سلسله نوشتارهایی در باب سبک زندگی اسلامی-9
معماری اسلامی فضایی برای تجلی روح توحید و معنویت در زندگی/بخش نخست
خبرگزاری رسا ـ معماری وقتی میتواند آرامش بخش باشد که بر مبنای فطرت و غریزه آدمی شکل بگیرد و وقتی میتواند به نتیجه برسد که به حیات باطنی انسان، پاسخ دهد. حیاتی که با توحید گره خورده و با فطریات، معنا میشود.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا یکی از شاخصههای مهمی که در بحث سبک زندگی وجود دارد، موضوع معماری است. معماری در حقیقت، تجلی حیات آدمی است در هیئت مکانی که در آن میزید. تجلی خاستها و آمال و روحیات و دستاوردها و امیدها؛ تجلی روح و روان در قامت هندسه و مصالح و رنگ و طرح و نقشه. معماری، نمای بنای ذهن آدمی است در تدارکی از مادیت و معنویت، تن و جان، جسم و روان، ماده و معنا و بالاخره دنیای ذهنی و جهان بیرونی.
معماری، از سبک زندگی تا هنر و هندسه و طراحی
معماری، هنر است؛ هنر بر ساختن اندیشه با استعانت از هندسه و ریاضی و طرح و اشیا و این همه، وقتی به سبک زندگی میرسد که بتوان، معماری را حاصل خاستها و نتیجه دوست داشتنها و نماد آمال و آلام بشر داشت؛ از قرب به حق با حرکت از کثرت به وحدت تا زیبایی شکل و هارمونی رنگ و ظرافت نقش، با به کارگیری اصول هندسه و هنر. معماری وقتی میتواند آرامش بخش باشد که بر مبنای فطرت و غریزه آدمی شکل بگیرد و وقتی میتواند به نتیجه برسد که به حیات باطنی انسان، پاسخ دهد. حیاتی که با توحید گره خورده و با فطریات، معنا میشود.
از وحدت و یگانگی معماری مساجد تا التیام روح رنجور انسان امروز
معماری گنبدهای زیبای مساجد چرا روح بخش و التیام دهنده روح و جسم است؟ چون نمادی میشود و نموداری از رسیدن از کثرت به وحدت؛ همانطور که معماری «وحشی» و عصیانگر و بیربط و نسبت شهرهای امروز، که هیچ دخلی با روح و روان ما ندارد، به طغیان و عصبیت و ملال و استرس منتهی میگردد. از این رو است که در سبک زندگی اسلامی، معماری اسلامی هم نقشی جدی و حیاتی و اثربخش ایفا میکند. چطور میتوان توقع داشت از دل این آپارتمانهای «اوپن»، حیا و عفاف بیرون بیاید یا از درون این سطح سیمانی قرن، روح معنویت و آرامش و آسایش جاری برون تراود؟! بنابراین، معماری مهم است؛ مهم، خطیر، موثر و سرنوشت ساز.
معماری درست و اصولی، راهی برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی
اگر بناست سبک زندگیمان اسلامی شود، بیتردید یکی از مهمترین و اصولیترین راهها و روشها و رئوس و اصولش، معماری است. معماری شهرها، خانهها، مغازهها، بوستانها و حتی معماری مساجد، تکایا، بازارها و... دیگر اماکن شخصی و جمعیمان. در این مقاله به بررسی موضوع معماری از همین منظر پرداختهایم و به یکی از منشها و روشهای خطیر و نمونههای قابل تنبه و تأمل در این خصوص، توجه کردهایم.
موضوعی که در بیانات مقام معظم رهبری در بحث سبک زندگی اسلامی نیز بارها مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. این تعبیر معماری «وحشی» نیز متعلق به ایشان است که آن را درباره معماری تهران به کار بردند. تعبیری تکان دهنده و تأمل برانگیز و در عین حال بسیار به جا، درست و عینی. این نوشتار بنا دارد تا ضمن نقبی که به موضوع معماری میزند، یک تحلیل و پیشنهاد کاربردی هم به همراه داشته باشد؛ پیشنهادی که در توضیح و تبیین یک سبک معماری اصولمند و اصیل، شکل میگیرد.
