشجویی، برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی است که مکرر مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. کرسی‌های آزاداندیشی بستر و محفلی است برای گفت‌وگوی افراد با یکدیگر در فضایی آرام و منطقی، آزاد و اخلاقی. ویژگی اساسی و بنیادین کرسی‌های آزاداندیشی، محوریت منطق و عقلانیت در اظهار نظر و گفت‌وگو است که باید به رایج‌ترین برنامه‌ی دانشجویی تبدیل شود.

مهمترین آسیب در برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی، فاصله گرفتن از مفهوم و هدف آن و درگیر شدن با مسائل شکلی و آیین‌نامه‌ای نظیر «انواع قالب‌های برگزاری» و «حضور هیأت داوری» است. باید توجه داشته باشیم که هر برنامه‌ای که در آن گفت‌وگویی بر پایه‌ی عقلانیت شکل پذیرد و افراد در اظهارنظر آزاد باشند، کرسی آزاداندیشی است. با توجه به شرایط متفاوت دانشگاه‌ها، تجویز نسخه­ای واحد برای همه، امری مطلوب و خردمندانه به نظر نمی‌آید و جزئیات برنامه بایستی با توجه به موضوع و شرایط هر دانشگاه تعیین شود. قابل ذکر است که تعداد حضار نیز مسأله‌ی اساسی در برگزاری کرسی‌ها نیست. محفل آزاداندیشی می‌تواند حلقه‌های کوچک چند نفره تا جلسات بزرگ چند صد نفره را شامل شود.

حتی در قالب برگزاری نیز روش‌های بسیار متنوعی را می‌توان متصور بود؛ از جلسات ساختارمند و تخصصی در رشته‌های مختلف تا جلساتی با سبک تریبون آزاد و کاملاً عمومی.

سخن آخر آن که آزاداندیشی که لازمه‌ی رقابت گفتمانی است را نباید به برگزاری چند برنامه‌ی آزاداندیشانه تقلیل داد. آزاداندیشی، فرهنگی است که باید جامعه را دربرگیرد و نقطه‌ی شروع آن نیز از طریق نخبگان و دانشجویان جامعه است. در برگزاری برنامه‌های آزاداندیشی –که راهی مؤثر در رسیدن به فضای آزاداندیشی و فضای رقابت آزادانه‌ی گفتمان‌های مختلف با یکدیگر است- همواره لازم است آرمان اصلی -که ایجاد فرهنگ است و نه صرفاً برگزاری چند برنامه- مدنظر باشد و ارزیابی نتایج بر مبنای نزدیکی به آرمان و هدف، صورت پذیرد تا با تدبیر و طراحی اقدامات اصلاحی و در فاصله‌های زمانی مشخص، مسیر رسیدن به فضا یا فرهنگ آزاداندیشی هموار گردد، ان‌شاالله./907/د102/ج

ارسال نظرات