تلاش برای رسیدن به سبکی از معماری که روح اسلامی و ایرانی داشته باشد
اینکه در همین دوران معاصر و با همه مضایق و محذوریتهایش، چگونه میتوان به سبکی در معماری رسید که تا آنجا که ممکن است نشانههایی از روح حقیقت و فطرت توحیدی و سلوک انسانی و اسلامی به همراه داشته باشد. باری، معماری ظرف زندگی است و به عبارتی هنری از جنس زندگی و در متن آن. معماری از مهمترین و تاثیرگذارترین هنرهای جهان، خصوصا در دیدگاه شرقی است و همواره در تعامل با مفهوم هویت است.
از آن زمان که انسان احساس کرد باید به کیستی و چیستی خود در برابر طبیعت و ماورای طبیعت پاسخ گوید، هویت متولد شد. رنگ باختن مفهوم هویت دردی است که معماری بدان گرفتار است. فرمهایی که در پی تکرار و تقلید شکل میگیرند، معماری را گرفتار دور باطلی کرده که رهایی از آن، نیازمند تفکری عمیق در چرایی رسیدن به این نقطه و جست و جو برای یافتن راه حلی عملی است. دستیابی به معماری باهویت، موضوعی بسیار پر اهمیت در معماری معاصر است. تلاش در این راستا برای حرکت به سوی معماری باهویت در معماری و شهرسازی، پاسخی به نیازهای معنوی انسانها، در کنار تمامی نیازهای مادی ایشان است. در این مقاله بررسی نسبت میان «هویت»، «فرهنگ» و «معماری»، مقدمهای بر حقیقت این گرایش که هدف آن هویت بخشی به معماری است، خواهد بود.
درآمدی بر گرایش معماری «اسم»
این گرایش، به سادگی، با الهام از رویکرد طراحیاش، نام «اسم» را به خود گرفته است، تا اشارهای داشته باشد به منشا خلق اثر و روند طراحی آن. پدیدههای معماری نه تنها در متن و زمینههای فرهنگی خودشان، بلکه به زمینههای تاریخی نیز تعمیم پیدا میکنند؛ بر این اساس، اشکال معماری در هر دوره، سبک مربوط به آن زمان را به وجود میآورند و فرمها، برخاسته از مفاهیم محتوایی آن دوره هستند. به بیان دیگر این گرایش در ایجاد فرمها، شیوهای خاص را دنبال میکند که تعامل بین مبانی نظری و محتوایی طرح و فضای معماری است.
یکی از دلایلی که باعث شده است معماری در یافتن هویت خود سردرگم باشد، این است که اکنون اندیشه بانی این معماری بدون هویت چندان روشن نیست و شرایط امروز با گذشته متفاوت است. در آن دوران تفکر فلسفی معینی حاکم بود، ولی امروزه در حوزه اندیشه با بلاتکلیفی هویت مواجهیم. البته باید توجه داشت که انعکاس آینه وار و تقلید صرف آثار گذشته معماری، بدون توجه به ریشهها و کاربردهای خصوصیات فضایی و کالبد آن، امری بیثمر و حتی گاهی مخرب خواهد بود. بدیهی است در ادامه باید معنا و اهمیت هویت و عوامل شکل دهنده هویت معماری را مرور نماییم.
هویت، واژهای بسیار ساده اما با مفهومی بسیار پیچیده است. با ورود عناصر فرهنگی دیگر کشورها، فرهنگ و در پی آن هویت نیز دستخوش تغییراتی شده است؛ از این رو امروزه بحث درباره هویت و فرهنگ در شاخههای مختلف علمی مورد توجه قرارگرفته است. معماری به رغم تفاوتهای سرزمینی که در شکل آن تاثیر فراوانی داشته، دارای ویژگیهای ذاتی، پویا و تدریجی است، که آن را هویت مینامند. واژ ه شناسی هویت، ما را به انسان، معماری و مولفههای تمیزدهنده آن میرساند. کلیتی که قبلاً از دیدگاه ملک الشعرای بهار با نام سبک، به جهان درون و برون انسان تقسیم میشد؛ ولی معنای آن در سدههای اخیر با تحول ایجاد شده در عالم و آدم، با مد معماری جایگزین و در دایره سلایق گذرای معماران، محبوس و از معنای قدیمی خود فرسنگها فاصله گرفته است. از آنجایی که انسان، زمان و مکان یک هستی را رقم میزند، لذا هویتش در هم آمیخته میگردد.
مولفههای تمیزدهنده معماری، شامل انسان و باورهایش، مکان و زمان هستند. در معماری، از کاخهای ساسانی تا اموی، از مدارس عثمانی تا سلجوقی و کاروانسراهای عباسی و حتی درجزئیات معماری از نقش یک مقرنس تا رنگ شیشه ارسی و کوبه در، همگی واجد یک ویژگی است که میتوان آن را حال و هوا نامید. این ویژگی که بخش ذاتی چیستی و کیستی محل است، جایگاه معماری را در بیان هویت جامعه تا آنجا میرساند که «معماری به مثابه هویت» امروزه به عنوان یکی از شاخههای اصلی بحث هویت مطرح شده است.
با توجه به مبانی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد، سعی بر آن شده تا در این گرایش، روند طراحی با هویتی ویژه آغاز شود؛ بدین گونه که شروع طراحی هر اثر، با نام گذاری آن است. به این ترتیب، طراحی، با الهام از این «نام» کلید میخورد. ایدههای طراحی با نگاه به نام پروژه، مفهومی که در آن نهفته، مبانی نظری، ویژگیهای اقلیمی محیطی، در نظر گرفتن نیازهای حال و آینده و... شکل میگیرد و نمود آنها، در ترکیبی از علم ودانش و هنر معماری در طرح تجلی مییابد.
اگر به معماری به عنوان یک اثر هنری نگاه کنیم و انسان را خالق اثر هنری در نظر بگیریم، از آن جهت که انسان مدعی است که میتواند حقیقت هستی را کشف کند و آن را در اثر هنری متجلی سازد و به بیان آورد و اثر هنری حاصل فهم انسان و تجلی حقیقت کشف شده از سوی اوست، میتوان به بحث هویت در معماری پرداخت. معمولاً هویت یک اثر معماری را با میزان ایدهها و اثرات برگرفته ازویژگیهای فرهنگی موجود در آن اثر میسنجند.
این روش با آنکه از یک صحت نسبی برخوردار است، اما در جاهایی ناکافی و گمراه کننده نیز میشود. هرگاه برای بررسی هویت آثار معماری در کنار توقع در برداشتن میراث محیطی فرهنگی، موضوع کارکرد آنها را نیز مد نظر قرار دهیم، بهتر خواهیم توانست به ارزیابی مسئله بپردازیم و آن گاه میتوانیم حتی آثاری را با هویت بیابیم که مستقل از میراث محیطی و فرهنگی مکان آن آثار باشند. از این رو عوامل دیگری نیز باید در تکوین هویت معماری مداخله داشته باشند تا فقدان چنان مهمی نتواند مهر بیهویتی بر موجودیت اثر معماری زند.
این عوامل همانهایی هستند که تمام آثار والای معماری چه آنها که از پیشینیان بر جای مانده و چه آنها که معاصرند و چه آنهایی که با گذشته پیوند دارند و چه آنهایی که فن آوری را همچون نمودی از دنیای امروز و فردا ارائه میکنند، به یک اندازه از آنها برخوردارند و عبارت اند از: زیبایی، دانش، اصالت طرح، جوهر طرح. گاه هنرمند برای هویت بخشیدن به اثر هنری خود، از الگوهای اصیل گذشته بهره میبرد. با این گسترش، مفهوم سبک که در آغاز برای تحلیل تاریخ هنر و تعیین هویت اثرهنری به کار گرفته شده بود، نقشی فعال در آفرینش اثر هنری بر عهده میگیرد.
امروزه شیوههای مختلفی برای هویت سازی در اثر معماری کاربرد دارد. یکی از آنها که برای ساختن معماری به اصطلاح با هویت بسیار به کار میرود، شیوه تکرار الگوهای گذشته است؛ اما این که آیا این روش برای ایجاد معماری باهویت مناسب است یا خیر، جای تحلیل و بررسی جامع و مانع دارد. شیوه دیگری که در هویت سازی اثر معماری کاربرد دارد، استفاده از نمادهاست. مردم هر فرهنگی با توجه به گذشته و تاریخ خود، نمادها و سمبلهای گاه هویت سازی دارند که از جمله این نمادها میتوان به نمادهای ملی و دینی اشاره کرد. برخی از نظریه پردازان ساختن را تنها در اشغال فضا نمیبینند؛ در این بین، چیزی که بیش از همه اهمیت دارد، افشای روح مکان و برقراری ارتباطی عمیق بین زمین، بافت سازه و آسمان است. شکل و فضای طبیعت به صورت ارتباطی خاص بین زمین و آسمان، به هویت مکان قطعیت میبخشد.
در معماری تزیینی، هر نقش دارای ارزشهای بسیاری، از جمله ارزش برگرفته از عقاید مردم جامعه است. معمار با این تزیینات، آرمانهای جامعه را در بنا به ظهور میرساند و به گونهای از هویت سازی در معماری میرسد. امروزه تعابیر مختلفی در مورد هویت معماری، وابسته به دیدگاههای متفاوت انسان مولف و بهره بردار از آن وجود دارد که به خلاصهای از آن میپردازیم.
واژه شناسی هویت
در ادبیات عرفانی ایران، هویت به ذات مطلق خداوند اطلاق میشود؛ لذا معنی وجود و هستی را بر میآورد. ملاصدرا که همه موجودات را ممکن الوجود و نسبی میداند، هویت را «هویت ساریه» و به معنای فیض رسان به دایره ممکنات دانسته است. در مقدمه فصوص الحکم، هویت نیز چنین تعریف شده: «آنچه را شیئیت شیئ به آن است، به اعتبارتحقق، حقیقت گویند و به اعتبار تشخّص، هویت گویند.»
در این معنا، ذات مقدس خداوند، به دنبال تجلی و هویت بخشی بر دایره ممکنات و خارج شدن آنها از کتِم عدم منشاء هستی و هویت بخشی به موجودات و انسان بوده و هر موجودی به مقتضای ذات و استعداد و قابلیت خویش، پذیرای ظهور حق میگردد. در فرهنگ عمید از هویت به عنوان «مشتمل بر صفات جوهری» یاد میکند و فرهنگ معین «آنچه را که موجب شناسایی شخص یا شیئی باشد» را به عنوان تعریف هویت ذکر میکند. واژه نامه آکسفورد، هویت را کیستی و چیستی شخص میداند. ریشه لاتین لغت هویت که «ایدنتیتاس» است و از دو بخش «ایدم» به معنای همان و «انتیتاس» به معنای وجود و در مجموع به معنای «همان موجود بودن» است، دو معنای ظاهرا متفاوتِ همسانی و تمایز را دارد؛ که این دو جنبه از هویت مکمل مفهوم آن هستند.
پس هویت معطوف به شناخت مرزخود از دیگری است و به زندگی معنا میبخشد؛ در روزگارانی هویت با این معنا «سبک» نامیده شده است. آنجا که رایت آن را، چیزی میدانست که به واسطهاش، هر موجودی به سبب داشتن آن از باقی متمایز میشود.
ادامه دارد...
1327/702/ر
ارسال نظرات